استخوان های کشف شده، ممکن است، نشان دهد نئاندرتال ها سخن می گفتند.
در مورد قدرت های زیاد نئاندرتال ها و مغز بزرگتر آنها سخن بسیار گفته شده است. با توجه به مغز بزرگتر، این انتظار هم هست که قابلیت های خاصی در تکلم داشته باشند.
ابراز کلمات خاص و توانایی در ادای حروف و صداها، قابلیت مهمی است ولی مهمتر از آن قدرت درک طرف مقابل است، حتی اگر صدایی از طرف مقابل در نیاید و این توانایی، بخش مهمی را از کلام(language) تشکیل می دهد. بدون این توانایی هرچقدر هم صداهای قشنگ از دهان خارج شود، کمکی به ساختار اجتماعی و تبادلات افراد ندارد.
کشف استخوان دو اینچی 60 هزار ساله در غاری در فلسطین- که در مجله نیچر انگلستان منتشر شد- نشان داد، پیشینیان وحشی انسان جدید، نئاندرتال، شاید قابلیت فیزیکی برای صحبت کردن داشتهاند.
نتیجه- که توسط گروهی از دانشمندان باستانشناس اسراییل، فرانسه و آمریکا منتشر شد- واکنش زیادی را از طرف دیگر دانشمندان داشته است و چالش های زیادی را در مورد منشأ و تکامل قدرت تکلم انسان ایجاد کرده است. اما باروخ ارنسبرگ و همکاران او، فسیلی را به شکل U در غاری در فلسطین پیدا کردند که مشابه استخوان هیویید در انسان جدید است. این چه چیزی را نشان میدهد؟ این، نشان میدهد دستگاه تکلم طی شصت هزار سال اخیر تغییر کمی کرده است.
ظرفیت تکلم
این پژوهشگران در مقاله ای در مجله نیچر میگویند، ما نتیجه گرفتیم پایه ظرفیت های کلامی انسان جدید در دوره پالئولیتیک میانی معروف به دوره سنگی از دو میلیون سال تا نه هزار سال قبل، تکامل یافته است. توانایی برای صحبت، فرمان دادن، ارتباط برقرار کردن و صدا درآوردن در پاسخ به احساسات، یکی از پیچیده ترین امکانات برجسته انسان است. برای سالها تصور میشد تکلم، مشخصه ای است که انسان جدید را از پیشینیان او جدا میکند.(باید توجه داشت تکلم، مشخصه انسان جدید است ولی نه تکلم به معنی صدا در آوردن!
صدا در آوردن و تقلید صداها کار طوطی و مرغ مینا هم هست. آنچه انسان را از حیوان در تکلم متمایز میکند، قدرت درک انسان است.
قدرت درک سخن طرف مقابل و بالاتر از آن قدرت درک احساسات و عواطفی که اطرافیان در ذهن خود دارد(هوش عاطفی) از مهمترین قدرت هایی است که خاص انسان جدید است و حتی در پیشینیان انسان نیست.)
در سالهای اخیر، باستان شناسان و متخصصان آناتومی و متخصصان زبان و دیگران، در اروپا نتیجه گیری کرده اند اجزای فیزیکی ای- که برای زبان کلامی پیچیده، لازم است، ساختمان کلامی، زبان، و عضلات مرتبط باید طی 300000 تا 400000 سال اخیر، ایجاد شده باشد.
پژوهشگران نتایج خود را بر اساس بازسازی وسیع استخوان های سر و جمجمه فسیل های پیش انسان ها و انسان های نخستین به دست آوردند و آنها بافت نرمی را- که ممکن است استخوان ها را در بر بگیرد- با محاسبات کامپیوتری بازسازی کردند.
دکتر ادموند اس. کرلین پروفسور آناتومی در دانشگاه پزشکی یال میگوید: آنچه باروخ کرد، در ارتباط با تئوری کامل تکامل یک استخوان کوچک است. منتقدان زمانی را در بیان شک و تردید خود در مورد این مطالعه جدید، هدر ندادند.
دکترجفری تی. لیتمنپروفسور آناتومی در دانشگاه پزشکی سینایی در نیویورک میگوید: این نخستین و اولین فسیل از این نوع است که ما در فسیل های پیش انسان ها پیدا کرده ایم. همه آنچه ما می دانیم آنکه همه استخوان های هیوئید، ممکن است مشابه هم باشند.
از نظر فیلیپ لیبرمنپروفسور علوم زبانی و شناختی در دانشگاه برون، همه پستانداران دارای استخوان هیوئید هستند که مانند استخوان باقی مانده انسان است با اینحال مشخص است که بیشتر پستانداران مشابه انسان سخن نمیگویند.اگر ما استدلال این باستان شناسان را بپذیریم ما تایید میکنیم که خوکها مانند انسان سخن میگویند و ممکن است شواهدی در مورد ممنوعیت خوردن خوک برای ما فراهم کند! در زمان قدیمی تر و شادتر گذشته ممکن است در اسراییل خوکها سخن می گفتند.لیبرمن میگوید.(بیان عباراتی این چنینی، از بی توجهی به حقیقت تفاوت بین انسان و حیوان در دانشمندان معاصر پرده بر میدارد. در قسمت های بالاتر بیان شد، آنچه کلام انسان را از حیوان متمایز میکند قدرت بیان و ابراز عبارتها نیست بلکه عمق قدرت درک است.
