نگاه کل نگر یا جزء نگر؟ چرا فیزیک کوانتومی و شاخه های آن، در این زمان شاهد چنین گسترشی هستند؟
نجیب القلال
هر انسانی اساساً یک موجود روحانی است. روح انسان از همان ترکیب روح کلی است.
روحی که به شکل جسم روی زمین، تجسم یافته است با روحی که به صورت جهان، کهکشان، منظومه شمسی، سلول یا اتم تجسم یافته است، تفاوتی ندارد. (در سطح روح، تضادها و تمایزها و تفاوت های زمینی و مادی مطرح نیست)
در روح بزرگتر، اطلاعات «همه» نهفته است. اطلاعات «کل»، یک کل تقسیم ناپذیر است و هر جا که تجسم یابد، به عنوان یک کل عمل می کند.
تجسم، عبارت است از توزیع اطلاعات در ماده و گرفتن اشکال و ترکیب های مختلف آن.
تفاوت در ترکیب فیزیکی، حالت سطحی فرآیند تجسم است.
اختلاف در ترکیب فیزیکی، این دریافت را ایجاد کرده است که کل داده ها به نسبت های مختلف در اشکال ماده توزیع شده است و این اعتقاد وجود دارد که اطلاعات موجود در آهن، فقط آن داده ای است که با داده های موجود در تخته متفاوت است و با اطلاعات موجود در آب و غیره متفاوت است...
فیزیک کلاسیک به تجسم های مادی علاقه مند بود. بنابراین در جستجوی خواص ترکیبات مختلف مواد، هر یک به طور جداگانه، حرکت کرد. این فیزیک، تعبیری از هوشیاری بوده است که تجسم را بدون منشأ خود می بیند.
این آگاهی و هوشیاری، به دنبال عناصر مسئول در پس فرآیند تجسم نیست.
از آنجا که اصل و ریشه، در میدانی خارج از تأثیر حواس پنجگانه وجود دارد، فیزیک کلاسیک خود را قادر به فراتر رفتن از این محدودیت ها نمی بیند.
فیزیک کوانتومی زمانی پدیدار شد که آگاهی انسان- که در آن زمان محدود به گروه کوچکی از دانشمندان بود- شروع به کشف دنیایی بینهایت کوچک کرد و از این جهان، علم شروع به کاوش در زمینه خلاء نمود و کشف شد که فضای خالی خالی نیست، بلکه پر از اطلاعات و داده ها است.
فیزیک کوانتومی، مراحل متفاوتی از تکامل را شناخته است و فرو رفتن این فیزیک در دنیای خلاء، پشت تکامل آن بوده است.
در طول این فرآیند تکاملی، نظریه ی ریسمان ظهور کرد که وجود یک هوش کلی را در پشت وجود ماده، آشکار کرد. سپس فیزیک یکپارچه ظاهر شد که ارتباطات بین تمام اجزای مادی جهان و رابطه آنها با اصل غیر مادی آنها زیر نظر گرفت.
این پیشرفت علمی از آگاهی جدیدی- که بشریت به آن دست یافته بود- جدا نبود، و این آگاهی با عنصر جدیدی به ویژه اینکه جهان ارواح به مفاهیم کلی وارد شد مشخص میشود.
این، منجر به ظهور فیزیک آگاهی و هوشیاری شد. این نام جدیدی است که نشان دهنده یک نقطه عطف بزرگ در فیزیک است.
در دنیای روح، دانشمندان آگاهی، از جمله نسیم هرمین و فیلیپ گیومون، کشف کردند که روح، در پس وجود ماده است. کل اطلاعات، در دنیای روحانی است و بازتاب آن، در دنیای مادی وجود دارد.
آنها همچنین نشان دادند که آگاهی مادی محدود، آن چیزی است که ما را ناتوان از کشف داده کیهانی، در ماده کرده است.
نقطه عطفی که در علوم فیزیکی رخ داد، نتیجه ی آگاهی جدید مبتنی بر پیوند دادن خواص ماده با خصوصیات اصل انرژی یا اصل روحانی آن، بود.
از آنجا که جهان ارواح، یک جهان هولوگرافیک است (یعنی هر جزء، هر چقدر هم کوچک باشد، حامل اطلاعات کل است)، با تکمیل فرآیند تجسم، این ویژگی ها از بین نخواهند رفت.
در زمان شروع از مبدأ هولوگرافیک جهان، همه داده ها تغییر می کنند. درک منشاء هولوگرافیک، نیازمند دیدگاهی چند بعدی است که به جای رویکرد خطی، به دنبال رویکردی جامع برای تحلیل است. دیدگاه کل نگر، همه عوامل تأثیرگذار را در نظر می گیرد، چه در جهان مادی و چه در جهان روحانی.
روح، اصل است و اطلاعات کل، در آن نهفته است. موفقیت تجربه انسان با ماده، به توانایی او در کشف قوانین روحانی- که ماده را هدایت می کند- بستگی دارد.
بر این اساس، آنچه علوم فیزیک به آن رسیده است تنها بخش کوچکی از حقیقت کلی است.
روح این حقیقت را در بر دارد و هر گاه تلاش دانشمندان در جهت بیرون کشیدن این حقیقت از عالم روحانی باشد، علم فیزیک به سوی پیشرفت واقعی گام برمی دارد.
برای همه این سبب ها، روحانیت منبع اطلاعات کلی است؛ همانطور که فیزیکدان نسیم هرمین می گوید: این ایده که چیزهای روحانی و چیزهای فیزیکی وجود دارد، مفهوم جدایی، تقسیم بندی و انزوا است. در واقع آنچه ما جهان روحانی می نامیم شاید فقط فیزیکی است که ما هنوز آن را درک نکرده ایم، یعنی دینامیک جهان مادی که جریان اطلاعاتی را- که ما آن را آگاهی می نامیم- تضمین میکند.
https://www.facebook.com/1694032511/posts/10211099467437942/?mibextid=Nif5oz
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031