تعامل انسان با هوش مصنوعی
مرز بین زبان انسانی و ChatGPT، مبهمتر از آن چیزی است که فکر میکنید
چقدر از زبان، واقعاً مال ماست؟
انسان در تولید زبان، سازنده است یا مقلد؟
توسط برندن اچ اوکانر
12 ژوئن 2023
ChatGPT
یک موضوع داغ در دانشگاه است و اعضای هیئت علمی عمیقاً در مورد یکپارچگی علمی نگران هستند، در حالی که مدیران، از ما میخواهند که از مزایای این مرز جدید استفاده کنیم.
این یک نمونه ی کلاسیک از چیزی است که همکار من پونیا میشا آن را «چرخه ی مهلکههای عذابآور» پیرامون فناوریهای جدید مینامد.
به همین ترتیب، پوشش رسانه ای تعامل انسان و هوش مصنوعی- چه بدبین یا خوش بین- تمایل دارد بر جدید بودن آن، تأکید کند. این فن آوری به صورت غیرقابل انکار، جدید است.
تعامل با ChatGPT ممکن است بیسابقه به نظر برسد، مانند زمانی که یک روزنامهنگار فناوری، نمیتواند چتباتی را وادار کند ابراز عشق به او را تمام کند!
با این حال، به نظر من، مرز بین انسان و ماشین، از نظر نحوه ی تعامل ما با یکدیگر، مبهمتر از آن چیزی است که اکثر مردم میخواهند اعتراف کنند، و این ابهام بخش مهمی از گفتمان در حال چرخش پیرامون ChatGPT را نشان میدهد.
وقتی از من میخواهند که یک کادر را علامت بزنم تا تأیید کنم ربات نیستم، دیگر فکر نمیکنم، البته من ربات نیستم.
از طرف دیگر، وقتی مشتری ایمیل من، کلمه یا عبارتی را برای تکمیل جملهام پیشنهاد میکند، یا وقتی تلفن من، کلمه بعدی را که میخواهم پیامک بزنم حدس میزند، به خودم شک میکنم. آیا منظورم این بود که بگویم؟
آیا اگر برنامه، آن را پیشنهاد نمی کرد به ذهنم خطور می کرد؟ آیا من بخشی از ربات شده ام؟ این مدل های زبانی بزرگ بر روی مقادیر انبوهی از زبان طبیعی انسانی، آموزش دیده اند. آیا این باعث می شود روبات ها بخشی از انسان شوند؟
(گاهی هوش مصنوعی و توانایی های آن، با ارائه پیشنهاد های بسیار خوب، ذخیره ی زبانی ما را تقویت میکند. در این شرایط انسان از هوش مصنوعی، مطلب جدیدی می آموزد و این شگفت انگیز نیست. انبار وسیع اطلاعاتی که در دسترس هوش مصنوعی و ربات های سخنگو است و نیز قدرت جستجوی سریع در میان این داده ها این قدرت را به روبات ها می دهد تا بهترین انتخاب ها را داشته باشد.
بله روبات های غیر زنده، چیزی شگفت نمی آفریند ولی در میان داده های موجود، جستجویی عمیق دارند و میتوانند شایسته ترین عبارت را برگزینند. در بستر تقلید و انتخاب در میان داده های موجود از قبل، شاید بگوییم روبات های سخنگو، قویتر از انسان عمل میکنند ولی چه کسی، بستر فراوان اطلاعات را در گذشته و در زمانی که این روبات ها در دسترس نبود، ایجاد کرده است؟ آیا این تولید کننده ی زبان، امروز هم در حال تولید عبارت ها وکلمات جدید نیست؟
نیازهای هر موجود زنده از جمله انسان، سبب میشود برای تعامل با دیگر اجزا- که بر او احاطه دارد- عبارت های سازگار با نیازهای تکاملی خود ایجاد کند. و تجربهچه تجربه های زندگی روزمره ی مادی یا تجربه هایی که از طریق فرایندهای غیر مادی مانند رویا و الهام به دست می آید، بخش مهم این فرایند تولید زبان را تشکیل میدهد.
