ظهور امواج مغزی در مغزواره: چند گام تا هوشیاری؟
https://t.ly/mD7zg
نوروسافاری|برای نخستین بار، بافت مغزیِ رشدیافته در آزمایشگاه، فعالیت الکتریکی را به صورت خودبخودی، به نمایش گذاشت، که به صورت تکان دهنده ای، به فعالیت مغزی انسان به ویژه مغز نوزادان زودرس شباهت دارد. این یافته ی بزرگی است که امکاناتی را برای مطالعه ی مراحلتوسعهدرمان بیماری های مغزی فراهم می کند. این یافته همچنین تعدادی از دانشمندان را دچار احساس تردید کرده است.
این مغزهای رشد یافته در آزمایشگاه با نام اُرگانوئید شناخته می شوند- اندام واره یا ارگانوئید، نسخه ایمینیاتوری و ساده شده از اندام هاست که به صورت سه بعدی در آزمایشگاه رشد یافته اند و برای اهداف تحقیقاتی همچون آزمایش پاسخ های دارویی یا رشد سلولی تحت شرایط نامساعد و معین، به کار می روند.
به نقل از ساینس آلرت، این تحقیق- که ابتدا در کنفرانسی در نوامبر ۲۰۱۸ ارائه شده- اکنون در آن تجدید نظر شده و در مجله ی Stem Cell به چاپ رسیده است. آلیسون موتری، دانشمند علوم اعصاب از دانشگاه کالیفرنیا- سن دیگو، می گوید:
سطحی از فعالیت عصبی- که شاهد آن هستیم- در محیط آزمایشگاه، بی سابقه است. ما به داشتن مدلی- که بتواند عملاً مراحل اولیه ی یک شبکه ی عصبی بسیار پیچیده را فراوری کند- یک گام نزدیک تر هستیم.
(هوشیاری، شامل خودآگاهی و آگاهی نسبت به دیگر موجودات است و از تعریف های دشوار دانشمندان فلسفه و روانشناس و علوم مغز و اعصاب بوده است. در حقیقت، تعریف مشخصی از هوشیاری و آگاهی نیست بلکه خودآگاهی، به عنوان بخشی از آگاهی، فرایندی درونی و حضوری است.
شناخت ما از خود، سرآغاز همه شناخت هاست.
من چون هستم، میبینم و اگر شناخت نسبت به خود و موجودیت خود نباشد، بقیه رفتارهایی- که منسوب به من است- نامفهوم میشود.
خودآگاهی به عنوان منبع شناخت و معرفت محیط، از رازهای عالم است زیرا آگاهی از خود، بیرون از ما نیست تا بتوانیم آن را زیر لمس و نگاه خود درک کنیم و بشناسیم، بلکه درون ماست. ما میتوانیم همه اشیای بیرون از خود را از ریزترین تا درشت ترین آنها، بشناسیم. شناخت از خود و خودآگاهی، هرچند به نظر میرسد امری بدیهی و واضح است، ولی با وجود بدیهی بودن، تعریف آن برای دیگران، دشوار است. تعریف آگاهی هرچند دشوار است ولی مشخص است، نتیجه من و خود میباشد.)
موتری چند سالی است که در آزمایشگاهش ارگانوئید های مغزی را پرورش می دهد، اما این اولین باری است که او و تیم همراهش چیزهای شبیه به فعالیت مغزی انسان را مشاهده کرده اند. آنها ارگانوئیدهای مورد بحث را از سلول های بنیادی پرتوان انسان، یا سلول هایی بنیادی- که می توانند به هر نوع دیگری از سلول ها تبدیل شوند- رشد دادند. آنها این [الواح] سفید را- که منظور سلول های بنیادی است- تحریک کردند تا به سمت نوعی از سلول رشد کنند که قشر مخ را می سازند- ناحیه ای از مغز که مسئول موارد مهمی همچون حافظه، ادراک، شناخت، تفکر و پردازش حسی است.
