إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بعز قدسک
بخشی از دعای ماه شعبان از زبان امام علی ع
در گذشته های دور، صدای هستی در قالب لمس و طعم و بو بود و از حدود هفتصد میلیون سال قبل، قدرت بینایی هم اضافه شد و قدرت بینایی هم ثابت نماند؛ بلکه در ابتدا محدود به دو رنگ آبی و سبز و دو بعدی بود و بعدها رنگ قرمز و بعد سوم هم اضافه شد.
نقش بینایی بسیار برجسته بود و به تدریج مغز رو به بزرگی نهاد.
آیا دیدن به همین دید امروزی سه بعدی با ترکیب سه رنگ متوقف خواهد ماند؟ در حالیکه میدانیم، محیط اطراف ما محدود به این سه رنگ و سه بعد نیست.
امروز بر اساس علم فیزیک، دهها بعد برای هستی و دهها اشعه نامرئی رادیویی و غیر رادیویی کشف شده است.
و اينها فقط محدود به جهان ما است که در اختیار علم فیزیک است. در حالی که امروز، بر اساس تئوري جهان های موازی و تئوري عدم قطعيت هایزنبرگ، هستی احتمالا محدود به جهان ما نیست و دهها شاید صدها جهان دیگر، موازی با جهان ما وجود دارد که ما آنها را نمی بینیم.
پس چرا آنها را نمی بینیم و چرا جهان ما محدود به جهان مادی ای است که تازه خود این جهان مادی را هم اندک میبینیم؟
نگاهی بر سیر رشد احساس، در جانداران و انسان نشان میدهد که رشد درک و احساسات، وابسته به نیازهای موجود بوده است. مثلا تا زمانی که انرژی به دست آمده از لمس و بویایی و چشایی کافی بود و موجود نیازی به بینایی نداشت، اصلا حسی به نام بینایی شکل نگرفت.
حتی قضیه از این هم فراتر میرود. موجودی که قبلا در سیر تکاملی صاحب چشم میشود اگر در سیر زندگیش، نیازی به بینایی نداشته باشد، طبیعت، شرایط را به گونه ای پیش میبرد که چشمهای او ازبین برود.
نمونه آن ماهیهای کور غارهای تاریک لرستان هستند که به علت عدم وجود نور، بینایی خود را به تدریج از دست دادند.
با سيستمي پيچيده، طرفیم و خالقی دانا و توانمند که همه چیز را با حکمت خود و تواناییهای موجودات، هماهنگ میسازد.
در حقیقت این خود موجوداتند که با وسعت بخشیدن به خواسته ها و نیازها و ظرفیتهای خود، از باران بیدریغ فیض الهی بهره مند میشوند.
و هر چه این ظرف کوچکترباشد، مقدار آبی که جمع میکند کمتر است.
در دعایی- که آورده شد- چند اصطلاح هست که شاید برایمان جدید باشد:
کمال الانقطاع الی الله: نهایت بریدن از هر چیز تا خدا
ابصار قلوب: چشمهای دل
ضیاء نظر ها اليک: نور نگریستن چشمهای دل به سوی خدا
خرق حجب النور: پاره شدن حجابهای نور
معدن العظمه: معدن بزرگواری
معلق شدن روح با عزت قدس خدا
کیست که چنین دعایی میگوید؟ کیست که از چشم سر، بریده است و هوای دیدن با چشم دل کرده است؟ و نه فقط دیدن با چشم دل را میخواهد، بلکه میخواهد تا این چشم، چنان ببیند که پرده های نورانی خدا را بدرد و به معدن عظمت برسد؟!
آیا این فرد چون حيواني است که دلخوش لامسه و بویایی و چشایی و بينايي خویش است؟
آیا حتی شبیه انسان هایی است که دیدشان طی چندین هزار سال از دیدن بعد مادی و سه رنگ فراتر نرفته است؟
او اینگونه نیست. او هوای دیدن فراتر از اینها را کرده است. حتی فراتراز ديد چشمهای دل.
حتی به دیدن با چشم دل، راضی نیست بلکه میخواهد به معدن بزرگواری برسد و به عزت قدس او معلق و آویزان بماند.
او علی ع است که سه روز با خانواده خود، روزه گرفت تا به نذر خود عمل کند؛
روز اول در وقت افطار، فقیر غریبه به درخانه آمد و غذا طلب کرد.
افطار محدود است و فرزندان و همسر علی ع یعنی دختر بزرگترين پیامبر خدا گرسنه اند. خود علی هم گرسنه است. بوی نان و افطار هم در خانه پیچیده است.
حس های ابتدایی- که میراثی از حیوانات است- تاثیری بر علی ع ندارد وغذاي خود و خانواده اش را به غریبه ای میدهد و خودشان گرسنه میمانند.
باز شب دوم، وقت افطار یتیمی بر در خانه می آید باز همه خانواده علی ع، گرسنه اند ولی غذایی را- که حیوانات را هم سیر میکند- به اسیر میدهد.
دوباره شب سوم اسیری- که شاید روزگاری در نبرد با پیامبر و خاندان ایشان بوده و اسیر شده- بر درخانه می آید و همین قضیه تکرار میشود و علی ع این بار با معنویت و عظمت ملکوت، افطار میکند و با شکافتن دربهای آسمان، صدای اخلاصش تا خدا میرسد و خدا جوابش را در آیاتی از سوره انسان میدهد و انسان حقیقی یعنی علی و خانواده اش را در این سوره یاد میکند.
اینجاست که تفاوت بین حیوان و انسان برجسته میشود و این همان انسانی است که در ماه شعبان در دعای این ماه، نه تنها آرزویش رها شدن از دید مادی انسانی است بلکه میخواهد درب ها و حجابهای ملکوت را هم بشکند و به بالاترین مقام مخلوق برسد.
و رسیدن به این مقام کار سختی است که رنجهای فراوانی را می طلبد، در برابر ژنهای خودخواه مادی که ما را تحمیل بر ساخته های خودشان میکنند.
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031