تجربه و حافظه، بستری از پیش نیازهای لازم را برای تولید عبارت ها و زبان جدید، در اختیار انسان قرار میدهد ولی قدرت خلاقیت انسان، میتواند این داده ها را پردازش کند و آنطور که خود میپسندد سازمان دهد. جستجو در بستر موجود از قبل و داده های موجود، البته کار ساده ای نیست به خصوص وقتی بدانیم آنچه امروز در اختیار سخنگویان هست، فقط عبارت ها و کلمات مادربزرگ ها و والدین و محدود به منزل و یا محیط کار و حتی جامعه و کشور نیست. در این بستر فراوان داده، مهم گزینش بهترین داده و به کار بردن آن است. در اینجا هوش مصنوعی می تواند بسیار کارآمد باشد. قدرت روبات های سخنگو در جستجو میان داده های بی شمار، و قدرت تحلیل فراوان آن، بر اساس برنامه هایی که برنامه نویسان در سیستم قرار داده اند، کمک میکند بهترین عبارت ها برگزیده شود.
آفریننده ی زبان، موجود هوشیار و زنده ای است که بر اساس نیازهای تکاملی خود، عبارت ها را می آفریند و هوش مصنوعی در اینجا به این مفهوم، آفریننده و سازنده ی عبارت در جهت برطرف کردن نیازهای تکاملی خود نیست ولی میتواند گزینش خوبی در میان دریای داده های موجود داشته باشد.
پیشرفت علوم و تکنولوژی در جهان امروز، اکنون به ادغام هوش مصنوعی با موجود زنده و یا موجودِ زنده یِ هوشیارِ مصنوعی می اندیشد؛ هوش مصنوعی با قدرت حیات و تولید مثل!!
و این، ممکن است به زودی جریان را تغییر دهد: موجودی با قدرت همانند سازی و حیات، طبیعتا در جهت بقای بیشتر خود خواهد کوشید و در این مسیر بر رقیبی مانند انسان رحم نخواهد کرد. موجود زنده ی رقیب با انسان، متفاوت از هوش مصنوعی غیر زنده و بدون قدرت زاد و ولد خواهد بود که امروز در اختیار انسان هست. در رقابت ایجاد شده، کوشش، حفظ خود خواهد بود و در اینجا آنچه بیش از همه به یک رقیب، قدرت خواهد داد خلاقیت و قدرت واکاوی و بررسی داده های قبلی است. آیا انسان برای این رویارویی آمادگی خواهد داشت؟
شاید امروز که انسان با حماقت طبیعی خود- که ناشی از رویارویی ابزار هوش غیر جامع، علیه موجود هوشمند در رقابتی توهمی برای بقا در جهان مادی است- کوشش میکند بخشی از نسل بشری را با خطر انقراض ناشی از بمب های هسته ای و یا نقشه های آلوده ی نژاد پرستانه و قوم گرایانه و عقیده های متعصبانه رو به نابودی ببرد، بهترین فرصت برای هوش مصنوعی هوشیار و توانا برای بقای بیشتر فراهم شود....
و یا شاید رقابت سنگین انسان با هوش مصنوعی، انسان را وادار کند دست از توهمات و حماقت طبیعی و مادی خود بردارد و کوشش کند در همکاری ای وسیع میان همه ی بشریت فارغ از نژاد و رنگ و عقیده، خطر احتمالی هوش مصنوعی را برطرف کند.
باید منتظر نتیجه ماند.)