صدها عدد از این مغز های بسیار کوچک در کشت سلولی، طی یک دوره ی ده ماهه، رشد داده شدند؛ و این، همراه با آزمونهایی است تا اطمینان حاصل شود ژن های صحیحِ مربوط به رشد مغز بیان می شوند. محققان همچنین به صورت مستمر اندام [واره] ها را توسط دستگاه برق نگاری مغزی (الکتروآنسفالوگرافی) زیر نظر داشتند.
شش ماه بعد، مجله ی نیچر گزارش می دهد که مغزواره ها یعنی قشر مخ نارسی- که برای بقا در محیط واقعی مناسب نیست- فعالیت الکتریکی پرتوانی را نشان داده اند- بسیار بیشتر از چیزی که این تیم در گذشته ثبت کرده بود.(این فعالیت الکتریکی، نشان دهنده فعالیت الکتریکی مغز است و نشانه هوشیاری و آگاهی نیست. همانطور که بیان شد هوشیاری و آگاهی، تعریف خاصی برای بیان آن به دیگران ندارد و هرچند در ذهن خود فرد واضح است، بیان آن برای دیگران دشوار است. هوشیاری به معنی فعالیت مغزی نیست و این فعالیت در مغز حیوانات هم هست. آگاهی از جمله خودآگاهی و آگاهی نسبت به دیگر موجودات، نتیجه من درون ماست و این من نتیجه مغز نیست هرچند مغز به عنوان واسطه ای در آگاهی، در مرتبه ای پایین تر از من و نفس نقش دارد. مشخص است من به عنوان یک شخصیت حقیقی، وابسته به سن و میزان فعالیت نورون ها مثلا کم یا زیاد شدن فعالیت مغز و امواج الکتروانسفالوگرافی، نیست. مثلا اینطور نیست که با کم یا زیاد شدن فعالیت مغزی و یا پیر شدن، میزان احساس ما به من تغییر کند و این احساس به من، در تمام زندگی فرد ثابت است.
در حقیقت آگاهی فرایندی است که نتیجه من درون است و این من هم نتیجه عالم مادی و فعالیت های الکتریکی نیست بلکه در سطحی فراتر از این فعالیت هاست. بله ممکن است بگوئیم این فعالیت های الکتریکی گاهی نتیجه مناست همانطور که میتوانیم بگوئیم فعالیت های مغزی ما در بسیاری موارد، نتیجه خواست و اراده ماست. در آزمون هایی هم ک
ه برای بررسی اراده
و خواست انسان به وسیله دانشمندان نوروساینس، انجام شده است هرچند بخشی از فعالیت الکتریکی مغز، قبل از تصمیم آگاهانه است، ولی نقش اراده فرد در ورود به آزمایشگاه و تصمیم او برای انجام آزمایش نباید نادیده گرفته شود.
(توصیه میشود به مباحث و آزمون های اراده آزاد در انسان، در تدریس دکتر توفیق مسرور در همین کانال، مراجعه شود.)
از سوی دیگر اگر عالم مادی از جمله مغز را نتیجه و محصول انفجار بزرگ بدانیم خود انفجار بزرگ و تفاوت های کوانتومی ایجاد کننده آن، نیازمند علتی دیگر است و این علت، در جایی است که قوانین مادی فیزیک عالم ما در آنجا منهدم میشود یعنی هرچند علت ایجاد عالم مادی ما ازجمله مغز، وجودی حقیقی دارد ولی در جایی مانند عالم ما یا زمان و مکان و قوانین آن، قابل تصور نیست
یا میتوانیم ان را جهانی متفاوت از جهان ما و یا جهانی موازی با جهان خود تصور کنیم.
(هستي هاي متعدد و هستی از بي چیزی
قبلا دیدیم که محاسبه ثابت کیهانی و تفسیر آن، نیازمند فرض چند کیهانی است
ولی تعدد کیهان ها، دری را در برابر اين برهان می گشاید که میگوید پایه و اساسی- که تفسیر هستی از بي چیزی را تفسیر میکند- تفاوتهای کمی(کوانتومي) خلأ است
و با فرض تعدد هستی ها و با تاثیراتی- که از کیهان ها عبور میکند- علت يابي این تفاوتها ممکن شده است و این، منطقی تر و عقلانی تر از بي علتی اي است که مکانيک کوانتومی بنا می سازد.
