آشنا پنداری(دژاوو)
دانشمندان ممکن است توضیحی جدیدی در مورد دژا وو(آشنا پنداری)داشته باشند.
حس و ادراک قسمت هفتاد
دژا وو تجربه ی چیزی است که به نظر میرسد قبلا در زندگی رخ داده است.
بسیاری از فیلسوف ها دانشمندان مغز و اعصاب و نویسندگان، کوشیده اند آن را توضیح دهند. از سال ۱۸۰۰ بسیاری از تئوری ها در این مورد مطرح شد.
دژاوو در زبان فرانسوی به معنی اخیرا دیده شده است.
گروهی از پژوهشگران اخیرا کوشیده اند آزمونی را برای توضیح تئوری های مطرح در بیان دژاوو ارائه دهند. آنها فرضیه قرن گذشته را مورد بررسی قرار دادند. این فرضیه، بیان میکند دژاوو، می تواند در زمانی رخ دهد که شباهت فضایی بین منظره ی جدید و منظره ی بازآوری نشده در حافظه ی تو، وجود دارد.
دانشمندان این شباهت را فرضیه ی آشنایی گشتالت می نامند.(گشتالت، شکل بندی، هیئت کل، شکل کلی، تشکیل و ترکیب چندعامل یا پدیده فیزیکی وحیاتی و روانشناسی برای انجام کار واحد است)
علت بنیادین این تجربه، میتواند مرتبط با طرح بندی منظره باشد. محل شاید شامل اسباب خانه و اشیای خاص باشد که در جای دیگری- که مشابه است- قرار دارد. داشتن طرح مشابه در دو منظره، ممکن است منجر شود به اینکه تو احساس کنی چنین تجربه ای را در گذشته داشته ای.
گروه پژوهش از واقعیت مجازیاستفاده کرده است تا افراد را در منظره ای خاص قرار دهد، تا این ایده را در آزمایشگاه ثابت و تایید کند.
گروه تحقیق توانست مکانهایی را پردازش کند و افراد خودشان را از طریق محیط های واقعیت مجازی، در آن پیدا کنند. برخی منظره ها زیر بنای فضایی مشترکی داشت و برخی دیگر مجزا بود. همانطور که پیشبینی می شد، وقتی افراد در یک منظره ای بودند- که بازیابی فضایی مشابه با عناصری مانند منظره ی قبلی داشت- دژا وو بیشتر محتمل بود. تیم پژوهش، پیشنهاد می دهد یک عامل مداخله گر برای این پدیده، وجود دارد. در برخی موارد یک حافظه ی قدیمی از یک محل، ممکن است نتواند به صورت ذهن هوشیار خوانده شود و این زمانی است که یک منظره ی جدید، تجربه شود.
ولی این به آن معنی نیست که شباهت فضایی تنها علت دژا وو است. عوامل زیادی میتواند دخالت داشته باشد تا یک منظره یا موقعیت، آشنا به نظر برسد.(از جمله ی این موارد، حافظه های کاذب است. این حافظه ها گاهی به دلیل شرایط محیطی استرس زا و یا برخی امیدها و آرزوها در ذهن، شکل میگیرد و چالش بزرگی را مثلا در محکمه ها در مورد شاهدان یک رخداد، ایجاد میکند. به مقاله یشاهدان.. و حافظه کاذب در همین کانال مراجعه شود. همچنین گاهی ضربه ها و ضایعه های مغزی مانند تومورها یا اسکلروز لوب تمپورال مغز، میتواند باعث این حافظه های کاذب شود.
همچنین دریافت اطلاعات، از جایی فراتر از ابعاد زمان و مکان مثلا در عالم رویا میتواند باعث دریافت هایی شود که برای قابل درک شدن، لازم است ترجمه گردد. این ترجمه هرچند تصویری از حقایق موجود در عالم رویا و یا دیگر جهان ها را نشان میدهد، با خود آن حقایق متفاوت است زیرا ترجمه و تصویر است که عین واقعیت اصلی نیست و تابع قدرت مترجم در بیان و قدرت درک کننده ی مطلب، در برداشت حقیقت است.
