رزونانس(طنین یا پیچش یا بازپژواک) چیست و چرا اینقدر مهم است؟
تصویر: لیندن گلدهیل، بیوشیمیدان داروسازی اهل فیلادلفیا، الگوهای سیماتیک(موجی) باورنکردنی را با صدا، آب و نور، خلق میکند.
مقاله توسط دکتر اینس اوردانتا / فیزیکدان بنیاد علوم طنین(رزونانس)
تشدید(طنین)، به عنوان فرآیندی شناخته میشود که مسئول شکل های درک، مشاهده یا نتیجه گیری ما از یک اتم، یک گل، سیارات، کهکشان ها است. رزونانس عناصر مختلف سازنده ی واقعیت فیزیکی را می سازد، متحد می کند و امکان تعامل بین آنها را فراهم می آورد. (گسترده بودن مفهوم رزونانس، از پیچش، چرخش، بازتاب، انعکاس، بازپژواک، پر بودن، مملو بودن ... نشان دهنده ی پیچیدگی درک آن است. از یک سو پیچش، و از سوی دیگر پوشش دادن و پر کردن و در بر گرفتن.
در برگرفتن، خودش مفهومی پیچیده و دشوار است؛ در بر گرفتن در دو بعد مانند در بر گرفتن در سه بعد نیست. به همین ترتیب در بر گرفتن و پر کردن در سه بعد، متفاوت از پر کردن در ابعاد بالاتر است. این فرایند وقتی پیچیده تر میشود که مفهوم در بر گرفتن و پر کردن به جهان های دیگر در نظریه ی چند جهانی، گسترش پیدا کند. آیا پوشش و طنین در یک جهان، جهان دیگری را هم در برمی گیرد؟ آیا پر کردن در جهانی، جهان دیگر را هم شامل میشود؟ تاثیر نوسانات در جهان بالاتر بر جهان پایین تر چگونه است؟ و....).
رزونانس، عامل اصلی است که بازخورد را ممکن میکند؛ مجرایی که بگذارید بگوییم از طریق آن، تبادل اطلاعات صورت میگیرد: اطلاعات بیرونی میتواند به درون نفوذ کند، و اطلاعات درونی میتواند در بیرون خود را نشان دهد. شرط در دسترس بودن آن مجرا، تصادف در انرژی است؛ یعنی انرژی های داخلی و خارجی با هم سازگار و فرکانس یکسانی داشته باشد.
هر چیز می تواند انرژی اضافی را ذخیره کند، به شرطی که در یک فرکانس تشدید، تحویل داده شود. انرژی جنبشی در فرکانس مناسب، باعث ایجاد نوسانات میشود و سبب می گردد لیوان شیشه ای از طریق ارتعاش، طنین پیدا کنند.
فرکانس مناسب نور فرابنفش میتواند باعث تشدید اتم هیدروژن با پرش به سطح انرژی بالاتر شود، در حالی که یک فرکانس رادیویی خاص میتواند سبب شود پروتونها با چرخش، رزونانس کنند. منبع تصویر : https://www.abc.net.au/.../articles/2014/06/16/4022877.htm
به طور کلی می توان گفت که همه چیز در اطراف ما در حال ارتعاش یا خود ارتعاش است.(همه چیز موج است. به مقاله ینه فقط نور، بلکه همه چیز، از جمله تو موج هستیدو مقاله ی تو، تغییر و تحول هستی، تغییر و تحول، اکنون است.در کانال تلگرام دکتر سلمان فاطمی مراجعه شود.)
میدان های نور یا الکترومغناطیس، ارتعاشاتی هستند که آزادانه در فضای خالی منتشر می شوند.
میدان الکترومغناطیس معمولاً به صورت یک موج دوبعدی نشان داده می شود، در حالی که در واقع به دنبال یک حرکت مارپیچ به صورت سه بعدی حرکت می کند و یک موج عرضی است زیرا عمود بر جهت انتشار موج می لرزد (فلش های نوسانی سبز و قرمز).
