حافظه های کاذب
آیا حقیقت، از خود ماجرا شگفت انگیزتر است؟!
خاطرات نادرست جمعی: چه چیزی در پس اثر ماندلا نهفته است؟
چرا مردم به چیزهایی اطمینان میکنند که به خاطر می آورند ولی هرگز، اتفاق نیفتاده است؟!
آیا به خاطرهای اعتماد میکنید که به اندازه ی تمام خاطرات شما واقعی به نظر میرسد، و دیگران تأیید می کنند که آنها نیز آن را به خاطر آوردهاند؟
اگر معلوم شود که حافظه، نادرست است، چه؟
حس و ادراک- قسمت قسمت هشتاد و چهار
این سناریو توسط فیونا بروم- که خود را «مشاور ماوراء الطبیعه» توصیف میکند- «اثر ماندلا» نامیده شده است و این، پس از آن است که متوجه شد افراد دیگری خاطره ی (کاذب) او را از نلسون ماندلا، رهبر حقوق مدنی آفریقای جنوبی، به اشتراک میگذارند.
آنها تصور می کردند ماندلا در دهه ی ۱۹۸۰، در زندان، مرده است.
آیا یک حافظه ی کاذب مشترک، واقعاً به دلیل شکلی در ماتریس عصبی است یا توضیح دیگری برای آنچه اتفاق می افتد، وجود دارد؟
بروم، این اختلاف را به تفسیر چندجهانی یا «چندجهانی» مکانیک کوانتومی، نسبت می دهد.
هنگامی که الکترون ها و سایر ذرات زیر اتمی به طور مستقیم، مشاهده نمی شود، مانند امواج، پراکنده می شوند و تنها زمانی که اندازه گیری انجام می شود مانند ذرات، رفتار می کنند.
در اصل، گویی این ذرات در چندین مکان به طور همزمان وجود دارند تا اینکه مستقیماً مشاهده شوند.
اروین شرودینگر، فیزیکدان برنده ی جایزه نوبل، این مفهوم عجیب را با آزمایش فکری «گربه ی شرودینگر» در سال 1935 توضیح داد. اگر یک گربه را در جعبه ای قرار می دادند که یک آشکارساز تجزیه رادیواکتیو برای شکستن یک فلاسک سم، وجود داشت تا زمانی که در جعبه باز نشود، معلوم نبود گربه زنده است یا مرده!
ذره ای- که به صورت موج وجود دارد- دو واقعیت در مقیاس کلان را به همراه خواهد داشت؛ یکی که در آن، گربه، زنده است و دیگری که در آن، گربه مرده است.
اگرچه، با مشاهده، می توان دید که گربه مرده است یا زنده
مهم است که در نظر داشته باشید، تفسیر چند جهانی برای توضیح نتایج آزمایش های فیزیک و نه اثر ماندلا، ایجاد شده است.
با این وجود، بروم معتقد است که حافظه ی مشترک او در واقع نادرست نیست و او و دیگرانی- که گذشته متفاوتی را به یاد می آورند- در واقع در واقعیتی موازی با جدول زمانی متفاوتی در مجموعه ی دیگری بوده اند که به نوعی با زمان کنونی ما تلاقی پیدا کرده است.(چند جهانی، رخدادهای همزمان در جهان ها یا مجموعه های متفاوت است. آنچه در یک جهان، ظاهر و نمایان است، شاید در جهان دیگر، در عرصه ی ابعاد و محدودیت های آن جهان، مبهم و تار باشد. بخش بزرگی از حافظه ی ما از جهان مادی نیست بلکه از جهان رویا و خواب است.
