تاثیر گیاه خواری بر رشد و تکثیر سلولها عصبی و مغزی (قسمت دوم)
در قسمت گذشته مطالبي در مورد مقدمات گیاه خواری نوشته شد و در مورد جذب متفاوت برخی مواد در رژیمهای گیاه خواری و گوشت خواری بحث شد. دیدیم ويتامين بی 12، فقط در رژیمهای گوشتی وجود دارد و اگر گياه خواران از این ويتامين به صورت اضافه شده در غذاهايشان استفاده نکنند، دچار کمبود این ویتامین مي شوند. مثلا در یک مورد، کودکی از مادری گیاه خوار دچار لکو ديستروفي مغزي همراه با آنمی مگالوبلاستيک شد که هر دو عارضه پس از دريافت ویتامن B12 برطرف گرديد( https://link.springer.com/article/10.1007%2FBF02343237?LI=true).
جذب آهن در ترکیبات گوشتی به مراتب بیشتر از جذب آهن در ترکیبات گیاهی است.
ولی ديديم، میزان مرگ و میر قلبی عروقی بر اساس مطالعات انجام شده در گياه خواران به شکل برجسته ای کمتر از گوشت خواران است. رژيم هايي غنی با مقادیر بالای ویتامین B12 و امگا 3 و ویتامین دی، رژیم های حيواني حاوی تخم مرغ و ماهی هستند و محروم کردن بدن از این منابع مي تواند مشکلات مغزی فراوانی ایجاد کند( مثلا ضعف عمومی، اختلال در تمرکز، کاهش اندازه مغز در پیری)
به خصوص در خانم هاي باردار، عدم مصرف گوشت میتواند منجر به کوچک شدن اندازه مغز کودکانشان شود. ترکیبات اضافه شده به ترکیبات گیاهی هم نمی توانند آن سودمندی کافی را داشته باشند و حتی گاهی، ضررهای فراوني دارند که برای نمونه ضررهای ويتامين دی مکمل و اضافه شده، در همين کانال به طور مفصل بیان شد.
از حدود 2.6 میلیون سال قبل موجودات پیش انسان، از گوشت به عنوان منبع تغذیه ای خود استفاده کردند.
در انسانهای نخستيني که از رژیم گیاه خواری به رژیم گوشت خواری تغییر مذاق دادند، تغییر شکل دندانها، سبب شد به جویدن محدودتری نیاز داشته باشند و این، منجر به صرفه جویی در زمان خوردن در آنها گردید به خصوص پس از کشف آتش و پختن گوشت و نرم کردن آن با حرارت، این صرفه جویی در زمان خوردن، به حداکثر رسید و انسانهای اوليه توانستند به جای صرف ساعت ها زمان برای خوردن، به کارهای اساسی مانند ساختن خانه یا مراقبت از کودکان و فکر کردن و بعدها تحصیل و آموزش بپردازند.
حیوانات گوشت خوار چون قادر به پختن و پردازش گوشت نیستند نیازمند به دندانهای نوک تیز و قوی هستند و انرژی مصرفی برای جویدن گوشت زیاد است. ولی انسان میتواند گوشت مصرفی خود را پردازش کند و بسیار نرم و لذیذ مصرف کند. تغییرات دندانها در انسان و کم شدن تعداد آنها و جمع شدن آرواره و شباهت دندانهای پشتی به دندانهای پهن گیاه خواران مزیتهای زیادی را برای انسان ایجاد کرده و جای بیشتری را برای مغز فراهم کرده است. کوچک و ظریف شدن دهان، به نوبه خود امکان صحبت کردن ظریف را به انسان می دهد. جهت بررسی تکامل زبان در انسان به مباحث قبلی در همین کانال مراجعه شود.
