هزاران سال چشم های بینا و مغزهای کارا و عبرتی که با این چشمها و مغزها ستانده نشده است!
پیشینیانی که مانند امروز با خوی حیوانی و حیله ها باقی ماندند و دیگران را از میدان خارج کردند
و مردم امروز، که تفاوت زیادی با گذشتگان ندارند!
کی آیندگانی خواهند آمد که دارای تفاوت مهمی نسبت به حیوانات خواهند بود؟
تاریخ و یافته های باستانی وسیله خوبی برای عبرت هاست ولی با وجود چشم باز و پیشرفتهای علمی، عبرت ها اندک است
نه گونه از انسان در گذشته وجود داشت ولی جز ما، از آنها باقی نمانده است. آیا ما دلیل نابودی آنها بوده ایم؟
در 300 هزار سال قبل، نه گونه انسان بر زمین حضور داشتند ولی اکنون جز ما باقی نمانده ایم. انسان نئاندرتال، شکارچی و کاملا سازگار با محیط سرد اروپا بودند. اما دنیسواندر آسیا و انسان راه قامتهموارکتوسدر اندونزی و همورودیسینسیس در وسط آفریقا ساکن بودند.
علاوه بر آن برخی گونه های کوتاه قامت با مغز کوچک، مانند همونالدیدر جنوب آفریقا و همولوسوننسیسدر فیلیپین و هموفلورسنسیسدر اندونزی اقامت داشتند.
و با توجه به سرعت بالای کشف گونه های متنوع، کاملا مورد انتظار است که به زودی گونه های فراوان دیگری را هم کشف کنیم. از میان رفتن این گونه ها شبیه انقراضی دسته جمعی است و حدود ده هزار سال از انقراض آخرین مورد آنها گذشته است، ولی فاجعه ای طبیعی مانند آتشفشان یا تغییرات آب و هوا یا برخورد سیارکی به زمین در این مدت، رخ نداده است تا عامل انقراض آنها بوده باشد.
ولی زمان بندی انقراض نشان میدهد سبب انقراض، انتشار گونه جدیدهموساپینس در حدود 260 تا سیصد هزار سال قبل در آفریقا بوده است. انتشار انسان معاصر از جنوب آفریقا به دیگر مناطق زمین، باعث ششمین انقراض دسته جمعی شده و بیش از چهل هزار سال طول کشیده است و از زمان پنهان شدن پستانداران دوره یخبندان تا نابودی تمدنهای جنگلهای پرباران امروز ادامه دارد. ولی آیا انسان های دیگر، از نخستین قربانیان بوده اند؟
تکامل انسان
حقیقت این است که ما گونه ای بسیار مهم هستیم. ماموت و موش های تنبل زمین را شکار کردیم تا آنکه منقرض شدند و بیابان ها و جنگلها را برای کشاورزی در هم کوبیدیم و بیش از نیمی از مساحت کره زمین را اشغال کردیم و علاوه بر آن آب و هوای سیاره را دگرگون ساختیم و تاثیر ما بر دیگر انسان ها و رقابت بر سر منابع و مواد غذایی، حتی بیشتر بوده است.
تاریخ، بسیار، از کسانی مثال میزند که جمعیت های دیگر را برای به دست آوردن زمین، آواره و طرد کردند. نمونه آن خراب کردن روم برای تصاحب شهر کارتاژ، توسعه طلبی آمریکا در غرب و استعمار انگلیسی استرالیا و کشتار و نسل کشی دسته جمعی در بوسنی و رواندا و عراق و دارفور و میانمار است..
می توان گفت تمایل برای نسل کشی جمعی و خشونت، چیزی است که از وجود انسان جدا نمیشود و کاملا مانند به کارگیری زبان یا ابزار است.
دلیلی واضح نداریم برای این اعتقاد که انسان عاقل علاقه کمتری به دارایی و خشونت دارد یا انسانی تر و آرامتر است. افراد خوش بین، اعتقاد دارند شکارچیان اولیه مسالمت آمیز بودند، شاید وحشی بودند ولی دلیر و جوانمرد بودند و میگویند فرهنگ و نه سرشت ما، خشونت را آفریده است.
ولی پژوهش های میدانی و بررسی های تاریخی و کشفیات باستان شناسی نشان میدهد جنگ ها در تمدن های نخستین زیاد و خشن و منتشر و ویرانگر بوده است.
سلاح های عصر سنگی جدید مانند چماق و چوب و تیر و کمان و نیزه و تکنیک های جنگ گروهکی مانند غارت و کمین، بسیار ویرانگر بوده است و علت اصلی مرگ در این جمعیت ها خشونت بود.
استخوان ها و آثار باستانی نشان میدهد این خشونت قدیمی بوده است. مرد کنویک از آمریکای شمالی با عمر 9 هزار سال، سر نیزه ای داشت که در حوض خود نصب کرده بود و سایتناتاروک در کنیا عمر آن را ده هزار سال تخمین میزند و این ابزار قتل وحشیانه ای بود که حدود 27 مرد و زن را میکشت.
