ارتباط هوش، ساختار مغز و ژنها
در طول تکامل بشری مغزهای ما توسعه زیادی یافته است. از مناطقی- که طی چند میلیون سال اخیر توسعه یافته است- منطقه قشر مغز است. این منطقه اطلاعات حسی را پردازش میکند و منجر به حرکت میشود و مسئول عملکردهای سطح بالای ما مانند پردازش زبان و حل مشکلات است. دانشمندان در ساختار قشر مغز تمرکز میکنند و درباره دلایل موجود برای تکامل آن در طول زندگی ما و تکامل ما به عنوان یک گونه، بحث میکنند و تا بفهمیم وراثت در کجا با هوش ما برخورد دارد.
پژوهش جدیدی بر روی صدها مغز در حال رشد، وجود ترکیبی را در مناطق خاصی از قشر مغز- که از کودکی تا بلوغ رشد میکند و طی بلوغ ارتقا می یابد و مرتبط با وراثت است- نشان داد.
دانشمندان همچنین روابط وراثت بین درجات آزمون معدل هوش و مساحت سطح در مناطق مرتبط با هوش را پیدا کردند.
مساحت سطحی مغز تداخلی را بین ژنهای مغز، هوش و تکامل، نشان میدهد.
یک آنالیز روی مغز 600 کودک، ارتباطی را بین سطح مغز و قابلیت وراثت در مناطق مهم مغز برای شناخت را نشان میدهد.
طی تکامل انسان، مغزهای ما بسیار بزرگ شده است. یکی از این مناطق مهم- که خیلی توسعه یافته است- قشر مغز است. پژوهشگران همچنین ارتباطی ژنتیکی را بین درجات تست ای کیو و منطقه سطحی مرتبط با هوش یافتند و این مطلب در مجله نوروساینس منتشر شد.
راشل بروورنوروساینتیست در دانشگاه اوتریخت در هلند گفت: من فکر میکنم این کاری بسیار بزرگ است. نویسندگان پژوهش مناطقی از مغز را- که متغیرها به میزان زیادی با ژنها تعیین میشود- با بررسی ارتباطات عصبی و توسعه تکامل و تکامل عصبی، مشخص کردند.
این تلاشی برای مرتبط کردن وراثت با آن چیزی است که معنی وسیع تر وراثت است(یعنی هوش).نویسندگان مقاله تصویربرداری های مغزی با ام ار آی677 کودک را بررسی کردند. اسکن ها کمک کرد آنها مغز بچه ها را بررسی کنند و پیچ و تاب ها و فرورفتگی های قشر را بررسی کنند.
با ربط ساختارهای مغز و متغیرهای ژنتیکی در نمونه ها پژوهشگران میتوانند مشخص کنند کدام ژن ها مغز را طی تکامل و طی رشد سازماندهی میکند.
با استفاده از وسایل پردازش، پژوهشگران، قشر و سطح مقطع آن را مشخص کردند.این اندازه گیری ای است گویا بخشی از مغز را برداشته ای و چین های آن را برطرف کرده ای و مانند پیتزا آن را پهن کرده ای.جی اریک اشمیتنورولوژیست در دانشگاه پنسیلوانیا و یکی از نویسندگان مقاله این مطلب را بیان میکند.
بروور میگوید: نتایج پژوهش به اهمیت مساحت سطحی خاص در تکامل اشاره میکند در حالی که تا زمان کنونی توجه زیادی را در مقایسه با حجم کلی و ضخامت قشری جلب نکرده است.
پژوهشگران همچنین قابلیت وراثت این مشخصات را با مقایسه مغزها در نمونه ای- که شامل تعداد زیادی از دوقلوهای مشابه و غیر مشابه و اعضای خانواده است- انجام دادند. بر اساس ژنهای مشترک به وسیله نزدیکی خانوادگی آنها توانستند ارتباطات بین ژنتیکی و برخی ویژگی های مغزی را مشخص کنند.
سطح مقطع و ساختار مغزی در انسان، به میزان زیادی تغییر میکند و دانشمندان متوجه شدند سطح مقطع مغز تا حد زیادی وراثتی است.
فاکتورهای ژنتیکی، 85% متغیرها را تعیین میکند و این مشابه نتایج مطالعات قبلی است.
اشمیتمیگوید: این، بخش بزرگی از قابلیت تغییر است. ژن ها حقیقتا در تعیین سطح مقطع گلوبال نقش دارد. دانشمندان همچنین دیدند ضخامت قشر و سطح مقطع مغز از نظر ژنتیکی در این کودکان با هم مرتبط است و این برعکس اطلاعات قبل در بالغین است که فاکتورهای ژنتیکی متفاوت بهعنوان پایه ایجاد سطح مقطع در برابر ضخامت قشری است. این مطلب را جان گیلمورروانپزشک در دانشگاه کارولینای شمالی بیان کرد.