برای جبران کمبودهای غذاهای گياهي، میتوان از منابع ذخیره ای زیر زمینی مثلا در ریشه گیاهان استفاده کرد(مانند سيب زمیني هندی یا سیب زمين معمولی یا چغندر یا لبو و هويج). البته آن هم محدودیت های خود را دارد. دو دانشمند به نامهای زینک و ليبرمن در مطالعه خود از 24 فرد استفاده کردند به گروهی از آنها غذاهای ریشه ای و گروه دیگر گوشت فرآوری شده دادند. با کمک سنسورهاي ثبت اطلاعات از عضلات صورت، میزان انرژی ای- که در هر دو گروه صرف جویدن می شود- مقايسه گردید و مشاهده شد، در گروهی- که گوشت فرآوری شده می خوردند- میزان انرژی صرف شده، 39-46% کمتر از کسانی بود که از ریشه های گیاهی استفاده می کردند.
مغز یک اندام وابسته به انرژی است و حدود 25% انرژی مصرفی فرد، به مصرف مغز او می رسد و این بر خلاف مغز حیوانات دیگر است که حدود 8% از انرژی دریافتی را مصرف مي کنند. سلولهای مغزی به انرژی بسیار بیشتری در مقایسه با سلولهاي دیگر بدن نیاز دارند.
بیش از پنجاه درصد مغز و سلولهای عصبی از چربي هاي پییچده با زنجیره بلند تشکیل شده است که در رژیمهای گیاهی کمتر است مصرف مقداری گوشت طی روز امکان انرژی بیشتر، با صرف کالری کمتری را فراهم مي کند. بنابراین نیاز به ابزار هوش بزرگتر، سبب شد تا نخستي ها رو به مصرف گوشت بیاورند و در فرایندی بسیار پیچیده، دیگر تطابق ها برای گوشت خواری در آنها ایجاد شد. دندانهای آسیای کوچکتر و عضلات ظریفتر در صورت و تغییر شکل دندانهای نيش امکان پاره کردن گوشت را به جای جویدن بافت ها فراهم کرد.
در رژیم های حاوی گوشت، به خصوص ماهی، میزان اسیدهای چرب پیچیده و غیر اشباع متعدد يعني omega-6 arachidonic acid (AA), omega-3 docosatetraenoic acid (DTA) and omega-3 docosahexaenoic acid (DHA) هستند و این اسیدها حدود نود درصد اسیدهای چرب مغز در پستانداران را تشکیل میدهند.
@salmanfatemi
افزایش سایز مغز از استراليپتيکوس تا هموارکتوس تا انسان جدید، بدون استفاده از این اسیدهای چرب غیر اشباع ممکن نبودهاست. شیر مادر حاوی اسیدهای چرب مناسب برای رشد مغز است که این موارد در شیر گاو وجود ندارد و خوردن گوشت توسط مادر نقش مهمی در فراهم شدن این اسیدهای چرب مفید دارد. مغز ما- که به طور نسبی حدود پنجاه برابر مغز گاو است- نیازمند انبوهی از اسیدهای چرب ضروری غیر اشباع است که این مقدار زیاد، در غذاهای گیاهی وجود ندارد و عدم استفاده از مکمل های حاوی ويتامين دی در رژیم های گیاه خواری مشکلات فراوانی را بر مغز ایجاد می کند.
در مطالعه ای در سال 2009 نشان داده شد که سرعت پردازش فکری در افراد دچار کمبود ویتامن دی به میزان زيادي کاهش می یابد( http://www.livestrong.com/article/554564-effects-of-a-vegan-diet-on-the-brain/)
نقش گياه خواري در بیماریهای روانپزشکی چگونه است؟
در یک مطالعه نسبتا وسیع توسط
Johannes Michalak, Xiao Chi Zhang, and Frank Jacobi
مشخص شد که میزان افسردگی و اضطراب و بیماریهای سوماتوفرم در افراد گياه خوار بیشتر است. رژیم های گیاهی میتوانند بر عملکرد نورونی و پلاستيسيتي عصبی تاثیر منفي بگذارند. اسیدهای چرب n-3 بر میزان افسردگی تاثیر گذار است و در گياه خواران این میزان کمتر از افراد گوشت خوار است( Freeman MP. Omega-3 Fatty Acids in Psychiatry: A Review.Ann Clin Psychiatry.2000;12:159165. [PubMed]Logan A. Neurobehavioral aspects of omega-3 fatty acids: possible mechanisms and therapeutic value in major depression. Altern Med Ref.2003;8:410425. [PubMed])
بیشتر گياه خواران، زنان شهرنشین و مجرد هستند و در همه این موارد و میزان بیماری های روانپزشکی بیشتر است که خود این مورد تا حدی می تواند تحلیل مطالعه را مختل کند.
