هوشیاری و وجود
هوشیاری، اصیل است یا وجود؟ و آنچه وجود دارد، آیا در ذهن همه، به یک صورت جلوه گری میکند یا شکل های متفاوتی سازگار با ذهن ناظر به خود می گیرد؟
آیا آنچه وجود دارد، از نظر یک کودک دوساله، همان چیزی است که از نظر یک دانشمند 50 ساله، دیده می شود؟
وقتی ما اعداد فیبوناچی را تولید می کنیم(یا هر حلقه ی سه گانه ی جادویی)، هوشیاری ماست که به ما اجازه میدهد بر دو عدد گذشته، بنگریم تا بتوانیم عدد سوم را درست کنیم. این اعداد، نیازمند چرخه ی بازخوردی است تا موجود باشد.
آنها اعدادی هستند که نیازمند هوشیاری هستند.
یک چرخه ی بازخوردی، بخشی از یک سیستم است که در آن برخی یا همه ی برونده سیستم، به عنوان ورودی برای عملکردهای بعدی استفاده میشود. چرخه ی بازخوردی حداقل چهار مرحله دارد:
طی مرحله ی اول، ورودی ایجاد میشود؛
طی مرحله ی دوم، ورودی پردازش و ذخیره میشود؛
طی مرحله ی سوم، ورودی تحلیل می شود
و طی مرحله ی چهارم، دیدگاهی- که از طریق تحلیل به دست می آید- برای تصمیم گیری ها استفاده می شود.
هدف از این بازخورد، بهبود کیفیت سیستم است. یعنی سیستم، خروجی خود را دوباره به عنوان ورودی استفاده می کند تا کیفیت نتیجه را افزایش دهد.
در سیستم ادراکی انسان، ورودی از طریق اعصاب حسی دریافت میشود و این ورودی ها- پیش از آنکه به صورت عمل، خارج شود- در مغز تحلیل میشود. خود این فرایند شامل خروجی ها از اعصاب حسی است که به عنوان ورودی به عصب بعدی در مسیر رسیدن به مغز، تحویل داده میشود و این فرایند در جهت ها و مسیرهای مختلف، ادامه می یابد.
ادراک از اعصاب حسی، شروع میشود و به مرکز هوشیاری در انسان ختم می شود و این مرکز هوشیاری، در همان سطح ادراکات نخستین نیست و اگر اینها در یک سطح بودند، درک تغییرات و تحولات درون مجموعه، اساسا غیرممکن میشد.
آنچه دیده میشود، محصول این بازخوردهاست و آنچه می بیند منبع هوشیاری است که دائما از طریق بازخوردها در حال ارتقا است. این منبع، مراتب متعدد وجود انسان است که از جهان مماس با جهان مادی شروع میشود و میتواند از ابعاد و حصارهای جهان مادی بگذرد و با گذر از همه ی حصارها و حجاب ها، با نگاهی از بیرون همه ی مجموعه ها، حقیقی تر و اصیل تر ببیند و تحولات را درک کند. (نگاه شود مقاله یمنبع هوشیاری در کجاست؟ قسمت هشتمدر همین کانال)
فرمول های ریاضی، مثالی از این فرایند بازخوردی است.
نگاه بر عدد اول و نگاه بر رابطه و نگاه بر عدد دوم و عدد سوم و....، نوعی توالی در ادراک را نشان میدهد ولی همه ی این توالی ها به نتیجه ی نهایی از فرمول، منتهی میشود. یک توالی از گذشته و اکنون که به نتیجه یاآینده منتهی میشود ولی این توالی، یک توالی حقیقی نیست؛ هرچند در ذهن به صورت توالی زمانی در قالب ادراک مادی بعد چهارم جهان ما تفسیر میشود.
در سرعت رسیدن از توالی ها به نتیجه ی نهایی، میزان درک و آشنایی قبلی ناظرتاثیر گذار است.
هر کس آگاهتر باشد، زودتر نتیجه را می بیند و شاید اساسا نیازی به تمرکز و توجه بر توالی و رابطه ی میان اجزا نداشته باشد و برعکس کسی که آگاهی کمتری دارد شاید به کنجار رفتن طولانی نیاز دارد تا نتیجه را دریابد. این توالی، ساخته ی ذهن و ابزار هوشمندی مادی است که برای رسیدن به نتیجه، توالی می سازد با اینکه عدد اول، عدد دوم و نتیجه ی نهایی، همه شان همزمان حضور دارند. برای کسی که در ریاضیات ماهر است، نتیجه در همان ابتدای دیدن فرمول، مشخص است در حالی که یک کودک کلاس اول دبستان، شاید به زمان زیادی برای به دست آوردن نتیجه، نیاز داشته باشد.
اجزای سمت چپ معادله، به نتیجه منتهی میشود ولی این نهایت، باعث از میان رفتن عدد اول و دوم نیست.
هدف از اجزای سمت چپ معادله، رسیدن به عدد نهایی سمت راست معادله است. در این فرمول ها عدد اول، دوم و رابطه و عدد نهایی، همزمان هست هرچند هدف، رسیدن به عدد نهایی یا نتیجه است. نتیجه، اصلی است که اجزای سمت چپ معادله، به آن می رسد.
فرمول سازی ها به دلیل محدودیت ذهن ناظر و در جهت ساده کردن قضیه، برای اوست نه اینکه از ابتدا نتیجه، حاضر نبوده باشد. مرحله ی اول، دوم و سوم و...، همه شان در یک آن، وجود دارند و این توالی ها، برای ساده کردن رسیدن به نتیجه ی سازگار با درک ناظر است.
👇🏿
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031