منبع هوشیاری در کجاست؟(قسمت دهم)
نقش هوشمندی، در شکل دهی کیهان به صورت کنونی
دکتر آمیرا وال بیکر میگوید:{وقتی ما در مورد توده ی پروتون از نظر تعداد ووکسل هایی- که در بر دارد- فکر کنیم ما چگالی توده_انرژی را- که معادل توده ی جهان است- پیدا می کنیم.(ووکسل کوچکترین جز ساختار سه بعدی است) اگر این انرژی خلا، در حجم پروتونی نمایش داده شود- که به اندازه ی شعاع جهان توسعه پیدا میکند- چگالی انرژی خلا آن جهان، معادل ثابت کیهانی 10-29 g/cm3 خواهد بود. جالب اینکه میزانی- که از این ارزیابی به دست آمده است- میزان ماده ی تاریک را معین میکند.
به طور مشابه وقتی در انرژی بیرونی که از نظر وکسل های پلانک روی سطح افق جهان کره ای صدفی نگاه شود به نظر میرسد دقیقا معادل چگالی بحرانی جهان بدون نیاز به اضافه کردن ماده ی تاریک وانرژی تاریک است. اگر ما چگالی انرژی خلا را در مقیاس پلانک(1093 g/cm3) با نسبت آن انرژی- که در افق سطح کره وجود دارد- مقایسه کنیم می بینیم هرچه افق به وسعت جهان ما توسعه پیدا کند چگالی انرژی خلا به اندازه ی 122 برابر آن بزرگی، کاهش می یابد.( جهان در حال انبساط است، اما نیروهای جاذبه بین مواد، باعث کند شدن این انبساط میشوند. هر چه جرم جهان متراکمتر باشد، به همان اندازه چگالی آن زیادتر شده و انبساط آن کندتر میشود.) گویا یک پروتون از جهان دیگری فرار کرده و بزرگ شده است تا جهان ما را تشکیل دهد؛ بیشتر شبیه سوپر اتم در حال توسعه ی لمیتر در گذشته. (Georges Lemaître پدر انفجار بزرگ در فیزیک).(گویا در حقیقت کیهان ما، چیزی جز توسعه ی همان نقطه ی ابتدایی یا پروتون ابتدایی مطابق با نظریه ی انفجار بزرگ نیست!
توسعه ی این کیهان به وسیله ی انرژی تاریک- که بخش بزرگی از انرژی موجود در هستی را تشکیل میدهد- به صورت تقریبا خطی پیش میرود. کیهانی که اگر مجموع چگالی انرژی کلی به چگالی بحرانیبا چگالی ماده(ماده ی معمولی و ماده ی تاریک)به چگالی بحرانی، اندکی بالاتر یا پایین تر بود، اصلا کیهان به وجود نمی آمد. یعنی شکل کنونی کیهان ما و ستارگان و کهکشان ها و زمین و خورشید، مدیون این توازن بین چگالی کل جهان(مجموع انرژی و ماده)بر چگالی بحرانی است.
یا به عبارتی، در میان همه ی انتخاب های موجود در کیهان(مجموع ماده و انرژی)، فقط یک انتخاب- که همان چگالی بحرانی است- برگزیده شده است و هر انتخاب دیگری برگزیده میشد، کیهان یا متلاشی می گردید یا بر خود فرو میریخت.
اگر چگالی همه ی کیهان، بیشتر از چگالی بحرانی باشد، یعنی هستی انحنای مثبت دارد مانند سطح کره. در این حالت، اگر هستی ما منبسط و گسترده شود، نهایت کارش به انقباض کشیده خواهد شد و انبساط بدون وقفه ی آن ادامه نخواهد یافت.
اگر چگالی واقعی، کمتر از چگالی بحرانی باشد، به این مفهوم است که جهان انحنای منفی پیدا میکند مانند سطح هذلولی یا زین اسب و انبساط آن بی توقف ادامه خواهد داشت.
معنی مساوی بودن چگالی واقعی و چگالی بحرانی این است که هستی فاقد انحنا است یا به عبارت دیگر مسطح می باشد. در این حالت انبساط آن ادامه می یابد ولی میانگین انبساط به تدریج، کم خواهد شد تا در نهایت به صفر نزدیک شود. بر اساس نتایج قبلی، این نسبت تقریبا برابر با یک است یعنی چگالی فعلی کیهان برابر با چگالی بحرانی است یا به عبارت دیگر هستی بدون انحنا یا مسطح است.
ولی این انتخاب از میان انتخاب های متعدد دیگر، چه چیزی را نشان میدهد؟
در تلاشی برای تفسیر ثابت کیهانی(نسبت چگالی واقعی به چگالی بحرانی که باعث توسعه ی هستی میشود و با انرژی تاریک توجیه میشود)، تئوری چند جهانی به صورت های مختلف از طرف فیزیکدان ها و کیهان شناسان ارائه شده است. یکی از این فرضیه ها این که ما در کیهانی از زنجیره ای از کیهان های متعدد زندگی می کنیم که بر اساس احتمالات و انفجارهای زیادی- که در داخل وجودی با ابعاد بیشتر، رخ داده- پدید آمده است.
هر کیهان با سایر کیهان ها ارتباطی ندارد زیرا هر کیهان دارای فضایی خاص به خود است. میتوان تصور کرد کیهان ما نتیجه ی یکی از این احتمالات و انفجارهای فراوانی است که بیشترشان به تشکیل ثابت مناسب کیهانی برای ظهور حیات در آنها، نمی انجامد و به این ترتیب اشکال گفته شده دیگر وارد نخواهد بود.