بردارهای نوسانی سبز و قرمز به ترتیب، جزء الکتریکی و مغناطیسی موج هستند. مجموع برداری هر دو بردار، موج الکترومغناطیسی کل را تشکیل می دهد که همان مارپیچ آکوامارین است (برای اطلاعات بیشتر در مورد میدان های الکترومغناطیسی، مقاله RSF را بخوانید. The origin of quantum mechanics I: The electromagnetic field as a wave
منبع تصویر: https://www.pinterest.com/pin/538320961685310157/
چون ارتعاش در فضای خالی رخ نمی دهد، بلکه از طریق ماده ایجاد میشود، پس موج ماهیتا الکترومغناطیسی ندارد، بلکه مکانیکی است و مثلا به عنوان موج صوتی شناخته می شود.(اتم ها خودشان، ارتعاش را منتشر می کنند، آنها موج هستند)و سرعت انتشار آن به ماده ی نمونه، بستگی دارد.
این یک موج طولی خواهد بود، به این معنی که ارتعاش در جهت انتشار موج، رخ می دهد. اخیراً نشان داده شده است که امواج صوتی علاوه بر اتم هایی که آن را حمل می کنند، جرم خاص خود را دارند. ما مقاله RSF را توصیه می کنیم Sound has mass and therefore gravity?
ماده نیز ارتعاش است که به حجم معینی در فضا محدود می شود. همه ی اجسام، حتی اگر ساکن باشند، انواع مختلفی از ارتعاشات داخلی را دارند، اتم های آنها اساساً ارتعاش خالص هستند و حالتهای داخلی ارتعاش- که به عنوان حالتهای ارتعاش یا الگوهای عادی نیز شناخته میشوند- خاص هر اتم و مولکول است. آنها اثر انگشت سیستم هستند؛ خواه یک ذره کوانتومی باشد، مانند یک اتم، یا یک توپ تنیس، یا یک سیاره یا یک ستاره باشد.
هر جسم، اثر انگشت خود و حالت های ارتعاش خاص خود را دارد.
اینها با هندسه و ترکیب اتمی / مولکولی آنها تعریف می شوند.
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [01/06/2023 01:05 ب.ظ]
برای نمونه، میتوانیم یک مولکول ساده ی آب را- که از یک اکسیژن و دو هیدروژن تشکیل شده است- در نظر بگیریم(حالتهای طبیعی ارتعاش آنها در ویدیو نشان داده شده است https://youtu.be/MjSUC5VDxbw)
هنگامی که یک ارتعاش خارجی(به یاد داشته باشید که انرژی با یک نوسان یا ارتعاش با فرکانس f همراه است) روی جسم تأثیر میگذارد، اگر آن ارتعاش (فرکانس) با هر یک از حالتهای ارتعاش جسم (که فرکانسهای خاص خود را نیز دارند) مطابقت داشته باشد، جسم آن انرژی را جذب میکند و حالت عادی ارتعاش دامنه آن تقویت میشود. (بهشدت ارتعاش میکند، مشابه با دامنه بیشتر امواج دریا)
این اصل، همان چیزی است که مثلا باعث می شود وقتی مقداری ارتعاش صوتی در اطراف یک لیوان کریستال با یکی از حالت های معمول یا مناسب ارتعاش کریستال منطبق است، آن لیوان بشکند، به طوری که اگر حجم (شدت صدا) به اندازه ی کافی زیاد باشد، کریستال، آن انرژی بالاتر را جذب می کند، اتم های آن انرژی جنبشی بیشتری خواهند داشت که توسط آن شرایط تشدید، تقویت می شود، تا زمانی که کریستال شکسته شود.(شکل خود را از دست می دهد و نمی تواند انرژی داخلی زیادی را- که توسط انرژی خارجی تقویت می شود- تحمل کند و میشکند)
به همین ترتیب، جسمی که ساخته شده است تا ارتعاش کند (این کار را در فرکانسها یا حالتهای ارتعاشی خود انجام میدهد)، میتواند ارتعاش هر جسم دیگری را در اطراف خود- که دارای حالت ارتعاشی منطبق با حالت خود است- تحریک کند، همانطور که در شکل نشان داده شده است. ویدئو
: https://youtu.be/5H8aRCyEGnU
بنابراین، صدا پیامد رزونانس است.
