لزوم سازگاری قانون مجازات و پاداش، با قدرت ذهنی و بدنی فرد
کسی که کار زشتی انجام ميدهد- (بدون توجه به سن و جنس و قدرت های ذهنی و فکری)در نگاه اول شایسته بدترین مجازات هاست و برعکس، کسی- که کار شايسته ای می کند- شایسته بهترین تقديرهاست.
این در نگاه اول است، ولی رفتارهای ضد اجتماعی همه شان، رفتارهای ارادي نیست و بسیاری ضایعات مغزی از جمله تومورها یا صدمه های مغزي یا تشنج های منشا گرفته از قسمت جلویی یا تمپورال مغز، میتواند رفتارهای ضد اجتماعی ایجاد کند.
به خصوص سن افراد و تکامل مغز آنها، در قضاوت رفتارها، بسیار تاثیر گذار است. مثلا رفتار ضد اجتماعی یا گناه، از کودکی دوازده ساله به دلیل نارسایی های موجود در سلول های مغزی او و ارتباطات بین این سلول ها، با رفتار ضد اجتماعی و گناه، در یک فرد چهل ساله، قابل مقایسه نیست و مجازات قانوني- که برای این دو فرد در نظر گرفته میشود- مشخصا باید بسیار متفاوت باشد.
و فقط این تفاوت، در سن زیر بلوغ و پس از آن، نیست حتی در فرد بالغ بیست ساله و فرد بالغ چهل ساله، هم تفاوت در ساختار و پختگی مغز، بسیار مشخص است.
به همین ترتيب، ارزش کاری با منفعت اجتماعی عمومی، در یک فرد نابالغ دوازده ساله، بسیار بیشتر از ارزش همین کار، در یک فرد چهل ساله است. سلول های مغزی و ارتباطات بین آنها در چهل سالگی، بسیار پخته شده است و حتی کم شدن سلولهای عصبي، که پس از 25 سالگی شروع مي شود، نه تنها مانعی بر سر بهبود عملکرد مغز نیست بلکه باعث ایجاد توازن در پرکاری و کم کاری سلول ها می شود.
به همین دليل، ارزش انسانی یک کار خوب، در سن پایین با محدودیت های مادی موجود، بسیار فراتر از ارزش انسانی همین کار، در یک فرد چهل ساله پخته با قدرت قضاوت منافع دوطرفه بسیار بالاست.
کم شدن سلول های عصبی، هرگز مانع از بهبود عملکرد مغز نیست نمونه بهبود عملکرد مغز به رغم کاهش سلولهای مغزي را در سیر تکاملی مغز پیش انسان(نئوندرتال) به انسان جديد(هموساپينس) داریم. نئوندرتال، با مغز بزرگ به پیشرفت تمدنی و فرهنگی و اخلاقی، دست نیافت و به مرور زمان با وجود مغز بزرگشان، مانند دايناسورهاي غول آسا به تاریخ پيوستند، ولی انسان جدید با مغز کوچکتر، توانایی ایجاد تمدنی انسانی و پیشرفته را پیدا کرد.
بحثی علمی و منطقي را در ادامه در مورد مبحث ارتباط جرم و قانون و سازگاری با مغز خواهیم داشت(با تشکر فراوان از استاد گرانقدر جناب آقای دکتر صفری)
عصب-حقوق (NeuroLaw) چیست؟ چرا و چگونه به وجود آمد؟
نوروسافاری | «در شهر منهتن مردی۶۴ ساله از سر کار به خانه برگشت، طی یک درگیری با دستش گلوی همسرش را فشرد، او را خفه کرد و بدنش را از پنجره ی مرتفع خانه به پایین پرت کرد تا این طور به نظر برسد که خودکشی بوده است. دفاعیات او نشان می دهد که در اسکن مغزی مرد، یک کیست بزرگ وجود داشته که به لوب پیشانی مغز او فشار وارد می آورده است و این باید به عنوان مدرکی دال بر این که نمی توان مرد را عهده دار جنایت خود دانست، محسوب گردد.»
«در محاکمه ی روانشناسی به اتهام کلاهبرداری از بیمه پزشکی سالمندان، متهم این گونه از خود دفاع می کند که اتهام منتسب به او حاصل یک سوء تفاهم بوده و قصد کلاهبرداری نداشته است. او پیشنهاد داد با استفاده از مزایای امکانات تصویربرداری از مغز که تازه تجاری سازی شده بود، نتایج اسکن مغزی اش را ارائه کند و بدینوسیله اثبات نماید که دروغ نمی گوید.»
«دیوان عالی ایالات متحده امریکا در «متمم هشتم قانون اساسی امریکا مربوط به احکام لازم الاجرا»، حبس ابد بدون تخفیف، برای اطفال زیر ۱۸ سال که به قتل محکوم شده اند را ممنوع کرد. این حکم از یک مجموعه شواهد عصب شناختی نشات می گیرد و بیان می کند مناطقی از مغز در نوجوانان که برای کنترل رفتار می باشد، به طور کامل تکامل نیافته اند.»
نمونه های بالا و صدها پرونده جنایی یا مدنی مشابه، حکایت از این می کنند، حقوق و علوم اعصاب مانند دو راه در یک چهارراه به نام «عصب شناسی حقوقی» یا “عصب-حقوق” یا «نورولاو» که برای رسیدن به حق و عدالت جزو ملزومات است، به هم می رسند.
نورولاو چیست؟ «نورولاو» یک رشته ی پیچیده حاوی فرصتها و چالش ها، که روی صحبتش با قضات، وکلا و به طور کلی افراد فعال در حقوق است با این هدف که با ارائه شواهد عصب شناسی بتواند در فرضیات مقبول و ثابت حقوقی باعث تجدید نظر شده و عدالت با دقت بیشتری رعایت شود.
قضات، قانونگذاران، وکلا و دانشجویان حقوق که با مسائل حقوقی مرتبط با حافظه، صدمات مغزی، درد، هیجان، اعتیاد، فراموشی، مرگ مغزی، خشونت، مسئولیت پذیری، جنون، رفتار اطفال و نوجوانان و سالخوردگان، و مفاهیم مشابه دیگر سر و کار دارند اغلب می توانند جواب خود را در«نورولاو» پیدا کنند، این علم بینش های مفید و چهارچوبهای فکری بالقوه جدیدی را برای تفکر درباره این مفاهیم به همراه دارند. جامعه از «علم حقوق» برای تغییر دادن، قضاوت کردن و مجازات رفتارهای انسانی استفاده می کند. رفتارها از مغز ناشی می شوند. بنابراین اگر نحوه عملکرد مغز، چرایی و چگونگی رفتار بشری و این که چگونه مداخلات حقوقی ممکن است منجر به تغییرات پایدار در رفتارهای آینده فرد شوند (به واسطه تغییرات ساختاری یا عملکردی مغز) را به خوبی بفهمیم، کمک خوبی برای حقوق خواهد بود..... متن کامل مقاله در وبسایت:
https://www.facebook.com/100009184420613/posts/2036356670013794/
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031