تکامل شناخت انسان با کشفیات باستان شناسی و تخمین های اندازه مغز از جمجمه های فسیلی، تخمین زده میشود. (بررسی نسبت اندازه جمجمه با آثار باستان شناسی کشف شده:
این نسبت، همیشه نسبت مستقیم نیست. یعنی اندازه حجم مغز همیشه رابطه مستقیم با قدرت خلاقیت انسان ها نداشته است. نمونه مهم آن، نئاندرتال های پر مغزی بودند که هیج آثار باستانی برجسته ای از خود به یادگار نگذاشتند. با این حال، نخستین تمدن انسانی در هموساپینس هایی است که مغز آنها کوچکتر از نئاندرتال ها است)
اندازه گیری مستقیم تر و شاید دقیقتر، شناخت نسبت سرعت متابولیسم با پیشرفتهای بشری و اندازه مغز خواهد بود و این متابولیسم، مرتبط با سرعت جریان خون مغز(یا خون رسانی)است.
مغز انسان نماها اساسا به وسیله شریان کاروتید داخلی، خون رسانی میشده است. اندازه سوراخ هایی- که طی زندگی، این شریان ها از آن عبور میکند- در جمجمه فسیل های انسان نماها قابل اندازه گیری است.
خونرسانی، در یازده گونه انسان نما، از استرالپتیکوس تا هموساپینس، وقتی همراه با حجم مغز مقایسه شود، به صورت نامتناسبی افزایش می یابد(آلومتریک اکسپوننت، برابر با 1.41 است. آلومتریک اکسپوننت عبارت است از نمونه ای برای بررسی نسبت ارتباط اندازه مغز یا بدن موجود زنده با شکل و آناتومی و فیزیولوژی بدن).
اکسپوننت بالا، نشانه افزایش شدت متابولیسم در بافت مغزی در هموساپینس های جدید است به جای آنکه ثابت باقی مانده، برابر با یک باشد
و این ثابت برابر با 1 با افزایش یا کاهش خطی تعداد نورون ها بر اساس قانون کلیبر، مورد انتظار است(0.75). (یک گاو که وزنش تقریبا هزار برابر وزن یک دارکوب است، پنج و نیم برابر دارکوب، عمر می کند و قلبش هم پنج و نیم برابر کندتر از قلب دارکوب می زند. این قانون- که به نام کاشفش کلیبر شناخته می شود- می گوید که وزن همه حیوانها با سرعت متابولیسم آنها یک رابطه توان منفی یک چهارم دارد.( از هزار دو بار رادیکال بگیرید می شود پنج و نیم).
پس از این قانون می توان نتیجه گرفت که همه حیوان ها قلبشان تقریبا به یک تعداد می زند و متابولیسم مشابه دارند. بعضی ها مثل گنجشک سهمیه شان را تندتر خرج می کنند وود و در نتیجه عمرشان کوتاه تر است، بعضی ها هم- که مثل آدمیزاد، آهسته تر و پیوسته تر می روند- عمر طولانی تری دارند. در مورد افزایش یا کاهش تعداد نورون ها و اندازه مغز همین قانون برقرار است یعنی پس از مقایسه افزایش یا کاهش اندازه مغز، تعداد نورون ها با همان نسبت افزایش یا کاهش می یابد. و انتظار است، نسبت متابولیسم هم، همان گونه تغییر کند. هر چند در مورد تعداد نورون ها این نسبت همراه با افزایش یا کاهش حجم مغز تقریبا حفظ میشود ولی میزان خون رسانی و متابولیسم بیشتر از مقدار مورد انتظار، افزایش یا کاهش دارد. یعنی سرعت متابولیسم، نقش مهمی در افزایش تعداد نورون ها دارد و نقش آن، کاملا اساسی و مهم است و حتی لازم است افزایش متابولیسم، آنقدر بالا باشد که بتواند به حداقلی از افزایش نورون ها دست یابیم.
و این شگفت انگیز نیست. میزان خون رسانی و میزان رساندن اکسیژن به بافت های زنده بخصوص مغز- که بیش از همه سلول های بدن انرژی و اکسیژن مصرف میکند- زیربنای توسعه و هر ذره افزایش، در حجم مغز میباشد. کاملا قابل انتظار است پیش و بیش از افزایش تعداد نورون ها، افزایش قابل ملاحظه میزان خونرسانی به مغز، رخ دهد.)
در تکامل انسان نماها خون رسانی بافت مغزی 1.7 برابر، افزایش یافت که اگر در 3.5 برابر شدن اندازه و حجم مغز، ضرب شود نشان دهنده افزایش شش برابری سرعت کلی جریان خون مغز است.(خون مایعی حیاتی است و بسیاری از بیماری های مغزی به دلیل کاهش میزان خون رسانی مغز ایجاد میشود. حتی تئوری جدیدی از طرف جراح ایتالیایی زامبونیدر مورد نقش انسدادهای عروقی در بیماری ام اس مطرح شده است و موافقانی دارد.)
افزایش بیشتر خون رسانی، ممکن است باعث افزایش اتصالات بین نورون ها و فعالیت سیناپسی و عملکرد شناختی شود که همه آنها نهایتا وابسته به سرعت متابولیسم مغزی است.
سرعت متابولیسم در برابر افزایش حجم مغز، فرضیه جدیدی است که به عنوان عامل تاثیر گذار در افزایش قدرت شناختی انسان مطرح میشود و فرضیه ارزندهای هم هست، ولی آیا افزایش قدرت شناختی، همیشه همراه با آن، تمدن و فرهنگ انسانی و اخلاق، خواهد بود؟
جواب منفی است. توصیه میشود به پایان نامه اخذ دکترای دکتر توفیق مسرور در دانشکده تحقیقات برتر علوم دینی و زبانی در نجف اشرف، تحت عنواناصل و ریشه های اخلاق انسانی در علوم جدید...) مراجعه شود.
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031