Cymatics نمونه کاملی از چگونگی مشاهده این رزونانس ها در طبیعت است. Cymatics زیرمجموعه ای از پدیده های ارتعاشی الگویی است. الگوها و هندسه، صدا را قابل مشاهده می کند، بنابراین مطالعه ی صدا و ارتعاشِ قابل مشاهده است.
و هنگامی که ارتعاشات صدا یا ماده و ارتعاشات نور با هم ترکیب شوند، الگوهای سیماتیک باورنکردنی مانند شکل لیندن گلدهیل ایجاد می شود.
رنگ نیز یکی دیگر از پیامدهای رزونانس است.
برای توضیح ماهیت رنگ، ابتدا باید به برخی از مفاهیم مکانیک کوانتومی بپردازیم که میتوان آنها را در مقاله ی Origin of Quantum Mechanics II: Blackbody Radiation and Electromagnetic Field Quantization خواند که برخی از آنها در شکل خلاصه شدهاند:
ساده ترین اتم شناخته شده، هیدروژن، عمدتاً از یک پروتون و یک الکترون تشکیل شده است، و هر دو اساساً در یک حجم، محصور هستند و در فرکانس های مختلف ارتعاش نوسان می کنند، که به عنوان حالت های عادی ارتعاش نیز شناخته می شود.
این، بدان معنی است که آنها فقط می توانند در فرکانس های خاصی- که توسط مکانیک کوانتومی تعریف شده است- ارتعاش کنند. ارتعاشات آن، کوانتیزه است. در مثال تصویر بالا، به عنوان یک کاریکاتور، ارتعاشات یا فرکانس های مجاز برای الکترون در اتم هیدروژن نشان داده شده است: آنها اوربیتال ها(دایره های سیاه)در اطراف پروتون هستند، در همین حال، نور سفیدی که نوسانات الکترومغناطیسی را منتشر می کند و شامل تمام فرکانس های طیف مرئی است هنگامی که به اتم هیدروژن می رسد، تنها فرکانسهایی از طیف الکترومغناطیس- که با اختلاف انرژی بین اوربیتالها منطبق است- میتواند توسط اتم جذب شود.
در این مثال، این تفاوت در فرکانس ها همزمان با فرکانس یا رنگ سبز پرتو است که توسط الکترون گرفته شده، برانگیخته شده و به اوربیتالی با انرژی بالاتر می رود. این برانگیختگی، زمان بسیار کوتاهی به طول میانجامد، الکترون تقریباً بلافاصله به حالت معمول خود(نزدیکترین مدار به پروتون)بازمیگردد و انرژیها(یا فرکانسها، یا رنگها) از اتم ساطع میشود و این زمانی است که الکترون، آن انرژی سبز را- که جذب شده است- آزاد میکند.
اینها قابل شناسایی هستند. این به عنوان طیف انتشار اتم هیدروژن شناخته می شود.(پس می بینیم طیف دریافتی جذبی در اتم هیدروژن، همان طیف انعکاسی صادر شده از سطح آن است!)
در این مثال، این تفاوت در فرکانس ها همزمان با فرکانس انرژی یا رنگ سبز پرتو است که توسط الکترون گرفته شده، برانگیخته شده و به اوربیتالی با انرژی بالاتر می رود. این برانگیختگی زمان بسیار کوتاهی به طول میانجامد، الکترون تقریباً بلافاصله به حالت معمول خود (نزدیکترین مدار به پروتون)بازمیگردد و انرژیها (یا فرکانسها، یا رنگها) به وسیله ی اتم ساطع میشود و این، زمانی است که الکترون آن انرژی سبز را- که جذب کرده بود- آزاد میکند. اینها قابل تشخیص هستند.
این به عنوان طیف انتشار اتم هیدروژن شناخته می شود.