و به این ترتيب این فرضیه- که چیزی از بی چیزی ایجاد شود- از اساس، منهدم میشود و چیزی از بي چیزی اصلا وجود ندارد.
علاوه بر این، پیش از هر چیز، فضایی هر چند بسیار کوچک، باید برای آن وجود داشته باشد، تا در این فضا تفاوتهای کوانتومی خلأ یافت شود.
کسانی- که محاسبه ثابت کیهانی را با مساله هستی های متعدد تفسیر میکنند- اینطور فرض میکنند که همه این هستی ها در یک سطح هستند و این هستيها همه اش به اصلی واحد باز میگردد یا آنطور که همیشه آن را تصور می کنند مانند حباب هايي است كه از دیگ در حال جوشیدن، بیرون میزند!
و ما میتوانیم تصور کنیم- و این اعتقاد ما هم هست- که هستی ها متعدد است ولي در سطوحی مختلف، متعدد هستند و برخی از این سطوح از برخی سطوح دیگر منشأ میگیرد.
بله پائینترین سطح(عالم ماده و هر چیز درون آن از جمله مغز)، از هستی ای با سطح بالاتر از آن(عالم نفس یا من)، منشأ میگیرد و این هستی ها برخيشان بر برخی دیگر تاثیر میگذارند.
و بر اساس این فرضیه، میتوانیم ظهور تفاوتهای کوانتومی در خلا را در مورد هستی خودمان، علت یابی کنیم ولی میتوانیم محاسبه و ثبت ثابت کیهانی را تفسیر کنيم مگر آنکه کسي وجود داشته باشد که برای محاسبه آن، اقدام کند و او هدفش ایجاد کیهان باشد
و به این ترتیب وجود خدایی که خواستش ایجاد ماست، مشخص میگردد.
و از نظر علمی چیزی وجود ندارد تا این فرضيه را ترجیح دهد که هستی هاي متعدد در یک سطح واحدی است و علیه نظری باشد که ما فرض کرديم و نظریه ما مطرح میکند این هستی ها در سطح واحدی نیستند.
بلکه شايد تفاوتهای کوانتومی در فضا این فرض را ارجح بداند که هستی ها در سطوح مختلف هستند زیرا این مقادیر، نمادی از ذرات اولیه ای هستند که هستی ما از آنها صادر شده است.
پس وقتی مقادير و ذرات، از تاثیر هستی دیگری باشد، تاکید میشود ناشی از تاثیر هستی ای هست که کیهان ما از آن صادر شده است.
و این تایید میکند که هستی های متعدد در یک سطح و از یک اصل نیستند بلکه در سطوح مختلفی هستند و برخی از آنها از برخی دیگر منشأ میگیرد و هر هستی، محل صدوري دارد که از هستی های دیگر متفاوت است.
و به این ترتیب هر هستی، شؤون آفرینش و وجود و ترکیبی دارد که مختلف است و این، هستی های متعدد را برای تفسیر ثبت ثابت کیهانی، ناشايست میکند.
و به عنوان نمونه، برای روشن شدن مطلب:
اگر همه هستی های متعدد با تفاوتهای کمی(کوانتومی) فضا و ذرات اوليه، مانند آنهایی که هستی ما از آنها آغاز شده است، آغاز شده بود در آن زمان میشد گفت، هستی های متعدد با همه مجموعه اش برای علت یابی ثبت ثابت کیهانی در هستی ما کافی است اما اگر همه هستی از هستی های متعدد به صورتی متفاوت- که متناسب با سطح آن است- آغاز شده باشد، مانند این که مثلا از چیزی کاملا متفاوت از ذرات نیرو یا ماده، تشکیل شده باشد در آن وقت، این هستی ها همه شان برای علت یابی ثبت ثابت هستی، مناسب نیست زیرا مجموعه واحدی- که مستقیما از اصلی مشترک تشکیل شده باشد- نیستند.