تفاوت خوراک گياه خوران با دیگر مردم میتواند باعث افزايش استرس در آنها به خصوص در ميان جمع شود. همچنین میزان اختلالات غذایی مانند پرخوری عصبی و استفراغ عمدی برای جلوگیری از چاق شدن در گياه خواران بیشتر است و همین عوامل میتواند منجر به اختلالات بیشتر روانپزشکی در آنها شود. پس بیشتر بودن اختلالات روانپزشکی در گياه خواران فقط به علت کم بودن ویتامین های ذکر شده نیست و عوامل متعدد دیگری مي تواند نقش داشته باشد.
تنها در یک مطالعه که به وسیله Johnston, and Daigle انجام شد میزان اختلالات روانپزشکي در گیاهخواران کمتر از دیگر گروه ها گزارش شد. نکته قابل توجه آنکه افراد تحت مطالعه دراین تحقیق، افرادی بودند که علت گياه خواري آنها به علل مذهبی و اعتقادی بوده است. در این افراد، گیاه خواری معمولا مداوم نیست و دوره هایی از گیاه خواری تجربه ميشود( Brown TA, Chorpita BF, Korotitsch W, Barlow DH. Psychometric properties of the Depression Anxiety Stress Scales (DASS) in clinical samples. Behav Res Ther. 1997;35:7989. doi: 10.1016/S0005-7967(96)00068-X.[PubMed] [Cross Ref])
در مطالعه ای که در ادامه بیان می گردد، تا حدی این پارامترها کنترل مي شود به گونه ای که افزایش اختلالات روانپزشکی مرتبط با مسائل ذکر شده در بالا نیست ولی با این حال مي بينيم میزان اختلالات اضطرابی و افسردگی در گياه خواران بیشتر است. ( https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3466124/)
نکته مهمی که باید توجه شود، آنکه گياه خواران، بیشتر از دیگر مردم ورزش میکنند و بیشتر به سلامت خود اهمیت مي دهند، کمتر می خورند و لاغرتر هستند و همین عوامل، در مطالعه تحلیلی مداخله می کند. مثلا فرد لاغرتر که کمتر الکل می خورد این اساسا فرد سالمتری است پس کمتر بودن خیلی از بیماری ها از جمله بیماری های قلبی و عروقی در آنها ربطی به رژیم غذایی گیاه خواری یا گوشت خواری او ندارد.
نتیجه: به طور کلی رژیم های غذایی منحصرا گیاهی اگر به خوبی برنامه ریزی نشود، می تواند اثرات منفی جبران ناپذیری بر مغز داشته باشد ولی گياه خواري متناوب و برنامه ریزی شده دارای اثرات مفیدی بر مغز است. زیرا دیدیم که از تجمع چربي هاي مضر بر دیواره عروق جلوگیری می کند و به این ترتیب خون رساني به مغز را بیشتر می کند. ویتامین دی منحصرا در غذاهای گوشتی و ماهی وجود دارد، بنابراین در افراد گیاه خوار لازم است حتما سه تا چهار روز در هفته پانزده دقیقه در معرض تابش مستقیم خورشید باشند که البته در کشورهای شمال اروپا و آمریکا، میزان تابش آفتاب کافی وجود ندارد. با این حال گیاه خواری در این کشورها در مقایسه با کشورهای جنوب مانند هند که به خاطر مسائل مذهبی و اعتقاداتشان گیاه خواری می کنند، کمتر است.
@salmanfatemi
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031