واکنش های ناخودآگاه و تقليد، روشی برای کم کردن انرژی مصرفی در مغز
مغز انسان، بزرگ است و سلولهای مغزی بیش از همه سلول های بدن، انرژی مصرف می کنند، به طوری که به رغم کم بودن حجم مغز در مقایسه با حجم همه بدن، حدود بیست درصد انرژی و اکسیژن دریافتی بدن، صرف مغز می شود. طبیعی است، اندیشیدن و فکر کردن زیاد، میزان انرژی مصرفی و گرمای توليد شده در مغز را بیشتر و بیشتر هم مي کند.
اگر حفره بسته مغز، در میان استخوان ها و نيز سیستم وسیع و پیچیده تخلیه حرارت از طریق جریان خون- که به نوبه خود نیازمند مصرف انرژی است- در نظر گرفته شود، می فهمیم بدن انسان برای کاهش دمای درون حفره جمجمه، به خصوص در روزهای گرم تابستان، با چه چالش بزرگی مواجه است!(توصیه می شود برای بررسی بیشتر تاثیر گرمای تولید شده در مغز، به سلسله مقالات تاثیر درجه حرارت بر عملکرد و رشد سلول های عصبي، در همین کانال مراجعه شود).
پس گاهی لازم است کمتر فکر کنیم و کمتر بينديشيم!
این یک تناقض بزرگ است.
انسان با فکر کردن و اندیشیدن مشخص میشود، اکنون میگوییم کمتر فکر کنیم!
طبیعی است اندیشیدن و فکر کردن، یک ممیزه مهم انسان از بسیاری از حیوانات است ولی- همانطور که بیان شد- انرژی زیادی را مصرف و گرمای هنگفتی در حفره جمجمه ایجاد می کند و همانطور- که بسیاری از ما تجربه کرده ایم- بسیاری از تفکرات و بسیاری از دغدغه ها و بسیاری از غم خوردن ها، هیچ مشکلی از ما را حل، نمی کند!
پس اینکه انسانی برتر از حیوانات هستیم، نه به آن معنی است که به هر چیز بی ارزشی فکر کنیم و دغدغه هر چیز پوچی را داشته باشیم و برای اموری سبک، سلول های مغزی خود را در معرض گرمای شدید قرار دهیم.
از اينجاست که طبیعت هوشيار، در شرایطی که مغز ما با تنگناي اين محدودیت ها مواجه است، از مکانیسم غیر هوشیار(به صورت رفلکس ناخوآگاه یا به صورت تقليد از ديگران)بهره می برد تا لازم نباشد برای هر حرکت و هر برنامه ریزی تکراري، سلول های مغزی به کار بیفتند و گرمای درون جمجمه را افزايش دهند.
تصور کنید برای هر قدم زدنی، بخواهیم فکر کنیم و برای هر بوقي در اتوبان، لازم باشد سلول های مغزي راننده، به تحلیل بیفتد یا برای هر قاشق غذایی که می خوریم به دهها چالش- که ممکن است طی بالا آوردن قاشق و رسیدن آن به مغز ایجاد شود- بیندیشیم!!!
دشواری مواجهه هوشیار و تکرار کارهای تکراري، بدون الگوبرداری از دیگران، بر هیچ کسی پوشیده نیست.
و ارزش رفلکسها و واکنشهاي غیر هشیار و تقلید، اکنون برای ما مشخص می شود.
هوشیاری و تلاش انسان، تا حدود مشخصی ارزشمند است. ولی گاهی هوشیار نبودن و ذخیره کردن انرژی و تقلید از کارهای برنامه ریزی شده و دقیق ديگران، ارزشمند است و اینها به دلیل محدودیت های عالم مادی ماست- که در گوشه گوشه این زندگی خرد مادی نمایان است. اگر گوشه ای از این دنيا، بزرگ تر شود، بر زاویه دیگر فشار می آورد و اگر تعادلی نباشد، محدودیت هاي عالم ماده، جا را برای بسیاری از اجزای کنونی آن، تنگ خواهد کرد.
ولی قدرتی در این عالم هست که این تعادل ها و این سوپاپ های اطمینان را قرار داده است تا مجموعه ای از تناقضات و تضادها در کنار هم در این جهان بزرگ، قرار بگیرند.