هر فرد در خواب ۸ ساعته، نزدیک به دو ساعت و نیم رویا میبیند ولی این رویاها معمولا در حافظه، نمیماند. طبیعت رویا در ذهن انسانی- که در جهان مادی زندگی می کند- مبهم و تار است زیرا در ابعادی باید قرار بگیرد که با حقیقت و جهان رویا، متفاوت است. این حافظه ها وقتی در کنار حافظه ها در جهان مادی قرار میگیرد، بر ابهام می افزاید؛ به خصوص وقتی پروپاگاندا و تبلیغات و جنبه ی غالب و شایع در جامعه بر ذهن افراد جامعه تاثیر زیادی داشته باشد. توصیه میشود به مقاله ینگاه شود مقاله یچرا پس از بیدار شدن از خواب، تا چند دقیقه احساس گیجی میکنیم؟ و مقاله یتلقین (inception) اطلاعات و حافظه: کاشت خاطره جعلی در مغز دیگری، میسر شد! و مباحث مربوط به چند جهانی،
در همین کانال مراجعه شود. )
اخیراً، افراد در Reddit و سایر وبسایتها موارد دیگری از اثر ماندلا را شناسایی کردهاند، از جمله خاطرات مشترکی مبنی بر اینکه سری کتابهای کودکان به نام «خرسهای برنستاینberenstain» قبلاً با لفظ «خرسهای برنشتاین berenstein» اسپل میشد و اینکه فیلمی به نام Shazaam در دهه 1990 وجود داشت که با بازی کمدین آمریکایی سندباد، انجام میشد.!
صرف نظر از اینکه واقعاً چه اتفاقی افتاده است، وجود خاطرات نادرست مشترک را نمی توان انکار کرد. آیا علم اعصاب میتواند بدون برانگیختن فیزیک کوانتومی، یک فرضیه ی جایگزین را برای آنچه واقعاً در حال وقوع است، ارائه دهد؟
چندین مفهوم، وجود دارد که ممکن است چیزی بسیار عجیب را توضیح دهد. اول، مهم است به یاد داشته باشید که یک حافظه، از شبکه ای از نورون ها در مغز تشکیل شده است و این شبکه، حافظه را ذخیره می کند.
مکان فیزیکی یک حافظه در مغز، اغلب « انگرام engram » یا «ردیابی حافظه» نامیده میشود. در طول تثبیت، ردیابی حافظه از مکانهای موقت مانند هیپوکامپ، به مکانهای ذخیره ی دائمی در قشر جلوی مغز، منتقل میشود.
یادگیری قبلی، چارچوبی را برای خاطرات مشابه، ایجاد می کند تا در مجاورت یکدیگر ذخیره شوند. این چارچوب با عنوان طرحواره shema شناخته می شود.
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [5/29/2023 4:47 AM]
شواهد کمی برای این امر از یک مطالعه در سال 2016 بر روی حافظه معنایی انسان - خاطرات بلندمدت از ایده ها و مفاهیم عاری از جزئیات شخصی، بدست می آید.
محققان از تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI) استفاده کردند تا نشان دهند کلمات مشابه، در مناطق مجاور مغز، ذخیره میشود و حتی یک «نقشه ی معنایی» از زبان، در قشر انسان ایجاد کردند.
مطالعه ی دیگری تأیید کرد ردیابی حافظه ی مشترک به روش های مشابه، از فردی به فرد دیگر سازماندهی می شود.
اگرچه ممکن است فکر کنیم خاطرات در هنگام یادآوری، تقویت می شوند، اما حقیقت در واقع پیچیده تر است. یادآوری یک حافظه، نورونهایی را- که ردیابی حافظه را تشکیل میدهند- دوباره فعال میکند و آنها را برای ایجاد اتصالات جدید، تحریک میکند. سپس مدار تغییر یافته، دوباره پایدار می شود و حافظه، تثبیت مجدد پیدا می کند.
تثبیت مجدد، می تواند یادگیری را در طول زمان با تقویت ارتباطات عصبی و امکان تشکیل انجمن های جدید، تقویت کند.
اما بدیهی است که جدا کردن یک ردیابی حافظه و کنار هم قرار دادن دوباره ی آن، حافظه را در برابر از دست دادن وفاداری، آسیب پذیر می کند.
