سفر نامه سفر به بم و جنوب شرق ایران چابهار (قسمت سوم)
ساحل درک: پیوند کویر با دریا!
و این منظره شگفت انگیز- که شن های کویر بدون پوشش گیاهی، ناگهان به دریا می رسد- دراین منطقه، منحصر به فرد است. و نشانه های واضحی از فرو رفتن ناگهانی آب دریا در این منطقه دارد. ناگهان ازدل کویر و بیابان های پر از شن به دریا می رسیم و در این نقطه از زمین پیوند واضح بین خشکی و مرگ را با آب می بینیم.
برای کسانی که به دنبال رهایی از بندهای عالم دنیا هستند این منظره شگفت انگیز است به خصوص وقتی می بینیم در همین شن های شور و بی ثمر، درختان خرمای باردهی هست که به صورت تک نخل، در دل این کویر تفتیده روییده اند و خرما هم می دهند؛ بدون آنکه کسی به آن آب بدهد! شاید تصور قبلی این بود که کناره های شور دریا فقط میت واند گیاهاین مقاومی مانند درختان جنگل های حرا را بیافریند ولی دراینجا در ساحل شگفت درک، شاهد درختان خرمایی هستیم که در شن های کویر می رویند به خصوص، تک درخت نخل این ساحل- که سالهاست تک و تنها در دل شن ها خودنمایی و رشد می کند- شگفت انگیر می نماید.
رقص سماع: در این سفر با رقص سماع هم آشنا شدم و این به دلیل حضور یکی از همسفران بود که با این رقص آشنایی داشت. برخی نمادها در این رقص درویشی و عرفانی ،وجود دارد که به طور خلاصه در حد درک خود بیان میکنم.
1- مكان (دايرهاي كه در آن ميچرخند): دايرهاي كه در آن ميچرخند بيارتباط به چرخش دايرهوار سيارات به دور خورشيد نيست. دايره چون آغاز و انجامي ندارد دلالت بر ابديت دارد. دايره، مقدس است زيرا نه بالايي دارد و نه پاييني و گردي دايره طبيعيترين شکل محسوب ميشود.
دایره، نمادی از صفر است گنبد بالایی و گنبد زیرین. و یا مثلث بالایی و مثلث زیرین و یا قوس صعود قوس نزول. پیدا شدن در عالم وجود و آزمون های عالم ماده و سپس حیران ماندن در زمان پیش از ارتقا و محو شدن پس از ارتقا و بازگشت مجدد پس از محو شدن.
دایره، نمادی از این صفر شدن ونوسان بین رفتن و برگشن است و این رفتن و برگشتن نهایتا چیزی از ما باقی نمی گذارد و آنچه هست پرتویی از شعاع خورشید است که در سیر ارتقا به سوی خورشید، نهایتا محو می شود و چیزی جز خدای سبحان و تعالی باقی نمی ماند.
قوس صعود و نزل لازمه ایجاد عالم ماست و همه چیز را در بر می گیرد و دایره هم شاید نمادی از همین رفتن و برگشتن باشد.
2- مدح انسان کامل : گاهی پیش از شروع این رقص مدح پیامبر، گفته می شود و این نشان دهنده قبله ای است که درویش بر دور آن می چرخد. این تصور- که بنده راستین بر دور خود می چرخد- درست نیست بلکه این چرخش بسیار مرتبط با مدحی است که در ابتدا خوانده می شود. همه چرخش ها بر دور خورشیدی در مرکز است و این خروشید، من و یا نفسهای ما نیست بلکه انسان حقیقی وبرتری است که در هر زمان داناتر و آگاه تراز انسان های هم دوره های خویش است و تعیین او از طرف خالق انسان انجام می شود و او خلیفه برگزیده خداست. راهی جز پیروی از او برای سیر ارتقا و پیشرفت انسان وجود ندارد.
افراد شرکت کننده در این مراسم، به عنوان جسمهايي كه با دم قدسي جان گرفتهاند، با دستهايشان زمين را لمس ميكنند. اين عمل نشانه اراده آنان براي تبديل شدن به انسان كامل است و تكميل فرمان “باش” به عنوان انسانهايي است كه قدم در راه كشف حقيقت گذاشتهاند.(شروع از خاک، ما را با تناقضی بزرگ مواجه میکند که باید برای رفع آن کوشید و برای گریز از خاک تلاش کرد.
شروع از خاک، و تبدیل به تک سلول و بعد چند سلول و بعد تشکل اندامها و بعد رقابت بین اندام ها برای بقا و نهایتا ایستادن بر دو پا و تشکیل مغز، نشانه ای از سیری رو به پیشرفت وارتقاست که در همین مغزکنونی ما به پایان نخواهد رسید.
به خصوص اگر بدانیم طی رشد انسان و بالا رفتن سن، این مغز، رو به کوچک شدن می رود. شروع ازخاک تا رسیدن به مغز کنونی انسان، ما را در برابر مسئولیتی بس بزرگ در مورد ادامه راه قرار می دهد زیرا محدود کردن انسان به مغز کنونی بر اساس پژوهش های فراوان فعلی، اندیشه ای نارسا و معیوب است. بلکه مغز کنونی خاکی برای رسیدن به مراتب بالاتر و ابزارهای هوش بالاتر در جهان های موازی و بالاتر از ماست.)
