ارزش حقیقی زبان /
عنوان بحث: پیدایش زبان
- کی انسان شروع به سخن گفتن کرد ؟
- -آیا زبان اصلی، زبان مادری است و بقیه زبان ها از آن منشا می گیرد؟
بخشی از پایان نامه عبدالعالي المنصوری از دانشکده تحقیقات برتر علوم دینی در نجف اشرف (با پاره ای توضیحات بيشتر)قسمت اول
- اگر کودکی را رها کنیم، بدون آنکه زبانی را به او یاد بدهیم آیا به زبان مادري و اصلی سخن خواهد گفت؟ این سوالات، سبب شده است بسیاری دست به آزمایشاتی بزنند .
- آزمایش اول: به قرن هفتم پیش از میلاد باز می گردد. فرعون مصر (اپسمتیک اول) خواست ببینید آیا مصری ها پیش از قوم فریجی بوده اند یا برعکس(فریجی مردمانی بودند که بر آسیای صغیر و میانه غربی حکومت می کردند)، او دستور دارد دو کودک تازه متولد را از زمان تولدشان در جایی جدا از بقیه مردم قرار دهند و نگذاشت هیچ سخنی بشنوند. و پس از چند ماه از آزمایش دید دو کودک، غذا را با زبان فریجی درخواست می کنند. پس اپسمتیک نتیجه گرفت که زبان فریجی از زبان مصری قدیمی تر است.
جوزف فندریس در این مورد می گوید: (می توان از این، نتیجه گرفت که تسلط زبان در انسان، فطری است. هرچند ممکن است آزمایش اپسمتیک فاقد راستی و روح توجه و احترام باشد)(جوزف فندریس، زبان، ص43)
- آزمایش دوم: 2600 سال قبل کودکانی آورده شدند و آنها را نزد دایه هایی لال قرار دادند تا ببینند آیا آنها با زبانی مشخص سخن می گویند یا نه؟ و نتیجه این شد که کودکان سخن نگفتند و ادامه زندگی هم ندادند و مردند. و در نهایت به این نتیجه رسیدند که نیاز کودک به کلام، مانند نیاز او به غذاست!
آزمایش سوم: در سال 1799، جوانی کم سن، در جنگل آویرون فرانسه، دور از جامعه و به صورت حیوانی دیده شد. او قدرتش، زیاد و شبیه حیوانات بود. دکتر کاسپار ایتار کوشید روش غذا خوردن و سخن گفتن و عادت های اجتماعی را به او یاد بدهد.
نتیجه: جوان توانست برخی امور را در غذا خوردن و لباس پوشیدن هماهنگ کند اما در مورد زبان، جز با کلماتی محدود نتوانست سخن بگوید. و در نهایت به این نتیجه رسیدند که انسان اگر در سال های اولیه عمر خود از جامعه جدا شود، زبان را بدون امکان بازگشت از دست خواهد داد.
1- دشواری بحث درباره ایجاد زبان: ماریو بای در کتابش پایه های علم زبان می گوید: ( هیچ کس نمی داند از چه زمان و از کجا یا به چه صورتی، کلام انسان آغاز شد، با اين حال فرضیات زیادی در این موضوع، وجود دارد و به خوبی می دانیم که بر سطح زمین یعنی جمعیت انسانی، هر قدر هم بهره اندکی از تمدن و مدنیت، وجود داشته باشد، کسی بی بهره از زبانی برای درک متقابل و تبادل افکار، وجود ندارد)(ماریو بای، پایه های علم زبان: ص 39)
توقیح: در تاييد سخن ماریو باي میتوان گفت حتی حیوانات با درک بسیار پایین، صاحب زبان خاص به خود هستند و مثلا در داستان حضرت سلیمان و درک فهم زبان مورچه ها توسط او، میتوان آن را دید.
