ادراک و حس (بخش دوم )
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمه و المهديين و سلم تسليما
در قسمت قبل توضیح داده شد که چگونه افزايش درک موجود زنده از محیط اطرافش ، منجر به افزایش اندازه مغز میشود و این بزرگ شدن اندازه مغز ، در حقیقت ، نیازی است که موجود زنده از افزایش احساسات و ادراکاتش ، محتاج آن میشود، پس هماهنگ کننده ای لازم هست تا این احساسات و ادراکات بیشتر را به هم مربوط کند و آنها را هماهنگ نماید ، و این هماهنگ کننده همان مغز است .
در حقیقت نیاز موجود زنده ، سبب میشود تا لطف و فیض خالق هستی ، شاملش شود . آن بخشنده بی نهایتی که بی دریغ میبخشد و منتظر نیازی است تا بدون چشمداشت و بیدریغ آن را برآورده کند .
و اگر گاهی ميبينيم فیض الهی کم میشود و باران رحمتش کمتر می بارد نه آنکه دست کرم او از بخشیدن بازمانده است ، بلکه نیازمندی را ندیده است تا بی دریغ به او ببخشد . دلهای سنگ شده ای که به دنبال رفع نیازها و نقصهايش نیست ، اینها از لطف و فیض و بخشش الهی هم بی بهره ميمانند .
جالب آنکه بخشی از احساسات و ادراکات ما و در حقیقت ابتدای ادراک و حس ما از اطراف ، با قصد و اراده خود ماست .
مثلا وقتی به کوه میرویم ، با قصد خود شاهد سنگها و چشمه های روی کوه هستیم و یا وقتی چند بلبل را به خانه خود می آوریم با قصد خود صدای زیبای آن را می شنویم . و این ابتدای شناخت ما از محیط اطراف است.
ولی ادامه ادراکات آیا با قصد ماست ؟
مثلا اگر در کوه با دیدن چشمه ها و سنگهای استوار در آن ، به یاد سنگهای ديگري بیفتیم که چه بسا از دل آنها آب و چشمه می جوشد و یا با شنیدن صدای بلبلهاي داخل منزلمان، به یاد جنگلهای پربار استوایی بیفتیم که درختان سرسبز در آن برپاست و از زیر آن نهرها جاری است ، آیا این تصور و ادراک ، با قصد خود ماست ؟
میبینیم که ابتدای ادراک با ماست ولی زبانه کشیدن و گسترده شدن ادراک، از آن درک ابتدایی ، با قصد و اراده ما نیست .
و این وسیع شدن ادراک ، فقط محدود به دو مثالی که بیان شد نمی ماند .
مثلا کسی را میبینیم که با قصد خود دل به بیابان می نهد و با قصد خود به طرف درختی در بیابان میرود تا از آتشی که بر فراز آن دیده است ، شعله ای برگیرد تا خود و خانواده اش را گرم کند ، ناگهان بر فراز آن درخت و آتش روي آن ، صداي ملکوت خدا را می شنود
یا دیگری با قصد خود برای فرار از مردم و طعنه های آنها ، گرسنه و تشنه به بیابان میرود ناگهان درخت خرمایی را میبیند که سبز میشود و رطب تازه به او میدهد .
دیگری را ميبينيم که با قصد خود به غاري در کوه میرود تا صدای مزاحم کمتر بشنود و چهل شب آنجا میماند و وقتی چهل شب تمام میشود ، به جای سنگ و خاک غار و صدای پرندگان ، صداي ملکوتی جبرئیل را می شنود .
از این مثالها زیاد هست .
پس ادراک و حس ،ابتدايش با ماست ولی ادامه این احساسها و ادراکات با ما نیست و گویا کرمی الهی ، در پس کوشش اولیه بنده هست تا به او پاداش دهد و با این پاداش بر راه حق استوارش کند .
پس با دو ادراک مواجهيم یکی از طرف بنده و یکی به صورت لطف و رحمتی از طرف خدا
یا به عبارتی ، حرکت از بنده و برکت از خدا
یا اخلاص از بنده و توفیق از خدا
یا ندایی از طرف بنده و ندايي از طرف خدا
و این ديدنها و شنيدنها ، تمام نمیشود . و هر دیدنی ، ديدني اي برتر از آن را برای بنده به ارمغان می آورد و هر شنيدني ،شنيدني ای نو را برایش می آورد و گویا این شنيدنها و ديدنها و فهميدنها تمام نمیشود .
بله گویا کوشش بنده تمام میشود ولی کرم و پاداش خدا تمام نمیشود .
ما عندکم ينفد و ما عند الله باق
آنچه نزد شماست تمام میشود و آنچه نزد خداست باقی است
telegram.me/salmanfatemi
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031