کتاب توهم بی خدایی احمد الحسن
دانلود کتاب از سایت زیر
www.almahdyoon.co
)
در تحلیلها، الگوهای به دست آمده از اورگانوئید، به فعالیت سازمان یافته و قابل پیش بینیِ مغز یک بزرگسال، شباهت زیادی نداشت، اما دربردارنده ی شباهت به نوع متفاوتی از فعالیت مغزی بود.(آغازی از امواجی- که مانند دیگر اجزای عالم هستی و مادی، نشان دهنده علتی فرا
تر از عالم مادی است. و توسعه این امواج و بهبود آن، به سوی امواج قدرتمند تر و بالغتر، باز نشانه علتی غیر مادی است زیرا علل مادی و انفجار بزرگ و تفاوت های کوانتومی، گویای کامل عوامل ایجاد کننده آن نیست.
این امواج، محصول و نتیجه ی علل فرامادی است و من یا نفس با توجه به فرامادی بودن و قرار گیری آن، در نزدیک ترین سطح به عالم مادی، میتواند بهترین علت ایجاد کننده آن باشد ولی تجلی این موجود بالاتر از ماده، در اجسام، خودش تابع محدودیت های مادی عالم ماست یعنی این امواج، محصول من یا نفس است و علت آنکه فعلا به صورت ناقص و مانند امواج مغزی نوزاد نمود یافته است علتش همان تجلی نفس به صورت مراحل تکاملی از نوزاد تا انسان بالغ است.
این نوزاد تازه متولد شده، هر چند سازنده من و آگاهی نیست ولی نمایشی از نوزادی است که در آینده میتواند ظرفی برای نفس انسانی باشد.)
فعالیت [اُرگانوئید ها] با انفجارهای پرآشوب فعالیت همزمان شده ی مغزی نوزادان زودرس، الگوی مشترکی داشت. این محققان در مقاله ی خود نوشتند:
با این که فعالیت شبکه ای [ثبت شده] از ارگانویید ها پیچیدگی زمانیِ کاملی را- که در بزرگسالان دیده شده است- نشان نمی دهد، اما الگویی [که درمیان] دوره های متناوب آرامش و رویدادهای همزمان شده ی شبکه ای [قرار دارد]، شبیه به علامت الکتروفیزیولوژیکیاست که در EEG نوزادان زودرس انسان ظاهر می شود.
این دقیقا همان [الگو] نبود اما یک مدل یادگیری ماشین- که در ارتباط با نشانه های EEG نوزادان زودرس آموزش داده شده است- توانست [در الگوهای ارگانوییدها]، خصوصیات مشترکی را با توالی زمانی رشدی نرمال [در مغز نوزادان] شناسایی کند. پس از گذشت ۲۸ هفته، به نظر می رسید ارگانوئید ها روی همان نقطه بردار رشدی باشند که یک نوزاد زودرس در همین سن [در آن قرار دارد].
هوشیاری در ظرف کشت سلولی!
اندام واره های مغزی کاملاً مشابه قسمت های مغز واقعی انسان نیستند- نه تنها [در شمار نورونها] کاهش یافته و ساده شده اند؛ بلکه فاقد سایر نواحی مغزی برای برقراری ارتباط هستند. آن ها همچنین به گونه ای مهندسی شده اند تا [در تولید] نوعی پروتئین- که برای عملکرد طبیعی نورون ها ضروری است- ناکارآمد باشند.
اما از آنجا که دسترسی به مغز نوزادان نارس ساده نبوده و مغز بزرگسالان نیز بسیار پیچیده است، این ارگانوییدها می توانند در جهت شناخت بهتر رشد مغز، نمایانگر یک گام به جلو باشند.