2- انیس فرینچه می گوید: (زبان چگونه به وجود آمد؟ به طور دقیق نمي دانیم. اصل زبان، ارتباطی عمیق با اصل خود انسان و تکامل بدن و عقل او دارد. پس قضیه زبان، مطلبی فقط منحصر به زبان نیست و فقط در روش علم زبان شناسي وارد نمي شود بلکه در علم روان شناسی و انسان شناسی و فلسفه هم وارد می گردد. ولی اصل انسان و پیدایش زبان او، امری است که تخیلات را بر می انگیزد ولی دوباره به عقل بر میگردد. و اعتقاد داریم که اساس و ریشه زبان، از قدیمی ترین مشکلات فکری است که عقل انسان با آن مواجه شده است. نویسنده داستان خلیفه، آن را به خدا نسبت داده استخدا سخن گفتن را به آدم یاد دادو مردمان عرب در مورد این قضیه چند دسته شدند. گروهی گفتند که زبان بخشش است یعنی خدا آن را به انسان آموخت و گروهی گفتند که زبان، اصطلاحی و توافقی است. دانشمندان زبان شناس از ابتدای قرن نوزدهم تا امروز کوشیده اند تا این مشکل را حل کنند، ولی آنها در حلقه ای بسته گرفتار شده اند. و آنقدر در این مورد گفته شد که جمعیت زبان شناسی فرانسه از گفتگو در این مورد مانع شد، زیرا این نظریات، اصل زبان را تفسیر نمی کرد.)(انیس فرینجه، نظریاتی در مورد زبان- ص 15)
توضیح: در توضیح بیشتر این سخنان ميتوان گفت، همه چیز بخشش خداست؛ چه بعدها در دست انسان توسعه یابد و چه به وسیله آدمی لگدمال گردد. بخشش بودن زبان هرگز مانع از آن نیست که انسان با توانايي های خود آن را توسعه دهد یا با توانایی های خود آن را به مردابی بدبو تبدیل کند!
چه بسیار بخشش ها و کرمهايي از طرف خدا که وقتی در دست انسان امروز قرار گرفت به شکلی بسیار زیباتر تبدیل شد و یا به دست انسان امروز، منهدم گردید و به سمی برای بشریت تبدیل گردید.
و باز می گوید: (زمانی طولانی پژوهشهایی بدنام و غيرانساني روی اصل زبان انجام شد، ولی در سال های اخیر، گرايش و کوششی جدید برای توجه زیاد به آن صورت گرفته است)(انیس فرینجه: زبان، ص12)
@salmanfatemi
دکتر صبحی صالح می گوید: (تا اواخر قرن 17، جهان از رموز زبان شناسی غافل بودند و با ساده لوحی بسیار می کوشیدند، منشا زبان ها را بیابند و حتی بسیاری از دانشمندان، مطمئن شدند- که زبان عبري، زبان وحي است و نخستین زبان انسانی است- که همه زبان های معروف عالم از آن شاخه گرفته است- و پدران کلیسا می بایست برای تایید این نظر به کتاب مقدس مراجعه می کردند و در سفر آفرینش می دیدند: (خدا همه حیوانات کشتزار و همه پرندگان آسمان را از گل آفرید. سپس آنها را بر آدم عرضه داشت تا ببیند چگونه آنها را می نامد و هر کدام از آنها باید نامی را- که انسان بر آن نهاد- حمل می کرد. پس آدم نام هائی را بر همه حیوانات اهلي و پرندگان آسمان و پرندگان کشتزارها نهاد و به این ترتیب.
عرب پیش از این، به آیه قرآنی استناد می کردند و بسیاری از آنها به این سمت می رفتند که زبان عربی، بخشش خداست و قراردادی و اصطلاحی نیست ولی ابن جني، به ناچار آن آیه را بر خلاف آنچه دیگران تأویل می کردند تأویل نمود و این نظر، نزد بيشتر اندیشمندان هست که اصل و ریشه زبان قرار دادي و اصطلاحی است و وحي و بخشش نيست)(صبحي صالح، تحقيقات در فقه زبان، ص33)
توصیح: در تایید نظرات صبحی صالح، ميتوان گفت درک انسان سبب نوعی واکنش در او می شود و این واکنش، در اصطلاح عمومی اگر از زبان خارج شود، همان زبان و لغت معروف است. در حالی که در حقيقت هر واکنشي که یک فرد داشته باشد، نوعي زبان و بيان است و محدود کردن زبان به صداهای خروجی از دهان، شایسته یک محقق نیست. آیا دانشمندی برجسته مانند استیفن هاوکينگ که حتی از تکان دادن عضلات صورت ناتوان است چه برسد به آنکه صداهایی از دهان خود دربیاورد این فرد را فاقد زبان میدانیم؟ در حالی که. ایشان اکنون با کمک تجهیزات الکترونیکی قادر است نظرات خود را به طور کامل به ما بفهماند؟
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031