در اینجا یک مثال، آورده شده است: اکثر آمریکایی ها در مقطعی از تحصیلات خود می آموزند که الکساندر همیلتون یکی اط بنیانگذاران ایالات متحده بود، اما رئیس جمهور ایالات متحده نبود.
با این حال، وقتی یک مطالعه برای بررسی حافظه ی کاذب، بررسی شد که چه کسانی را آمریکاییها بیشتر به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده معرفی میکنند، احتمال بیشتری داشت همیلتون را اشتباه انتخاب کنند، اما برعکس ممکن بود چندین رئیسجمهور واقعی واقعی را انتخاب نکنند.
احتمالاً نورونهایی- که اطلاعات مربوط به همیلتون را رمزگذاری میکند- اغلب همزمان با نورونهای-ی که اطلاعات روسای جمهور سابق را رمزگذاری میکنند- فعال میشوند.
چون نورونهایی که «با هم شلیک میکنند» به هم متصل میشوند، ارتباط بین روسای جمهور گذشته و همیلتون، میتواند به تدریج به اندازهای قوی شود که شما به اشتباه همیلتون را به عنوان یک رئیسجمهور، به خاطر بسپارید.
مطالعه ی همیلتون همچنین میتواند توضیح دهد چرا گروههایی از مردم، خاطرات دروغین خود را به اشتراک میگذارند، و این مانند راز Shazaam است.
اول، یک فیلم کودک به نام Kazaam
(1996) با بازی شکیل اونیل در نقش یک جن ساخته شد. برخی از مردم به اشتباه فیلم دیگری را در دهه 1990 به یاد می آوردند، احتمالاً یک برداشت از Kazaam ، به نام Shazaam ، با بازی کمدین سندباد در نقش یک جن.
اگرچه Shazaam هرگز وجود نداشته است، صدها نفر هستند که ادعا می کنند آن را به خاطر می آورند.
دلایل متعددی برای این امر، وجود دارد: اول، تعداد زیادی از تداعیهای عمومی، احتمال ظهور یک حافظه ی نادرست را افزایش میدهد.
فیلمهای دوقلو با مفاهیم مشابه، تقریباً در همان زمان در دهه 1990 رایج بودند. سندباد در همان سال یک فیلم متفاوت به نام اولین بچه داشت که - مانند کازام - نشان میداد قهرمانی به کمک یک پسر سرکش، می آید. و سندباد نیز قبلا Houseguest را منتشر کرده بود (1995)، پوستری که تصویری از سر او در حال بیرون آمدن از یک صندوق پستی داشت، و شاید به طور انتزاعی شبیه یک جن بود که از یک لامپ، بیرون آمده است.
سندباد، نامی عربی است و داستان سندباد ملوان، اغلب با جن ها برخورد دارد.
سر طاس سندباد و بزی شبیه یک جن معمولی است که در رسانه ها به تصویر کشیده شده است. سندباد همچنین یک ماراتن سینمایی را در دهه ی 1990 میزبانی می کرد که مانند یک جن لباس می پوشید، و تقریباً به طور قطع به خاطره سندباد در نقش یک جن کمک کرد.
علاوه بر تداعیهای مشابهی- که زمینهساز شکلگیری یک خاطره کاذب میشود-عوامل اصلی دیگر در این مثال، اختلاط و تلقین است.
Redditor EpicJourneyMan شرح بسیار دقیقی از Shazaam از زمانی که او در یک فروشگاه ویدیویی در د
هه 1990 کار می کرد، بازگو می کند. او در پست خود توضیح می دهد که دو نسخه از فیلم را خریده و مجبور است هر کدام را چندین بار تماشا کند تا بعد از شکایت اجاره دهندگان، مطمئن شود که فیلم اصلی، آسیب دیده است. او سپس به شرح کامل داستان فیلم میپردازد.
اگر Shazaam، هرگز وجود نداشته است، چگونه او چنین خاطره ی مفصلی از فیلم دارد؟
این، به احتمال زیاد نمونه ای از مخدوش کردن یا تلاش مغز برای پر کردن شکاف های حافظه ی از دست رفته با افزودن حقایق و تجربیات ساختگی است.