دو روش برای اندازهگیری طیف یا اثرانگشت برهمکنش بین نور و اتم وجود دارد:
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [01/06/2023 01:05 ب.ظ]
از دید فرکانسهای نوری- که پس از جذب توسط اتم از پرتو اصلی غایب هستند-(بخش بالایی در شکل زیر) طیف حاصل به عنوان طیف جذبی اتم هیدروژن شناخته میشود و روش دیگر با اندازه گیری طیف گسیل اتم برانگیخته، شناخته می شود. هر کدام از این دو طیف، تقریبا برعکس طیف دیگر است، با این تفاوت که طی تحریک اتم، تلفات بسیار کم انرژی به شکل گرما وجود دارد؛ بنابراین انرژی ساطع شده کمتر از انرژی جذب شده است و فرکانس آن، اندکی کمتر است و طیف را اندکی، تقریباً نامحسوس، به سمت قرمز، یعنی به سمت طول موجهای بلندتر، تغییر میدهد.
این طیف برای هر اتم، خاص و اثر انگشت هر اتم است. تکنیک علمی که طیف عناصر را اندازه گیری می کند به عنوان طیف سنجی شناخته می شود و به ما امکان می دهد ترکیب شیمیایی، اتمی و مولکولی هر چیزی را- که ما را احاطه کرده است- تعیین کنیم. مولکولها نیز اثرانگشت خاص خود را دارند(که پیچیدهتر از اثر انگشت اتم است، زیرا حالتهای ارتعاشی بسیار بیشتری در آن دخیل هستند)، زیرا میتوان آن را به ارتعاشات مختلفی- که از اتمهای متصل به آن میآیند- تجزیه کرد.
یکی از زیباترین راهها برای دیدن جدول تناوبی، اندیشیدن در مورد طیفهای گسیلی عناصر است، همانطور که در شکل نشان داده شده است و میتوانیم تأیید کنیم که در واقع، هر یک، طیف خاص خود را دارد. طیفسنجی، یک فناوری مبتنی بر مکانیک کوانتومی است و نه تنها برای تعیین ترکیب شیمیایی نمونهها استفاده میشود، بلکه ابزار اصلی برای شناخت محیط شیمیایی اجرام نجومی مانند خورشید ما و ترکیب اتمی آن در لایه های مختلف آن هم هست.
خطوط سیاه در طیف جذبی خورشید توسط گازهای هلیوم، هیدروژن و اکسیژن در سطح خورشید یا بالای سطح خورشید ایجاد می شود که مقداری از نور ساطع شده را جذب می کند. هر گاز دارای فرکانس بسیار خاصی است که جذب می کند.
اگر گاز تا حدی گرم شود که بدرخشد، طیف حاصل دارای نور در طول موج های مجزا است که اتفاقاً با طول موج های نور از دست رفته در طیف های ستاره ای، مطابقت دارد. بنابراین، با مطالعه ی طیف عناصر مختلف در آزمایشگاهی در اینجا روی زمین، میتوان ترکیب ستارگان دوردست، کهکشانها و فراتر از آن را مشخص کرد!
اگر از یک منشور برای جداسازی نور خورشید به رنگ های تشکیل دهنده ی آن استفاده شود، این تصویر طیف نور مرئی از خورشید را نشان می دهد. این طیف با استفاده از تلسکوپ خورشیدی McMath-Pierce در رصدخانه ملی خورشیدی در کیت پیک، نزدیک توسان آریزونا ایجاد شد. ستاره شناسان برای ایجاد این نمای بسیار دقیق از طیف خورشید از یک ابزار بزرگ منشور مانند، استفاده می کنند .
در تصویر بالا، طیف با نور قرمز در بالا با طول موج 700 نانومتر (7000 آنگستروم) شروع می شود و در پایین با رنگ های آبی و بنفش با طول موج 400 نانومتر (4000 آنگستروم) به پایان می رسد. خطوط تاریک در سراسر طیف به دلیل جذب نور توسط عناصر مختلف در جو خورشید است.(پرتوهای صادر شده از مرکز خورشید که به وسیله یلایه های بعدی جذب میشود) این طیف جذبی خط تیره، نوعی اثر انگشت خورشید است و اطلاعات زیادی در مورد ترکیب شیمیایی خورشید و حتی دمای مناطق مختلف جو خورشید ارائه می دهد.