حتی تفاوتهای انسان و حیوان به این هم خلاصه نمیشود آنچه حقیقتا انسان را از حیوان متمایز میکند، قدرت انسان بر شناختی فراتر از شناخت های مادی و رها کردن تمایلات جسمانی و دست کشیدن از ژنهای خودخواهی است که عالم حیوانی را اسیر زمین کرده است. توصیه میشود به فصل پنجم کتاب توهم بی خدایی نوشته سید احمد الحسن مراجعه شود.)
پژوهشگران اعتقاد دارند، نئاندرتال و دیگر پیشینیان انسان میتوانستند صدا تولید کنند و با این صدا با هم مرتبط شوند. حیوانات. دیگر هم میتوانند چنین کنند. موضوع اینجاست که چگونه آنها میتوانند بخش وسیعی از صداهای تولید
ی انسان را تولید کنند و میتوانند تکلم پیچیده انسان را ایجاد نمایند. کرلین میگوید: نخستین مسیر تکاملی انسان در فسیل ها در 300000 سال قبل رخ داد .. مدارک بسیار آشکار است: شکل جمجمه و طول آرواره پایین .. و قبل از همه مسیر تکلمی، مشابه میمون های نخستی یا کودک بود.
یکی از جنبه های جالب مسیر تکلمی انسان، آن است که در طول زمان تغییر میکند. در زمان تولد، مسیر کلامی در کودک مشابه این مسیر، در گربه یا سگ است یعنی میتواند صداهای محدودی را ایجاد کند و میتواند همزمان تنفس و بلع کند. در یک سالگی، حنجره پایین می آید و مشابه صداهایی میشود که بچه کم سن در می آورد.
ولی انسان بالغ هزینه زیادی را برای تولید صدا میپردازد، چون همزمان نمیتواند بلع و تنفس کنند. انسان ممکن است خیلی راحت غذا را آسپیره کند و بمیرد.(دشواری تکلم پیچیده، کاملا در دستگاه تکلمی انسان آشکار است.) ساختارها و مدل های کامپیوتری سر و گردن و ساختارهای دهان، مدارک قانع کننده ای از تکامل برجسته در ساختار صوتی ارائه میدهد.
لیتمن میگوید. باروخ و همکاران او چیزی پیدا نکردند آنها فقط اعلامیه هایی دادند. در علوم، تو نباید فقط چیزی را بگویی بلکه باید آن را مشاهده کنی. قرن نوزدهم و علوم زمان گذشته است.
در یک مکالمه تلفنی از اتاق خودش در دانشگاه یال، کرلین با باروخ کمتر محترمانه سخن میگوید: این یک پسر خرفت است و اعتراف می کند او چیزی کمتر، از چاپلوسی و تملقی- که باروخ زودتر از کتاب او در سال 1987 نوشته است و تکامل دستگاه تکلی انسان را توضیح میدهد- شگفت زده شده است. در یک مقاله در مجله American scientist، باروخ فرضیه های کرلین را ناکامل و نتیجه او را ناجور میداند و توصیف میکند این کتاب اختلالات آناتومی دارد. کرلین میگوید: اشتباهاتی در کتاب آناتومی من پیدا کرده است .. خدای من! من 35 سال استاد آناتومی در اینجا بوده ام.
خشونتی که این دانشمندان در این زمینه با آن بر هم می تازند، در مقایسه با کسانی که در میانه پژوهش در زمینه تکامل راه های صوتی هستند، سابقه نداشته است. یکی از علل، آن است که نزاع و اختلاف در زمینه تکلم انسان، بخشی از چالش بزرگتری است که آیا نئاندرتال ها واقعا از پیشینیان انسان مدرن هستند یا نه. در پس این اختلاف، یک چالش بزرگتر وجود دارد که کجا و چگونه پستانداران پیش از تاریخ شبیه میمون، انتقال خود را به سوی انسان جدید انجام دادند.
از یک سو گروهی تصور میکنند انسان جدید در یک مکان، احتمالا آفریقا ارتقا و تکامل یافت و از آنجا به نقاط دیگر جهان مهاجرت کرد. این گروه مهاجر با توجه به شرایط محیطی- که با آن مواجه شدند- نژادهای مختلفی را به وجود آوردند. در سوی دیگر دانشمندانی مانند باروخ هستند که تصور میکنند انسان جدید همزمان و مستقل از هم در مناطق مختلف آفریقا اروپا و آسیا، پدیدار شدند.
https://www.latimes.com/…/la-xpm-1989-04-27-mn-1628-story.h…
آنچه جالب به نظر میرسد تلاش دانشمندان در کشف توانایی هایی است که پیش انسان ها داشتهاند. این توانایی ها در بسیاری از موارد کمتر از انسان جدید نیست(بدون توجه به نتایج این آزمون در مورد زبان) و قبلا در مقالات متعددی در مورد نئاندرتال ها در این کانال، به آن پرداخته شد. شاید تفاوت بین انسان و پیش انسان و حیوان، آنقدرها آسان نباشد!!
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031