(اصل هولوگرافیک- که به وسیله ای جرارد هوفت مطرح و به وسیله ای سوسکیند بازتعریف شد- پیشنهاد داده است که اطلاعاتی در پرتوهای هاوکینگ- که از درون سیاهچاله فرود می آید- در حقیقت حفظ می شود و در مرز سیستم، ذخیره می شود و سیاهچاله ها تبخیر نمیشود و اطلاعات بر روی سطح باقی میماند.
راه حل هولوگرافیک ژنرالیزه ی توده که به وسیله ی نسیم هرمیان مطرح می شود بر اساس اصل هولوگرافیک است که از نظر ریاضی نشان می دهد اطلاعاتی- که در افق سطح سیاهچاله ی شوارتزشیلد در اندازه یک پروتون، ذخیره می شود- منشا جرم و توده بر مقیاس کوانتومی است. نشان داده شده است که این راه حل، همچنین در بررسی کیهان شناسی با پیشبینی توده ی کل جهان، دارای ارزش آماری است.)
https://www.facebook.com/photo/?fbid=741650600647492&set=a.291883805624176
توضیح:
اصل هولوگرافیک: اصل هولوگرافی، از تلاش های «دیوید بوهم» منشا می گیرد. او پیشنهاد داد هر منطقه، حاوی یک «ساختار» کلی است که در درون آن، قرار گرفته است. بوهم، ساختار کیهان را به عنوان هولوگرام یاد کرد و این بر اساس شباهت آن با هولوگرافی نوری، است.
این ساختار پوشیده شده در هر منطقه یا حجم را می توان از نظر اطلاعاتی آن توصیف کرد که آن را با آنتروپی مرتبط می کند، زیرا از دیدگاه تئوری اطلاعات، آنتروپی، میزان اطلاعات در یک سیستم است. قانون دوم ترمودینامیک بیانگر یک سیستم بسته، با گذر زمان، آنتروپی یا بی نظمی است و یا میزان اطلاعات و تمایز، افزایش می یابد.)(نگاه شود مقاله ی اصل هولوگرافی و انتروپی سیاه چاله هادر همین کانال)
پرتوهای هاوکینگ: پرتوهای سیاهچاله
عنوان، آنچه را قبلاً گفتیم- که نور از منطقه ی رویداد در سیاه چاله نمیگذرد- تغییر میدهد، پس چگونه میگوییم سیاه چاله پرتوهایی دارد؟
این نظر دانشمند فیزیک نظریاستیفن هاوکینگ است و این نظریه به صورت جزیی و نه کلی، دو نظریه ی نسبیت عام و نظریه کوانتوم را جمع می کند و مفاد آن عبارت است از: سیاه چاله ها کاملا سیاه نیستند و پرتوهایی وجود دارد که قابل رصد است.
این پرتوها را رصد کننده ی خارج از سیاهچاله با کمک امکاناتی فراتر از فیزیک امروز میتواند ببیند، و دلیل آن، تفاوتهای کوانتومی در خلا است و چیزی است که مکانیک کوانتوم بر اساس اصل عدم قطعیت، پیشگویی میکند. امکان ندارد بر اساس اصل عدم قطعیت، فضایی کاملاً تهی و خالی باشد، زیرا معنی خالی بودن، آن است که محیط ها و زمینه ها مانند محیط الکترومغناطیس یا جاذبه ی آن، در صفر نگه داشته شده است و میزان دگرگونی یا جهش، صفر است.
و این متناقض با اصل عدم قطعیت است، پس بر اساس مکانیک کوانتوم، همیشه در خلا، زوج هایی از ذرات فرضی هستند که با هم برخورد میکنند و برخی از آنها برخی دیگر را از میان میبرد یا ذرات و ذرات متضاد برخورد میکنند و یکدیگر را از میان میبرند.
هنگامی که دو ذره به جای آن با هم برخورد کنند و برخی از آن برخی دیگر را از میان ببرد یکی از آنها در اثر جاذبه، در سیاهچاله بیفتد- ذره ی دیگری که در مقابل آن است، ممکن است آزاد شود و به مسافتی دور از سیاهچاله بگریزد و رصدکننده ی بیرون از سیاهچاله آن را ببیند، گویا پرتوهایی است که از سیاهچاله صادر می شود و این پرتوها، پرتوهای سیاهچاله نام دارد و برخی دیگر آن را بر اساس نام کاشفش، پرتوهای هاوکینگ نامیده اند و این پرتوها بر اساس چگالی سیاهچاله یا نقطه تکنیگی در کیهان فعلی است.
سیاهچاله ها تبخیر نمیشود:
اصطلاح سیاهچاله، در زمانی طرح شد که تصور می شد، هیچ نوری از آن خارج نمیشود بنابراین، سیاه و ثابت است. (یا به عبارتی نوری قادر نیست از آن خارج شود و پر از نور است ولی این نور، قابل رویت توسط ناظر، نیست.) سیاهچاله ی مورد تصور ناشی از جذب نور معمول یا فتون، میتواند با تغییر جاذبه، بقیه ی پرتوهای الکترومغناطیس را هم جذب کند و اصطلاح سیاهچاله ی نوری به سیاهچاله ی اطلاعاتی، تغییر کند و این تعبیر با توجه به پرتوهای سیاهچاله- که از جنس فتون نیستند- دقیقتر هم هست. نگاه معمول ما بر جهان از طریق فتون هاست ولی بخش اندکی از اطلاعات موجود در جهان، در قالب فتون است. اساسا طرح فرضیه ی سیاهچاله ها برای توجیه ثبات و توسعه در کیهان در نسبیت عام شکل گرفت.
نسبیت عام، ما را به خمیدگی ابعاد کیهان مادی می برد و این خمیدگی میتواند آنقدر پیش برود که باعث از میان بردن فاصله ها و تمایزها شود.
در نگاه سیاهچاله ای، تمایزها و تفاوت ها و فاصله ها می تواند رنگ ببازد و این، ما را به گذر از ابعاد مرسوم مادی و طرح چند جهانی می برد.
تعبیر سیاه، بر سیاهچاله مانده ولی با طرح پرتوهای سیاهچاله توسط استفن هاوکینگ، معلوم شده است سیاهچاله ها آنقدر هم سیاه نیستند و پرتوزایی می کنند. این، پرتوزایی می تواند منجر به کاهش وزن و چگالی سیاهچاله و نهایتا نابودی آن شود.
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [2/22/2023 9:06 PM]
ولی آیا سیاهچاله ها- که تفسیری بر رخدادها در کیهان ماست- واقعاً تبخیر می شوند؟
تبخیر سیاهچاله به معنی کاهش حجم و جرم آن است یعنی در نهایت جرم سیاهچاله به صفر میرسد؛ در حالی که چنین قطعیتی با اصلعدم قطعیت هایزنبرگ که اندازه گیری همزمان مکان و تکانه ی چیزی ممکن نیست در تضاد است.
این در حالی است که میبینیم طرح و فرضیه ی سیاهچاله ها و پرتوهای سیاهچاله در کنار اصل عدم قطعیت، با قدرت مطرح است.
پرتوهای تابیده از سیاه چاله بر اساس نظریه استیفن هاوکینگ، چگونه باعث از بین رفتن آن نمی شود؟!
جمع میان این قوانین گاهی در درون یک مجموعه، ساده نیست ولی با طرح چند مجموعه و ناظر درون یا بیرون مجموعه، قابل تفسیر خواهد بود.
(بررسی بیشتر در مقاله یسقوط درون جاذبه ای خاص، چگونه خواهد بود؟ در همین کانال)
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031