آیا با نگاه کردن به آن، چیزی شبیه بارکد مشاهده نمیشود؟
چشم انداز بنیاد علوم طنین
جالب است که طیف گسیلی خورشید(پرتوهای صادر شده از سطح و نه مرکز خورشید) را می توان طیفی از تابش جسم سیاه در نظر گرفت، همانطور که در شکل نشان داده شده است: نمودار از کتاب Comin's Discovering the Universe ( Comin's Discovering the Universe )(جسم سیاه سطح خورشید- که خودش منبع نور نیست- ولی به دلیل جذب پرتوهای مرکز خورشید، دارای انرژی میشود و میتواند طیف پرتویی و تابشی خورشید را- که برعکس طیف جذبی خورشید است- ایجاد کند! به همین ترتیب هر جسم سیاه- که پرتوها را در خود جذب میکند- میتواند بعدا منبع پرتو باشد.
طیفی از نور- که جذب جسم سیاه میشود- بعدا میتواند منبع صدور و پرتوزایی باشد. چیز سیاهی در جهان ما- به آن مفهوم که هیچ پرتویی صادر نمیکند- وجود ندارد بلکه آنچه بیشتر جذب کند، بیشتر هم میتواند پرتوزایی کند. سیاه و سفید شاید آنگونه که تصور میکنیم خیلی ساده درک نشود. (به مقاله ی دو سوی واقعیت (واضح و مبهم) درکانال تلگرام دکتر سلمان فاطمی و نیز برای درک تفاوت احساس و درک از درون مجموعه و بیرون آن که گاهی کاملا متضاد با هم است به مباحث مربوط به آزمون ذهنی گربه ی شرودینگرو نیز مقاله یگفتگوی جالب نسیم هرمیان با دکتر بت مک دگال در همان کانال مراجعه شود)
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [01/06/2023 01:05 ب.ظ]
نسیم هرمیان اشاره می کند که خورشید و سیاهچاله هر دو رادیاتورهایی(پرتوزاهایی) از اجسام سیاه هستند و این به تنهایی سرنخ هایی از ماهیت پنهان ستارگان می دهد.باید توجه داشت که سیاهچاله، یک جسم سیاه کامل است، درست مانند خورشید. این واقعیت در چارچوب نظریه ی فیزیک یکپارچه، مهم است. -نسیم حرمین
شواهد فزاینده ای- که سیاهچاله ها ستاره ها را تشکیل می دهند- این واقعیت غیر قابل برگشت را توضیح می دهد است که سیاهچاله های مرکز کهکشان ها نقش اصلی را در شکل گیری کهکشان ها ایفا می کند و این رویدادی است که توضیح می دهد چرا ستاره شناسان و اخترفیزیکدانان، سیاه چاله را در مرکز کهکشان ها پیدا کرده اند.
در مقاله قبلی RSF با عنوان سیاهچاله های کلان پرجرم، ستارگان را با سرعت پیشرفت به دنیا می آورند Supermassive Black Holes Give Birth to Stars at Breakthrough Rate
، به این مورد پرداخته بودیم. ستاره شناسان سیاهچاله های کلان پرجرم را مشاهده کرده اند که مناطق ستاره ساز ایجاد می کنند. از سال 2017، تیمی از اخترفیزیکدان ها سیاهچالههای کلان پرجرم را رصد کردهند و این احتمال وجود دارد که این موجودات ممکن است ستارههایی را به دنیا بیاورد. این دانشمندان شواهدی از تولد ستارگان جدید از موادی- که از سیاهچاله به بیرون پرتاب میشوند- پیدا کردهاند و این، جریان خروجی نامیده میشود. یک جریان گاز می تواند مسئول ایجاد ستاره های جدید با چرخش به دور مرکز سیاهچاله، در چیزی به نام قرص برافزایشی باشد. این احتمال که تشکیل ستاره در قرص برافزایش سیاهچاله رخ می دهد توسط مشاهدات تایید شد.