تصویری که از آن حافظه های کاذب و یا آن حقایق در ذهن بیننده شکل میگیرد، پخته و کامل نیست بلکه تصویری خام از حقایق است.
این تصویرخام، گاهی شبیه آن چیزی میشود که در اطراف خود میبینیم. ریشه ها و اصل تصاویر، مشترک است ولی تصویر شکل گرفته در ذهن، با توجه به قدرت ذهنی و ظرف وجودی ناظر و نیازهای تکاملی او در جهانی- که متعلق به آن است- تمایزها را شکل میدهد ولی ذهن فعال، محدود به این تمایزها نمیماند و تعامل با این دریافت ها و تمایزها میتواند در سایه ی ابهام های ناشی از درک ناقص حقیقت، دوباره یکسان شود و شباهت و وحدت بیافریند؛ البته خلق این وحدت همیشه زاییده ی خطای ادراکی ناظر نیست بلکه گاهی حرکت در حال ارتقای شناختی است که مرزها را برای بیننده ی عارف در مسیر رسیدن به اصل و ریشه ی همه ی این تمایزها، در هم میشکند.
این حالت، مانند شباهت نور بازتاب شده از روی ابرهای اطراف ماست. همه ی آنچه تابیده میشود و میبینیم بازتاب نور از روی بخار آب است ولی شکل های متفاوتی را از ابرها در آسمان به ما نشان میدهد. بقیه اجزای کیهان هم از منشا یکسان یعنی نوسانات کوانتومی خلا منشا میگیرد.
این منشا یکسان، سبب میشود آنچه میبینیم و درک می کنیم، با وجود تفاوت هایی که در میان اجزا هست، گاهی مشابه به نظر برسد. ابرهای موجود در آسمان، هرچند همه شان بخار آبند شکلهای متفاوتی دارند ولی این شکل های متفاوت، همیشه در نگاه ناظران، متفاوت به نظر نمیرسد مگر آنکه با نگاهی محدود در مرزها و قیدها و به شکلی دقیق و ریز، نگاه شود.
دکتر سید سلمان فاطمی . نورولوژیست, [۱۱/۰۷/۲۰۲۲ ۰۸:۴۳ ب.ظ]
حقیقت، در ظرف ذهن ناظر، پر میشود و مرزها و قیدها را متناسب با ظرف، می آفریند ولی در مسیر ارتقای ذهن به سوی اصل و ریشه و با بزرگ شدن ظرف ادراکی ناظر، بار دیگر این مرزها و قیدها و تشخیص و تعیین در هم میشکند تا در فرای مرزهای نخست، بار دیگر تشخیص و تعیین و مرزهایی دیگر در بلندای ظرف بزرگتر، شکل بگیرد.)
تیم پژوهش گفته است پژوهش های بیشتری در حال انجام است تا عوامل محتمل دیگری را ارزیابی کند.
آشنا پنداری، اشاره ای به سوی دریافت های دیگر انسان فراتر از چهره ها و نگاه های روزمره است؛ این دریافت ها هرچند گاهی خام است و ترجمه و تصویری از حقیقت اصلی است، ولی منشا گرفته از آن حقایق بزرگ است.
آشناپنداری، اشاره ای به سوی حقیقت بزرگ و ذهن کوچک انسان است که گاهی بر او هشدار میدهد؛ هشدار میدهد که چیزی فراتر از آنچه در جلوی چشمان خود میبینی و حقیقت تصور میکنی هست که با مرزهایی در قالب ذهن و برداشت تو و تابع ضعف ها و نارسایی های ذهنی تو شکل میگیرد و ذهن تو است که میتواند حقیقت دریافتی را بزرگ یا حقیر کند.
برخی توضیحات دکتر سلمان فاطمی نورولوژیستhttps://www.youtube.com/watch?v=Y5Yxi7XTmg4
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031