غیر محتمل است گونه های بشری دیگر آرام تر بوده باشند. همکاری برای خشونت در شامپانزه، اشاره میکند خشونت پیش از تکامل انسان وجود داشته است. استخوان های بزرگ نئاندرتال نشانه هایی از جنگ ها داشته است ولی ترجیح دارد سلاح های پیشرفته به انسان عاقل برتری نظامی داده باشد و اینها شامل ابزار اسلحه مانند نیزه و شمشير و چوب دستي بود. اين فرهنگ و ابزارها به ما كمك كرد بر مجموعه بزرگي از حيوانات و گياهانی پيروز شويم كه براي تغذيه قبايل بزرگ ما كافی بود و به گونه ما برتري اي استراتژيك در آمادگی داد.
سلاح خطرناك تر: لوح هاي غار و دست ساخته ها و ابزارهای موسيقي به چیزی خطرناكتر اشاره ميكند: قدرت پيشرفته بر تفكر و ارتباط.
ولي سلاح خطرناک تر ما توانایی ما بر همکاری و نقشه ریزی و به بازی گرفتن و فریب و حیله است. به دلیل عدم کامل بودن یافته های فسیلی تاکید بر این افکار دشوار است ولی در اروپا که یافته های فسیلی، نسبتا کام
لتر است- یافته ها نشان میدهد بشر ابتدایی در فاصله چند هزار سال بعد از ظهور ما مخفی شدند.
آثار اسید نوکلئیک ابتدایی نئاندرتال در برخی افراد اوراسیا اثبات میکند ما بعد از انقراض آنها جایگزین آنها نیستیم بلکه با آنها برخورد داشتیم و با آنها ازادواج کردیم. در اماکن دیگر اسیدهای نوکلئیک، از دیدارهای دیگری با انسان های ابتدایی به ما خبر میدهد. مجموعه های شرق آسیا مانند ساكنان اقيانوس آرام و استرالیا آثاری از اسیدهای نوکلئیکی دنیسوان دارند. همچنین برخی آسیایی ها دارای اسید نوکلئیک از نوع دیگری هستند. شاید انسان راست قامت، بوده باشند و ژنهای آفریقایی آثار اسید نوکلئیک گونه های قدیمی دیگری را مشخص میکند و این حقیقت را آشکار میکند که با این گونه ها زاد و ولد داشته ایم و بعد از ظهور ما پنهان شدند.
ولی چرا اجداد ما نزدیکان خود را محو کردند و سبب نسل کشی جمعی آنها شدند؟
دلیل، رشد جمعیت است. بشر زیاد می شوند و تعداد آنها رو به فزونی می گذارد و سایر گونه ها همینطور بودند. اعتقاد داریم هر سال تعداد ما 25% افزایش می یابد ولی این، مورد تاکید نیست. وقتی انسان ها شکارچی و همکار شدند حیوانات شکارچی نتوانستند آنها را تهدید کنند. و به دیل عدم کنترل باروری، تعداد انسان ها از تسلط خارج شد و بشر، زیاد شدند و منابع موجود را مصرف کردند. افزایش جمعیت در نتیجه کمبود غذای ناشی از قحطی یا زمستان حتما به نزاع بر سر غذا و زمین منجر خواهد شد.
از این رو جنگ ضرورتی برای استمرار گونه شد. شاید شکست دادن دیگر گونه ها برنامه ریزی شده و از روی قصد، نبوده باشد ولی جنگی برای قحطی بود و در طول چند سال و با زیاد شدن جنگ ها و غارت ها و کمین ها انسان توانست دشمنان خود را شکست دهد و بر زمین های آنها مسلط شود و آنها را کاملا از میان ببرد.
با این همه انقراض نئاندرتال زمانی طولانی در حدود هزاران سال طول کشید و آن، به فقر انسان عاقل ابتدایی در برخورداری از تمدن مانند تعداد زیاد و کشاورزی برمیگردد. و نیز به دلیل همه گیری ها مانند آنفلوانزا و حصبه است که دشمنان نئاندرتال را نابود کرد. شاید در ابتدا انسان ابتدایی(نئاندرتال) در جنگ شکست خورده باشد ولی بعد از آنکه در نبردهای طولانی وارد شد در تعدادی از آنها ضد ما پیروز گشت و این نشانه بهره مندی او از سطحی از هوش است که شاید نزدیک به هوش انسان جدید باشد.
امروز به ستارگان می نگریم و می پرسیم اگر ما در کیهان یگانه نباشیم چه میشود؟ و تصور می کنیم امر چگونه خواهد بود وقتی با گونه های دیگر باهوش ماند خودمان برخورد کنیم ولی آنها متفاوت از ما هستند. متاسفانه می دانیم ما قبلا با دیگر گونه ها مقابله کرده ایم و سبب نابودی آنها بوده ایم و این فرایند را به نابودی انسان های دیگر کشانده ایم.
حتی اگر رقیبی در سیاره دیگری برای ما نباشد، خودمان بزرگترین دشمن خودمان خواهیم بود. برای بقای انسان امروز، بیش از خودخواهی های گذشته و عقل مادی- که ناگزیر، نتیجه آن محو گروه بزرگی از گونه ها و انسان هاست- به عقلی فرامادی نیازمند هستیم.
@salmanfatemi
https://www.ibelieveinsci.com/?p=79172
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031