شوته و تیمش با استفاده از تلسکوپ فضایی هابل برای رصد و انجام طیفسنجی در کهکشان کوتوله هن ۲ تا ۱۰-که در فاصله حدود ۳۴ میلیون سال نوری از زمین در صورت فلکی پیکسیس قرار دارد- به این نتیجه رسیدند که خروجی از سیاهچاله در مرکز کهکشان، باعث تشکیل ستاره ی کهکشان شد. یافته های آنها در مجله ی Nature منتشر گردید.
استفان آدلر از دانشگاه پرینستون، نیوجرسی، نظریه جدیدی بر اساس برهمکنش بین سیاهچاله ها و انرژی تاریک ارائه کرده است و مکانیسمی را ارائه می دهد که می تواند توضیح دهد چگونه یک سیاهچاله ی مرکزی می تواند تشکیل ستاره را کاتالیز کند. این برهمکنش با انرژی تاریک، باعث میشود که سیاهچالهها باعث نشت ماده شوند و بادی از ذرات در حال عقبنشینی ایجاد کنند.
وقتی این باد با ماده ی ورودی، برخورد می کند، تکانه از بین می رود و محصولات برخورد، مقداری از سیاهچاله فاصله می گیرد. این ماده است که سپس به ستاره تبدیل می شود . وبلاگ فیزیک arXiv .
اگر سیاهچالهها به روشی- که آدلر پیشنهاد میکند- باد و نسیمی منتشر کنند، ستارهشناسان میتوانند با استفاده از تلسکوپ فضایی جیمز وب، شواهدی از آن را ببینند. چند روز پیش، یک مطالعه ی جدید با داده های مشاهده ای، این نظر را تایید کرد. این مطالعه نشان می دهد که در واقع، رشد سیاهچاله و تشکیل ستاره، به طور همزمان در یک کهکشان اتفاق می افتد و به نظر می رسد بر یکدیگر تأثیر می گذارند. آنها همچنین رابطه ای را محاسبه می کنند که چگونگی پیوند این دو را توصیف می کند و این، در زمینه ی فیزیک یکپارچه بسیار مهم است زیرا نشان می دهد که ارتباط بین ستاره ها و سیاهچاله ها عمیق تر از اینهاست.
رابطه تا کجا می تواند پیش برود؟
مقاله ی آتی هرمیان، با عنوان یکسان سازی ثابت نیروها، میدان ها و ذرات، در پلاسمای خلاء کوانتومیInvariant Unification of Forces, Fields and Particles, in a Quantum Vacuum Plasma ، به این سوال نیز می پردازد!
هرمیان برای بیش از 25 سال ادعا کرده است، ستارگان، سیاهچاله هایی با ارگوسفر ضخیم هستند، به همین دلیل است که طیف یک جسم سیاه (سیاهچاله) و یک ستاره، بسیار شبیه به هم است.
(ستاره با ارگوسفر ضخیم یعنی اینکه طیف گسیلی از مرکز ستاره، در ارگوسفر جذب و از حاشیه ی آن حذف میشود و طیف جذبی، وسیع میشود و آنچه از ستاره منتشر میگردد(طیف پرتوزایی یا ساطع کردن) پرتوهای جذبی است که بار دیگر در بیرون ستاره از سطح ارگوسفر آن به بیرون تابیده می شود.
یعنی طیف جذبی ستاره مانند یک سیاهچاله، همه ی نور پرتوزایی شده از مرکز آن را جذب میکند و آنچه تابیده می شود و در طیف صدور یا ُemission spectrom ثبت میگردد، صدور این پرتوهای جذب شده در سطح ارگوسفر است.)
از تمام موارد فوق، می توان استنباط کرد که مفهوم طنین، بسیار مهم، اساسی و بنیادی است و موسسه ی ما آن را به عنوان یک اصل اساسی مطرح می کند.
رزونانس همه ی مطالعات ما را هدایت می کند: اصل هولوگرافیک تعمیم یافته، مدل مقیاس بندی هولوفرکتوگرافی، علم زیست شناسی کوانتومی، علم آگاهی، و بسیاری موارد دیگر...
با ما همراه باشید!
https://es.resonancescience.org/.../que-es-la-resonancia...
توضیحات دکتر سلمان فاطمی نورولوژیست از ایران👇🏿
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031