قبلا گیلمور،اشمیتو همکاران آنها ارتباط ژنتیکی ضخامت قشری و سطح مقطع را در نوزادان بررسی نموده بودند.
بروورمیگوید: اگر ما واقعا بتوانیم بفهمیم کدام ژن ها این ارتباط را ایجاد میکند و چرا وقتی مردم پیرتر میشوند، اینها به صورت جداگانه رشد میکنند، این حقیقتا به دگرگونی در درک تکامل کمک میکند.
بله این، یک تاثیر مهم به نظر میرسد ولی اگر سطح مقطع کوچک یا بزرگ داشته باشیم این چه ربطی با آی کیو دارد؟ پژوهشگران همچنین بر تفاوت های منطقه ای در مغز تمرکز کردند. پس از آنکه سطح مقطع مغز را به 80000 تکه کوچک تقسیم کردند آنها توانستند سطح مقطع ها را در مناطق مختلف مغز مقایسه کنند. بررسی این اطلاعات با اطلاعات ژنتیکی به پژوهشگران اجازه داد تعیین کنند تفاوت ها تا چه حد مرتبط با وراثت است. وقتی دانشمندان تفاوت ها در سطح مقطع را به طور دقیق محاسبه کردند توانستند ببینند کدام مناطق مغز ارتباط تنگاتنگ و عمیقی با وراثت و ژنتیک دارد. این مناطق- که خیلی با وراثت در ارتباط است- شامل نوارهای باریکی از لوب فرونتال و تمپورال است و اینها با پردازش زبان و هوش در ارتباط هستند و به طو
ر قوی مرتبط با قسمت هایی از مغز هستند- که طی تکامل توسعه پیدا میکند.
بر اساس پژوهش های دیگر، این قسمت ها در نخستی های غیر از انسان بسیار متفاوت هستند. اشمیتمیگوید: این سبب شد ما تصور کنیم یک فاکتور ژنتیکی وجود دارد که بر همه این مناطق- که یک داستان تکاملی است- تاثیر می گذارد. این مناطق بخش هایی است که طی کودکی به سرعت رشد میکنند و این، نشان میدهد ممکن است برخی ژنهایی- که تفاوت های فردی را در انسان ایجاد میکند- مواردی باشد که طی زمان، تکامل یافته است.
من آن را بسیار جالب دیدم من میخواهم بدانم آن ژنها کدام هستند. این مطالعه دقیقا مشخص نمیکند کدام ژنها این کار را انجام میدهند. برای تعیین آن ژنها شاید لازم است نمونههای وسیع تری گرفته شود.
با آنالیز کردن نقشه های توصیفی مغز، در کنار نتایج تست های ای کیو- که بر کودکان استفاده میشد- پژوهشگران توانستند مشخص کنند کدام مناطق کورتکس مرتبط با عملکرد بالاتر در ادراک است و ممکن است مرتبط با وراثت باشد. نتایج آنها مناطق اندکی را مشخص کرد ولی یک منطقه یعنی منطقه ژایروس سوپرامارجیتنالچپ حقیقتا مرتبط با ساختار ژنتیکی باقی ماند و این منطقه زبانی حسی و دریافتی در بیشتر مردم است. ارتباطات یکی است یعنی یک اورلپ ژنتیکی بین ای کیو و سطح مقطع وجود دارد. این، مرتبه اول نیست که ارتباط با هوش را نشان میدهد. اشمیت میگوید هرچند ای کیو یک وسیله سودمند و ارزشمند است، اندازه گیری مستقیم هوش نیست.(هوش، محدود به ای کیو و قدرت محاسبات ریاضی و حتی تفکر انتزاعی خاص انسان نیست. هوش عاطفی- که اهمیت آن کمتر از هوش انتزاعی نیست- بسیار تحت تاثیر ژنتیک، آموزش و محیط است ولی تحت کنترل کامل اندازه مغز یا سطح مقطع قسمت های مختلف مغز و ژنها نیست. گاهی کوچک شدن اندازه ی مغز، با ایجاد نیاز در فرد، منجر به توسعه هوش عاطفی میشود زیرا انسان ضعیف، در اینجا به جای اعتماد به توانایی های خود کوشش میکند از قدرت جمعی و همکاری با دیگران در حل مشکلات خود، استفاده کند.)
این نتایج تا حدی جالب است زیرا کار زیادی انجام نشده است تا ببینند ارتباط سطح مقطع با هوش چگونه است. بیشتر تاثیرات به نظر میرسد کلی باشد و به نظر میرسد یک فاکتور ژنتیکی کلی وجود دارد که مثلا برای مغز و هوش تو خوب است.