3- چرخش در سماع: همه چيز از اتم تا كهكشان در حال چرخش است. به عقيده مولانا عشق دليل اين كار است.(چرخش بر دو حلقه، فقط محدود به رقص سماع نیست نمونه دیگر آن در آیین حج مسلمانان دیده می شود که بر دور خانه چهارگونه کعبه طواف می کنند و نمادی از همان دایره یا صفری است که انسان را از خود رها می کند و به سوی ارتقا و از ارتقا به سوی فنا می برد.
نفس، سقوط نفس برای زندگی در عالم ماده و ارتقای دوباره از عالم ماده تا نفس .... آماده باش برای پرواز تا رسیدن به کمال مطلق، فنا شدن پس از رسیدن به کمال مطلق و نهایتا ناتوانی در درک حقیقت مطلق و بازگشت ناچار، به همان باند فرودگاه پیش از پرواز!
شش مرحله حیات که لازمه ایجاد عالم هستی است (پروردگار شما الله است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید) شش روز، شش مرحله ارتقاست: سه مرحله قبل از ایجاد خارجی(امر یا وجود علمی )و سه مرحله خلق(ایجاد بیرونی )(مراجعه شود به تفسیر آیه (تبارک الله احسن الخالقین، از سید احمد الحسن یمانی)
4- نماد الف و يك: الف اولين حرف و در واقع آغاز الفباي فارسي و عربي است. در بخشي از مراسم سماع، افراد، دستها را به صورت ضربدر بر روي سينه قرار ميدهند و به شكل حرف الف يا عدد يك در ميآيند.
وقتي ميگوييم “يک”، موضوعاتي برايمان تداعي ميشود؛ شروع و وحدت. “يک” اولين است و بهترين و تمام و کمال. واحد بودن را به يادمان مياندازد و در پي آن خدا را. در تعابير اسلامي، خدا در معني وحدت، هستي مطلق و بينيازي را تداعي ميکند. “يک” از تمام اعداد مجزّاست و منبع تمام آنها نيز هست و از اين لحاظ ميتواند نماد خدا باشد.
عدد “يك” از آنجا- که خدا را تداعي ميکند- به سمت بالا کشيده شده است. تا جايي که اين کشيدگي به سمت بالا حتي در لفظ خدا هم ديده ميشود. الله، خدا، برهما، شيوا، کريشنا، God و … يک جور کشيدگي حرف «آ» را دارند که در برخي از زبانها شبيه به همان عدد «1» هم هست. “يک” به شکل خاص، نماد انساني در وضعيت ايستاده است. زيرا انسان يگانه موجودي است که از اين ويژگي برخوردار است. حتي از نظر برخي از علماي آنتروپلوژي، عمودي بودن انسان نسبت به ويژگي انديشه و تعقل، امتياز مهمتري است که او را از ديگر موجودات و جانوران متمايز ميکند.(به سلسله مباحث تکامل انسان و ایستادن بر دو پا پیش ازایجاد مغزکنونی مراجعه شود)
همچنين “يک” شکل، حجم و جهت دارد و نمادي است براي مبدأ و خود، مظهري ندارد. از طرفي “يک” مثل درخت و ستون است و درخت و ستون واسطههاي بين زمين و آسمان هستند.
5- رقص: رقص در سماع، نمادين است. درويش در سماع قبل از مردن جسم، نفس خود را ميميراند. او دستهايش را باز ميكند و شروع به چرخيدن ميكند. او با زبان بيزباني ميگويد كه در حال پايكوبي است و نفس خود را به زير پايش انداخته است. در هنگام سماع دست راست بالاست، چنانكه گويي در حال نيايش است. دست چپ به پايين متمايل است. باز ظرفی رو به بالاو ظرفی رو به پایین و اینها می تواند نشانه ای از ترکیب نون و باء باشد یعنی هرگاه ظرفی برای پذیرش از بالا شدی، لازم است ظرفی سوراخ مانند باء هم باشی تا الطاف جمع شده درونت را به دیگری بدهی. (به تفسیرنونو باء از سید احمد حسن یمانی در کتاب متشابهات مراجعه شود)
6-
7- سلام: مراسم سماع از چهار سلام تشكيل ميشود. در پايان هر سلام دراويش به دستههاي دو و سه و چهار نفري تقسيم ميشوند. اين تقسيم نماد اتحاد و يكپارچگي است.
در بخشي از مراسم سماع، آيهاي با اين مضمون قرائت ميشود: “مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر طرف رو كني رو به سوي خداست. بيگمان خداوند گشايشگر داناست.”(توضیح: چهار حرف حیات، از رموز خاص از تمدن های قدیم است و در علوم جدید هم چهار حرف حیات مادی، یعنی چهار نوکلئوتید اصلی، در کرومروزم ها وژنها وجود دارد. در تمدن های قدیمی هم معابد قدیمی به صورت چهار گوش ساخته شده است و یا کعبه به صورت مکعبی چهار گوش است و چهار زاویه یا رکن دارد. توصیه می شود برای بررسی بیشترمطلب، به تفسیر معنی اربعین، از زبان سید احمد حسن یمانی مراجعه شود.)
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031