تغییر عمودی سر پیشینیان انسان تا امروز
بسیاری از اختلافات شکلی و مورفولوژیکی مهم موجود بین انسان و میمون های نخستی آفریقایی، در بالای گردن آنهاست.(بالای گردن همه قسمت های مغز را در بر می گیرد از قسمت پیشانی مغز گرفته- که در تفکر و انتزاع و کنترل رفتار نقش دارد- تا قسمت های پشتی مغز که در بینایی و حفظ تعادل استفاده میشود)
و مشخصات انسانی متمایز کننده به صورت مشخص، در مغز بزرگ و دندان های جلویی کوچک و بینی، مشخص است و تغییر تکاملی در سر، برجسته است و بسیاری از آن، به سطوح بالای انتخاب طبیعی، اشاره دارد.(پیشانی عمودی تر، یکی از نتایج این فرایند های فعال تکاملی است. افقی شدن طبقات بینی و در توازی قرار گرفتن آنها در انسان جدید ، و کوچک شدن دندان های جلویی- همانطور که در شکل مشخص است- به این ساختار عمودی در جمجمه کمک کرده است.
در حال حاضر هم در میان نژاد های مختلف این عمودی بودن با توجه به شرایط محیط متفاوت، با هم فرق دارد. در برخی عمودی تر و در برخی مایل تر است. به سلسله مباحث تفاوت های هوش واندازه مغز در نژادها و گونه های مختلف در کانالt.me/salmanfatemiمراجعهشود)
و به کمک یافته های فسیل شناسی، اکنون اندیشه جدید و برجسته ای از مراحل اصلی ای داریم که در آن، این تغییرات رخ داده است.
و هموساپینس های نخستین از آخرین سلف مشترک، متمایز شده اند؛ به گونه ای که سر به صورت عمودی بر گردن قرار می گیرد و حجم دندان های جلویی کوچک می شود و مساحت سطحی دندان های پشتی بیشتر می گردد.
و برخی از این هموساپینس ها نوادگانی دارند که دندانهای پشتی آنها بزرگتر و بلندتر است و صورت هايي ضخيم تر و عضلات جويدن قوي تر دارند و در زمان های بعد، نوادگان بامغزهاي بزرگتر و سري متوازن تر و دندان هایی کوچکتر و صورت عمودی، تكامل يافتند.
با شروع هموساپینس، تکاملی بیشتر به صورت حالت دایره ای بیشتر در سر و صورت و چانه ای کوچکتر مواجه شده ایم.
(برخی توضیحات:
تغییر شکل سر از حالت بیضی شکل در پیشینیان انسان به حالت دایره ای با پیشانی تقریبا عمودی، دارای فواید زیادی تکاملی بوده است، وگرنه انتخاب طبیعی، وضعیت سر را به اینجا نمی رساند.
بخش جلویی مغز با تفکر فعال و احساسات و عواطف خاص)وﻧﺘﺮوﻣﺪﯾﺎل (VM) پره ﻓﺮوﻧﺘﺎل( و ادغام این دو وظیفه در هم، می تواند نقشی فعالانه را در رفتارهای انسان بازی کند. هوش و خلاقیت در مفهوم رایج آن، قادر به ایجاد زندگی سازنده برای جمعیت ها نیست بلکه وجود احساسات وعواطف و درک این احساسات و عواطف، در کنار این هوش رایج(که آن را قدرت تفکر عقلانی می داند)، لازم است تا افرادی بتوانند در کنارهم جمع شوند.(به پایان نامه دکتر توفیق مسرور در دانشکده تحقیقات برتر علوم دینی و لغوی، تحت عنوان اصل و ریشه های اخلاق انسانی در علوم جدید، فصل چهارم مراجعه شود.)
امروز هوشی با نام هوش احساسی و عاطفی یا ای کیو(EQ) در مبانی جدید علوم، مطرح می باشد که با تعریف های قبلی هوش یعنی آی کیو(IQ) متفاوت است.
هوش احساسی کمک می کند با درک عواطف و احساسات دیگران و رابطه با آنها ازاین طریق، جامعه شکل مرتبط تر و همراه تر داشته باشد.
مغز موجودات، از شکل بیضوی به شکلی دایره ای و عمودی تر میرود یعنی گویا از زمین دل می کند تا دل به آسمان دهد.
هوش احساسی- که دیدیم در قسمت پره فرونتال مغز قرار می گیرد- میتواند نشانه ای از تبدیل برخوردهای خوخواهانه صرف و برخوردهای ژن های خودخواه و نگاه صرف بر منافع خود، به سوی درک عواطف دیگران وبرقراری ارتباط با آنها و حداقل نگاه به آینده خود و نگاه بر کمک دیگران در آینده در ازای کمک امروز ما به دیگران باشد(ایثار تبادلی)
و این، آغازی از یک فصل جدید در زندگی انسان است - که او را به سوی رها شدن از جاذبه زمین و ماده و و دیگر ویژگی های انسانی می کشاند
و بالاترین شکل آن، در ایثار حقیقی بدون هیچ چشم داشت جبران از طرف مقابل، نمود دارد.)
Daniel E. Lieberman-The Evolution of the Human Head -Belknap Press of Harvard University Press (2011).pdffvo dj,qdphj
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031