هرچند تصور مثبتی در مورد مطالعه و یافته های آن وجود دارد دیوید گلانروانپزشک بیمارستان کودکان در بوستون و دانشگاه هاروارد در مورد اهمیت نتایج به دست آمده، برای ارتباط ساختار مغز و هوش دچار تردید است.بله این ارتباط به نظر، مهم میرسد. اما اگر سطح نمونه و سطح مقطع مورد بررسی، بزرگتر یا کوچکتر باشد ارتباطات با ای کیو چگونه خواهد بود؟ او میگوید این سبب میشود دانشمندان ارتباطی بین ساختار مغز ببینند ولی هرچند دیگران هم چنین ارتباطی را بیان کرده اند ولی کسانی هم هستند که چنین نکرده اند و ارتباط در بالغین ضعیف است. اشمیتبیان میکند شالوده هوش یک موضوع حساس در علوم اعصاب است. او میگوید: من تصور میکنم این که چه چیزی توانایی های ذهنی ما را تحریک میکند یکی از سوالات اساسی در علوم اعصاب است و از مسائلی است که مرا علاقه مند به علوم اعصاب کرده است. چرا ما چنین چیزی را داریم که انرژی زیادی را از ما میگیرد؟ این مطلب قطعا فواید زیادی برای ما خواهد داشت.
https://www.the-scientist.com/news-opinion/brain-surface-area-reveals-overlap-in-genes--intelligence--evolution-65559
@salmanfatemi
1:
نتیجه گیری: نقش ژنها در توسعه مغز- که کاملا جهت گیرانه و خاص است- هدفمندی نقشه ژنتیکی را حتی فراتر از توسعه ناگهانی و بدون مقدمه اندازه مغز در دو میلیون سال اخیر، ثابت میکند.
توسعه مغز پیشینیان انسان در دو میلیون سال اخیر، جهشی تکاملی و ناگهانی است که نشان دهنده قانون و برنامه در برنامه ژنهاست و این قانون مندی- که سبب میشود گاهی سرعت توسعه و بزرگ شدن مغز در دوره ای، ناگهان بیشتر شود و گاهی کند شود و گاهی رو به افول برود و وارد سیر برگشتی شود- نشانه دهنده قانون مند و هدفمند بودن نقشه ژنهاست.
فراتر از این نگاه، کشفیات جدید نشان می دهد توسعه اندازه مغز، به صورت جریانی کلی و تصادفی و کور نیست بلکه این توسعه در جهت توسعه بخش خاصی از مغز مربوط به ادراک و فهم زبانی است(فهم زبانی، فقط محدود به درک لغات و زبان های رایج دنیا نیست بلکه مفهومی عمیقتر به معنی درک معانی و مقصود از حوادث و جریانات و رسیدن از جزییات به کلیات و تفکر انتزاعی ... است)؛ یعنی این بخش خاص از مغز، طی برنامه ای قبلی و مستقل از هزاران بخش دیگر مغز، توسعه می یابد.
اگر در میان هزاران انتخاب، و هزاران گزینش فقط یکی از گزینش ها بارها تکرار شود، انسان عاقل، تصور نخواهد کرد این تکرار، طی فرایندی کور و تصادفی ایجاد شده است.
حتی احتمال ایجاد یک زنجیره پروتئین ساده مانند هموگلوبین، طی میل
یاردها سال زندگی زمین، به صورت کور و تصادفی ممکن نیست (برای تشکیل زنجیره ساده 32 اسید امينه ای پروتئین، باید بیشتر از ده به توان 41 آزمون انجام بشه تا احتمال تشکیل این زنجيره پروتئین ممکن بشه .
هر ساعت 3600 ثانیه است هر روز 84600 ثانیه است و یک سال 31536000 ثانیه است یعنی تقریبا 3*10 به توان هفت .
در یک میلياد سال چند ثانیه هست؟
تقریبا 3*10 به توان شانزده
و در سيزده ميليارد سال حدود 4*10 به توان هفده .
اگر در هر ثانیه یک آزمون انجام بشه کل آزمون های این سیزده میلیارد سال میشه حدودا 4* 10 به توان هفده . که خیلی کمتر از ازمونهاي لازم برای تشکیل یک زنجیره پروتئینی با 32 اسید امینه است . یعنی اصلا احتمال تشکیل تصادفی حتی یک زنجیره 32 اسید امینه ای در کل عمر کيهان وجود نداره چه برسه به عمر زمین)
چگونه سازماندهی پیچیده ساختار مغز با میلیون ها زنجیره پروتئینی و زنجیره های چربی و کربوهیدرات به صورت تصادفی ممکن باشد؟؛ آن هم در حالی که ساختار مغز، ساختاری ثابت و غیر قابل انعطاف نیست و دائما میتواند تحت تاثیر ژنها و تغییرات محیطی و با داشتن سیستم های پیچیده ای مانند ارتباطات بین نورونی دچار تحول و دگرگونی شود!
اینکه چرا گروه زیادی از انسان ها امروز به این نتیجه یعنی تصادفی بودن خلقت، رسیدهاند به خود آنها مربوط است!!
@salmanfatemi
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031