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [5/29/2023 4:47 AM]
برخلاف دروغ گفتن، منظور از confabulation یا افسانه بافی ناخودآگاه، فریب دادن نیست، و شخصی که افسانه بافی می کند کاملاً معتقد است که جزئیات به خاطر سپرده شده، واقعی هستند. Confabulation با طیف گسترده ای از اختلالات عصبی، از جمله سکته ی مغزی، آسیب مغزی، آلزایمر، سندرم کورساکوف به دلیل مصرف الکل، تشنج و اسکیزوفرنی مرتبط است، اما می تواند در افراد سالم هم اتفاق بیفتد (همانطور که خاطره از رئیس جمهور همیلتون مطرح میکند.)
موارد افسانه بافی در افراد سالم با افزایش سن، افزایش می یابد و تصور می شود که به دلیل تغییرات مربوط به سن در لوب گیجگاهی داخلی، از جمله هیپوکامپ و قشر جلوی مغز باشد.
این مناطق مغز، برای رمزگذاری و بازیابی حافظه، مهم هستند و مطالعات fMRI در دهه ی گذشته، نشان می دهد کاهش عملکرد، در این مناطق، زمینه ساز حافظه ی کاذب است.
به نظر میرسد در مواجهه با باز کردن مکرر یک حافظه، افسانه بافی، بیشتر است. به عبارت دیگر، فردی مانند EpicJourneyMan که مرتباً فیلمهای کودکان را سفارش میدهد و آنها را برای یافتن نوار آسیب دیده، تماشا میکند تا متقلبان تکثیر فیلم را شناسایی کند، احتمالاً خاطرهای خاص را از آن مطالب، اشتباه میگیرد.
سومین نیرویی که اثر ماندلا را هدایت می کند، تلقین پذیری است، و این، تمایل به باور آن چیزی است که دیگران به درستی پیشنهاد می کنند.
هنگامی که اطلاعات نادرست، معرفی می شود، در واقع می تواند وفاداری یک حافظه موجود را به خطر بیندازد. دقیقاً به همین دلیل است که در یک دادگاه حقوقی یک وکیل می تواند به « سوالات اصلی »- که پاسخ خاصی را پیشنهاد می کند- اعتراض کند.
به طور خلاصه، سوال اصلی: آیا فیلم دهه 1990 Shazaam را- که سندباد در نقش یک جن بازی می کرد- به خاطر دارید؟ نه تنها نشان میدهد که چنین فیلمی، واقعاً وجود دارد، بلکه حتی میتواند یک خاطره ی نادرست از تماشای آن را درج کند.
اگرچه ممکن است باور کنیم، اثر ماندلا شواهدی بر وجود واقعیتهای موازی است یا اینکه جهان ما شبیهسازی از حقیقتی دیگر است، یک دانشمند واقعی باید فرضیه ی جایگزین خود را با تلاش برای ردیابی آن حافظه، آزمایش کند. با توجه به پدیدههای شناختی شناخته شدهای- که میتوانند باعث ایجاد خاطرات نادرست مشترک شوند- بسیار بعید است که برخی از ما واقعاً از جهان جایگزینی باشیم که از زمانبندیهای کنونی، عبور میکند.
با این وجود، اثر ماندلا هنوز یک مطالعه ی موردی جذاب در ویژگیهای حافظه ی انسان است. برای کسانی که عاشق فکر کردن در مورد نحوه ی عملکرد ذهن هستند، شاید حتی نمونه ای باشد از اینکه حقیقت، از خود داستان، شگفت تر است. https://www.discovermagazine.com/mind/collective-false-memories-whats-behind-the-mandela-effect?utm_campaign=organicsocial&utm_content=%F0%9F%94%84from_the_archive%3A_why_pe&utm_medium=social&utm_source=facebook&fbclid=IwAR0atbSwSJmG2zUeX-ecdR1kERnt17ZwoGxYvOhz0CEntiqUHN4I8N2sk0A
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031