تقلید و الگوبرداري: تصور کنیم برای هر کاری- که می خواهیم انجام دهیم- و هر تفکری- که می خواهیم داشته باشیم- بدون در نظر گرفتن تجربیات دیگران و راه پرفراز و نشیب پیشینیان، کار را از صفر شروع کنیم یا کارخانه ای بدون استفاده از الگوهای مدیریتی شناخته شده امروز در دنیا بخواهد تولید کند
و یا فروشنده اي بدون استفاده از روش هاي شناخته شده و کیفیت های موثر کالا در دنیای امروز، بخواهد کالای خود را بفروشد!
در این صورت، چه انرژی هنگفتی، از جوامع بشری گرفته مي شود!
اينجاست که اهمیت تقلید در انجام کارهایی- که قبلا انجام شده و نتایج خوبی داشته است- مشخص می گردد.
اکنون دانشمندان با کمک هوش مصنوعی، ربات هایی را ساخته اند که با استفاده از دو مولفه بالا(رفتارهای غیر هوشیار واکنشي و تقليد) شاید در آینده، باز هم بیشتر، از نیاز های انرژی در انسان بکاهند؛ ربات هایی که حرکات انسان را میبینند، آن را یاد میگیرند و به خاطر می سپارند و می توانند این حرکات را انجام دهند.
این ربات ها حرکاتی، بسیار بیشتر از حرکات یاد گرفته من و شما را می آموزند و همه این فعالیت ها را با واکنش های ناخوآگاه و تقلیدی، انجام می شود که شاید میزان بسیار کمتری از انرژی را در مقایسه با مغز انسان، نیاز داشته باشد.
خوب، آیا مشکل بشریت، حل شد؟
@salmanfatemi👆👆👆
آیا واکنش های یاد گرفته و به خاطر سپرده شده بسیار زیاد، به صورت رفلکسي و تقليدي و با واکنشي ناخودآگاه، همیشه سودمند است؟
انسان، با تعداد محدود فعالیت هایی- که یاد گرفته است- در مورد بسیاری از کارها و واکنش ها، لازم است، تفکر عمیق داشته باشد وگرنه زندگی کردن صرف، با واکنش ها و تقليدهاي ناخوآگاه، زندگی بسیار خطرناکی است، مثلا واکنشی به صورت پرتاب کردن خود از پنجره، با دیدن صحنه ای زیبا از پنجره اتومبيل در حال حرکت، منجر به ضربه مغزی یا حتی مرگ مي شود
و يا عملکرد بدون اندیشیدن در عواقب یک تمایل واکنشي- که با دیدن جنس مخالف ایجاد می شود- می تواند بسيار ناگوار باشد.
و یا تقلید از پیرمردی- که با سالها تجربه و کشیدن سرد و گرم نزدگي در صدد است خود را به چاله ای تاریک بيندازد- اصلا عاقلانه نیست.
بله واکنش های ناخوآگاه و تقلیدی، لازمه استراحت دادن به مغز ماست ولی گاهی لازم است، مغز هم به کار گرفته شود، تا از عواقب ناگوار واکنش های بی تفکر، جلوگیری شود و قطعا ایجاد تعادلی مناسب بین این دو مورد، در بسیاری از امور، آسان نيست.
@salmanfatemi👆👆👆
به تازگی دانشمندان دانشگاه برکلی کالیفرنیا، رباتهای بهرهمند از هوش مصنوعی جدیدی طراحی کردهاند که قادرند تمامی حرکات یک انسان را تقلید کنند. بدین ترتیب رباتهای یاد شده قادرند با مشاهده انجام هر فعالیتی توسط انسان، آن را به حافظه خود سپرده ، مهارت جدیدی را به دانستههای خود بیافزایند و بارها آن را تکرار کنند.
نسل جدید رباتهای بهرهمند از هوش مصنوعی قادرند با استفاده از روشهای جدید، بسیار سریعتر از دیگر رباتها مهارت جدید را بیاموزند. اگر روند توسعهی روشهای مبتنی بر یادگیری ماشینی پیشرفت کند، آنها قادر خواهند بود که در آیندهای نزدیک با مشاهده دقیق عملکرد انسان فعالیتهای سخت و مهم زیادی را به انجام برساند.
سرپرست این پروژه معتقد است که یادگیری یک مهارت جدید تنها با مشاهده انجام آن یا همان تقلید یک عملکرد از اساسیترین قسمتهای هوش انسانی و حیوانی به شمار میرود. به باور او چنین مسئلهای موجب میشود که ارتباط با رباتها به مراتب راحتتر و سریعتر از قبل صورت پذیرد چرا که تنها لازم است فعالیت مورد نظر را یک بار برای ربات انجام دهید تا بتواند آن فعالیت را تکرار کند.
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031