چت رباتهای هوش مصنوعی، جدید هستند، اما بحثهای عمومی در مورد تغییر زبان، جدید نیست. من به عنوان یک انسان شناس زبان شناختی، واکنش های انسانی به ChatGPT را جالب ترین چیز در مورد آن می دانم. نگاه دقیق به چنین واکنشهایی باورهایی را در مورد زبانی نشان میدهد که زمینهساز روابط دوسوگرا، ناآرام و همچنان در حال تکامل افراد با مخاطبان هوش مصنوعی است.
ChatGPT
و امثال آن، آینه ای برای زبان انسان است.
وقتی صحبت از زبان به میان میآید، انسانها بسیار اصیل هستند و هم بسیار غیراصیل!(اصیل، به معنی تولید کننده ی زبان و غیر اصیل، به معنی تقلید کننده ی زبان کسی دیگری که تولید کننده زبان است)
چت باتها این را منعکس میکنند و گرایشها و الگوهایی را آشکار میکنند که قبلاً در تعامل با انسانهای دیگر، وجود دارد.
سازنده یا تقلید کننده؟
اخیراً، نوام چامسکی زبانشناس مشهور و همکارانش استدلال کردهاند که چتباتها « در مرحله ی پیشانسانی یا غیرانسانی تکامل شناختی، گیر کردهاند » زیرا آنها فقط میتوانند توصیف و پیشبینی کنند، ولی نمیتوانند، روشن توضیح دهند. به جای استفاده از ظرفیت نامحدود برای تولید عبارت های جدید، آنها مقادیر زیادی از ورودی دارند، که به آنها اجازه می دهد پیش بینی کنند کدام کلمات را با درجه ی بالایی از دقت، استفاده کنند.
این در راستای قدرت شناختی تاریخی چامسکی است که زبان انسانی را نمیتوان صرفاً از طریق تقلید کودکان از سخنوران بزرگسال تولید کرد. قوه ی زبان انسانی باید مولد باشد، زیرا کودکان، ورودی کافی ای را برای پاسخگویی به تمام کلامی- که تولید می کنند و بسیاری از آن را قبلاً نمی توانستند شنیده باشند- دریافت نمی کنند.
این تنها راهی است که میتوان توضیح داد چرا انسانها - بر خلاف سایر حیوانات با سیستمهای ارتباطی پیچیده - از دید نظری ظرفیت بینهایتی برای تولید عبارت های جدید دارند.
با این حال، در این استدلال مشکلی وجود دارد. با اینکه انسانها به طور بیپایانی قادر به تولید رشتههای جدید زبان هستند، مردم معمولاً این کار را نمیکنند. انسانها دائماً در حال بازیافت تکههای زبانی هستند که قبلاً با آن مواجه شدهاند و گفتارشان را به گونهای شکل میدهند- که آگاهانه یا ناآگاهانه- به گفتار دیگران، اعم از حاضر یا غایب، پاسخ میدهند.
همانطور که میخائیل باختین- که مشابه چامسکی انسان شناسی زبان شناختی است - می گوید: فکر ما به همراه زبان ما در فرآیند تعامل و رویارویی با افکار دیگران، متولد می شود و شکل می گیرد.
کلمات ما طعم زمینه هایی را می گیرد که ما و دیگران قبلاً با آنها برخورد کرده ایم، بنابراین ما دائماً در حال تقلایم تا آنها را از آن خود، کنیم.
حتی سرقت ادبی، کمتر از آنچه به نظر می رسد ساده است. مفهوم دزدیدن کلمات دیگران تصور می کند ارتباط، همیشه بین افرادی صورت می گیرد که به طور مستقل ایده ها و عبارات اصلی خود را ارائه می دهند. مردم ممکن است دوست داشته باشند درباره ی خود اینگونه فکر کنند، اما واقعیت در همه ی تعاملات، تقریباً غیر از این را نشان می دهد - وقتی من طوطی وار جمله ای از پدرم را برای دخترم می گویم یا وقتی رئیسجمهور یا رهبر یک کشور، سخنرانیای را ارائه میکند که شخص دیگری ساخته است و نظرات یک گروه ذینفع خارجی را بیان میکند یا زمانی که یک درمانگر بر اساس اصولی- که معلمانش برای توجه، به او یاد داده اند- با مشتری خود تعامل می کند، به نوعی دست به تقلید یا سرقت ادبی زده است.
