منبع هوشیاری کجاست؟ قسمت پنجاه و ششم
او را میخوانم و او به من پاسخ میدهد.
(دکارت در مسیر فلسفی خود از شک به یقین، بر الگویی اعتماد کرد
و آن را با سخن مشهور خود خلاصه نمود: من فکر میکنم پس وجود دارم و از نظر بسیاری از مردم، در این الگوی معرفتی،اشکالی وجود ندارد ولی آنها همزمان این حقیقت را که او را میخوانم و به من پاسخ می دهدبه عنوان دلیلی- که وجود خدا را تایید میکند- رد میکنند و این همانطور که میدانیم تناقض واضحی در شناخت و معرفت است.)
توضیح:
اساسا جایگاه منو فکر من، در تحولات و تغییرات، کجاست و چگونه ایجاد میشود و تاثیر میگذارد؟
اگر من، خصوصیت و ویژگی و توانایی ای دارم، خود این ویژگی و توانایی، زاییده و نتیجه ی فرآیندها و قوانینی است که این ویژگی ها و توانایی ها را در وجود من قرار داده است پس خود این ویژگی ها و توانایی ها اصیل نیست و وابسته به آن فرآیندها و قوانین است
و این فرآیندها و قوانین هم اگر ویژگی و خصوصیتی دارد دوباره خودشان زاییده ی علت ها و فرآیندها و قوانین دیگری هستند.
من فکر میکنم پس وجود دارم،من را محدود به فکر میکند و فکر طبیعتا ویژگی و خصوصیتی دارد بنابراین خود فکر، نیازمند فرآیندها و علت ها و قوانینی است که از نظر عده ای در مغز و از نظر عده ای در جایی فراتر از مغز است. (به سلسله مباحث منبع هوشیاری کجاست؟ در همین کانال مراجعه شود)پس فکر، زاییده و محصول فرآیندها و علت هاست و خود فکر، وجودی مطلق و نهایی نیست.
من فکر میکنم پس وجود دارم سخنی خوب و درست ولی آغازی بر جستجوی علت های فکر و اندیشه و تلاش برای یافتن جایگاه اصیل و حقیقی هوشیاری به عنوان منبع فکر و اندیشه است.
از نظر انسان عاقل، سخنان درست، ابتدای جستجو است و نه نهایت آن.
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031