محققان نوشتند:
با این که ما مدعی یکسان بودن کارکردی بین ارگانوییدها و قشر کامل نوزاد نیستیم، اما نتایج کنونی، اولین قدم به سمت یک مدل مصنوعی آزمایشگاهی است که برخی از پویایی های نوسان مکانی- زمانیِ پیچیده ی مغز انسان را قابل بررسی می کند.
محققان به تلاش بیشتر در راستای پرورش مغزواره ها ادامه خواهند داد تا ببینند آیا آنها به رشد کردن تا بلوغ ادامه می دهند [یا نه]. اما سایرین واقعا در مورد نزدیک شدن به ایجاد هوشیاری در ظرف کشت سلولی، در محیط آزمایشگاهی بسیار نگران هستند. تاکنون هیچ یک از مغزواره ها علامتی از هوشیاری نشان نداده اند، اما چون آزمایش ها ادامه می یابند، میتواند ممکن شود.
کریستف کُخ، دانشمند علوم اعصاب از مؤسسه ی علوم مغزی آلن واقع در سیاتل، زمانی که تحقیق در سال ۲۰۱۸ ارائه شد به نیچر گفت:
هرچه که [ارگانویید ها از لحاظ رشدی] به نوزاد زودرس نزدیک تر شوند، آنها بیشتر باید نگران باشند.
با در نظر گرفتن طراحی های محتاطانه ای [که روی] ارگانوییدها داشته اند تا عملکرد طبیعی را در آنها ایجاد کنند، در مرحله ی فعلی این محققان احساس نگرانی نمی کنند. البته اگر هریک از ارگانویید ها نمایش علایم هوشیاری را آغاز کنند، محققان توقف پروژه را در نظر خواهند گرفت.
(تولید جسم به گونه ای که بتواند ظرفی برای روح و نفس باشد، چیز شگفت انگیزی نیست. ولی تولید جسم به صورت مجسمه ای گلین و دمیدن روح در آن چیزی غریب است!
در حالی که میدانیم کاشتن یک سلول تخم در محیط مناسب رشد، خیلی راحت میتواند طی گذراندن مراحل تکاملی، به یک نوزاد کامل و بعدا انسان کامل تبدیل شود، ساختن مغز هم از یک تک سلول، اگر از فرآیندهای آرام تکامل گذشته باشد، چیز شگفتی نیست.
ساخته شدن یک انسان از یک سلول ساده، محدود به قرار دادن آن در رحم مادر نیست و میتوان کاشت سلول تخم را در رحم زن دیگر یا حتی در رحم مصنوعی آزمایشگاه انجام داد و حتی میتوان از سلولهای بنیادی، اندام های مختلف از جمله مغز ساخت و چون مغز واسطه پیوند نفس و روح با جسم مادی است، کاملا مورد انتظار است با تکامل و توسعه این اندام واره های مغزی، بتوان پیوند آن را با نفس هم دید.
باید منتظر بود.
اما چرا تولید این اندام واره ها مهم است؟
امروز به دلیل پیشرفت تکنولوژی و بهداشت، انسان توانسته است بسیاری از فرآیندهای انتخاب طبیعی را از سر راه بردارد مثلا قبلا افراد ضعیف یا معلول، تحت شرایط سخت زندگی
از بین می رفتند ولی امروز به خاطر پیشرفت های درمانی، میتوانند سالها زندگی کنند و صاحب فرزند شوند، پس تکامل موجود زنده از جمله تکامل مغز، یکی از ارکان مهم خود یعنی انتخاب طبیعی را از دست داده است.
راهی- که امروز برای تکامل موجودات زنده از جمله مغز آنها باقی مانده است- استفاده از جهش های ژنتیکی در تولید مغز بزرگتر از جمله مغز مصنوعی بزرگتر است و اگر سدهای تکنولوژیک موجود برای تولید این مغزها از بین برود در آینده نزدیک شاهد افزایش اندازه مغز به روش مصنوعی خواهیم بود.
البته بزرگ شدن مغز مشکلات خاص خود را دارد که در مقاله بعدی مفصلا به آن خواهیم پرداخت.
https://t.ly/mD7zg
@salmanfatemi
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031