در هر تعامل معین، چارچوب تولید یعنی گفتن یا نوشتن، و دریافت یعنی گوش دادن یا خواندن و فهمیدن، بر حسب آنچه گفته می شود و اینکه چگونه گفته می شود و چه کسی آن را می گوید و چه کسی در هر مورد مسئول است، متفاوت میباشد.
آنچه هوش مصنوعی در مورد انسان، فاش می کند
تصور رایج از زبان انسان، ارتباط را اساساً چیزی می داند که بین افرادی اتفاق می افتد که عبارت های جدیدی را از ابتدا اختراع می کنند.
با این حال، این فرض زمانی از بین میرود که Woebot، یک برنامه درمانی هوش مصنوعی، برای تعامل با مشتریان انسانی توسط درمانگرهای انسانی، با استفاده از مکالمات جلسات درمانی انسان به انسان، آموزش ببیند؛ همچنین این دیدگاه در هم میشکند وقتی یکی از ترانه سرایان مورد علاقه ی من، کالین ملوی از دسامبریست ها، به ChatGPT می گوید اشعار و آکوردها را به سبک خودش بنویسد. ملوی، آهنگ به دست آمده را «به طور قابل توجهی متوسط» و فاقد شهود، اما به طرز عجیبی در سطح یک آهنگ دسامبر گرایان، یافت.
همانطور که ملوی اشاره می کند، پیشرفت های آکورد، مضامین و قافیه ها در آهنگ های پاپ نوشته شده توسط انسان متمایل است منعکس کننده ی تقلید از سایر آهنگ های پاپ باشد، همانطور که سخنرانی سیاستمداران، آزادانه از نسل های گذشته ی سیاستمداران و فعالان منشا می گیرد، که مملو از عباراتی از کتاب مقدس است.
آهنگهای پاپ و سخنرانیهای سیاسی به طور خاص، تصاویر واضحی از یک پدیده کلیتر هستند.
وقتی کسی صحبت میکند یا مینویسد، چقدر از صحبت های او تازه تولید شده است؛ آنطور که چامسکی میگوید؟ و چقدر بازیافت مطالب قبلی است آنطور که باختین میگوید؟ آیا ما، بخشی از ربات هستیم؟ آیا روبات ها بخشی از انسان هستند؟(بخش بزرگی از مغز مادی انسان، مانند روبات عمل می کند. این بخش، کوشش میکند با تقلید از روی داده ها، حافظه ها و خاطرات موجود، و حتی کپی برداری از روی آثار دیگران، در مصرف انرژی صرفه جویی کند. مغز انسان فقط تولید کننده نیست بلکه بخش بزرگی از آن، به مانند یک ماشین بسیار پیچیده عمل می کند و به تقلید و گزینش از میان داده ها، تجربیات و حافظه ها میپردازد.)(نگاه شود مقاله ی واکنش های ناخوآگاه و تقلید، روشی برای کم کردن انرژی مصرفی در مغز در همین کانال)
افرادی مانند چوامسکی که می گویند چت بات ها بر خلاف سخنرانان انسان هستند، درست می گویند.
با این حال، کسانی مانند باختین نیز درست میگویند. آنها به این نکته اشاره می کنند که ما هرگز واقعاً کنترل کلمات خود را نداریم؛ حداقل، نه آنقدر که خودمان تصور می کنیم.
از این نظر، ChatGPT ما را مجبور میکند که یک سوال قدیمی را دوباره در نظر بگیریم: چقدر از زبان ما واقعاً مال ماست؟
https://singularityhub.com/.../the-boundary-between.../...
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031