ولی در مورد جهان های متعدد می توانیم بگوییم که هر کدام از آنها از یک جهان برتر از آن، صادر شده است. بر این اساس منبع آنها یکی نخواهد بود و به این ترتیب این روش برای حل اشکال احتمالات در تعیین ثابت کیهانی، کارایی نخواهد داشت.(یعنی دوباره با یک کیهان بالاتر از کیهان خود مواجهیم که کیهان ما از آن منشا گرفته است؛ در نتیجه لازم است برای گزینش نسبت چگالی کل کیهان(شامل انرژی و ماده)به چگالی بحرانی، تصمیمی کاملا هوشمند و آگاهانه وجود داشته باشد که این انتخاب را از میان همه ی انتخاب های دیگر برگزیده است.)
برخی کیهان شناسان، به این پاسخ(پاسخ چند جهانی برای توجیه این حالت منحصر به فرد)اشکال گرفته اند و گفته اند قدرت این استدلال به موجودیت ما برمیگردد؛ یعنی اشکال آنها مربوط به رصدگر یا انسان است. به عبارت دیگر این وجود(و اندازه گیری های)ما است که مقدار ثابت کیهانی را تعیین و مشخص کرده است و از آنجا- که ما در اینجا حضور و وجود داریم و ثابت کیهانی را رصد کرده ایم- مقدار کنونی آن، دارای اهمیت است.(جالب اینکه ما به عنوان رصد کننده در صورتی می توانیم تحولات کیهان و ضریب توسعه ی آن و ثابت کیهانی را رصد کنیم، که خودمان از مجموعه ای فراتر از این کیهان مادی به قضیه بنگریم. یعنی اگر ما از درون مجموعه کیهانی عالم مادی، بخواهیم تغییرات و تحولات کیهان را اندازه گیری کنیم به دلیل اینکه این تحولات و دگرگونی ها همه ی ابعاد کیهانی و وسایل رصد ما را به یک نسبت در بر میگیرد، قادر به تشخیص این تحولات و دگرگونی ها نیستیم. یعنی این اشکال بر پاسخ چند جهانی، خودش اقرار به چند جهانی ای است که نشان میدهد وجود ما انسان ها منحصر به کیهان مادی نیست.) این اشکال را اصل یا رهیافت انسانیAnthropic principle می نامند.
ولی واقعیت این که این اشکال به وجود انسانی که ثابت کیهانی را رصد کرده است آنقدر اهمیت میدهد که آن را در تلاش برای حل اشکال ثابت کیهانی تاثیر گذار میداند. بر اساس اصل انسانی، ثابت کیهانی بدون وجود انسانی- که رصدگر آن باشد- فاقد ارزش به شمار میرود. .. انسان و وجود او دارای چنان اهمیت عظیمی است که بدون رصد کننده(انسان)، هستی ارزش شناخت و بررسی نخواهد داشت. بدون وجود انسان، کیهانی که امروز میشناسیم پدید نمی آمد و این یعنی انسان مهمترین هدف هستی است و تا زمانی که هدفی وجود داشته باشد در پس آن قدرتی برتر هم هست.یعنی هوشمندی هدف از میلیاردها سال تکامل همه ی کیهان است و وقتی بدانیم خلقت، هدفمند است و هدف آن، رسیدن به هوشمندی است این، نشان دهنده ی ناظری هدفمند در پس میلیاردها سال تکامل است. یعنی خود هوشمندی، محصولی است که نیازمند تولید کننده و شاهدی است که با مشاهده خود به عنوان ناظر هوشمند، شرایط کنونی را ایجاد کرده باشد.)(به نقل از احمد الحسن: توهم بی خدایی، ص490- 495 ترجمه ی فارسی. برخی توضیحات داخل پرانتز از دکتر سلمان فاطمی)
ادامه ی سخن دکتر آمیرا وال بیکر: به این ترتیب کسی میتواند از درک ما(دقت شود به عبارت درک ما)،نسبت به انرژی یا اطلاعات، نتیجه گیری کند که جهان در حال توسعه است و شتاب می گیرد، زیرا جهان در مورد خودش یاد میگیرد بنابراین به سطوح بیشتری نیاز دارد تا اطلاعات هولوگرافیک را انبار کند.(در هولوگرام یا تمام نگاری اطلاعات مربوط به هر سه بُعد در تصویر ثبت شدهاست و ناظر از دیدن تمامنگاشت احساس برجستگی در تصویر میکند. حتی بیش از آنچه در برجستهبینی معمول است). سرعت توسعه با شیب جاذبه، مدیریت می شود و این، به خاطر پتانسیل انتقال اطلاعات در افق است.اقرار به نقش درک ما در تحولات اطلاعات و انرژی در کیهان}
دکتر آمیرا وال بیکر(پژوهشگر در Resonance Science Foundation که Msci در ستاره شناسی را از دانشگاه کالج لندن و پی اچ دی خود را در ستاره شناسی در دانشگاه Open زیر نظر دکترآندرو نورتون دریافت کرده است.) برخی توضیحات دکتر سلمان فاطمی نورولوژیست
https://www.facebook.com/photo/?fbid=398472324965323&set=a.291883805624176
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031