برداشت مغز ما از گذر زمان، در برابر واقعیت زمان
تفاوت ها و تمایزها در جهان اطراف ما در محدوده ی بینایی، به صورت تفاوت مکانی و گاهی به صورت تفاوت زمانی بیان میشود. تفاوت ها در ابعاد دیگر فراتر از بینایی میتواند رنگ و بو و یا تفاوت صدا و یا خشونت و نرمی باشد که با اندام های حسی دیگر حس میشود. ادرک ما از جهان پیرامون، از ابعاد مختلف قابل بررسی است ولی آنچه شاید بیشتر از همه برای ما ملموس باشد تفاوت های ناشی از درک تابش پرتوهای نور به چشم است که به صورت مکان و زمان، خودنمایی میکند.
تفاوت مکانی(مسافت مکانی)، در حقیقت، تفاوت در جهت دریافت پرتوهای نورانی است که به چشم بیننده و ناظر میرسد؛ هرچند از دید ناظر دیگر ممکن است متفاوت به نظر برسد؛ به خصوص اگر ناظر، و یا دو نقطه ای- که نور از آنها صادر میشود- با سرعت بالا در حال حرکت باشند.
تفاوت زمانی(فلش نوری زمان)(فاصله ی زمانی)در حقیقت، تفاوت در دریافت پرتوهای نورانی است که به صورت متوالی و پی در پی به چشم فرد میرسد. خیلی ساده میتوانیم به گذر روز توجه کنیم؛ تفاوت بین ساعت های مختلف- که با نگاه برصفحه ی ساعت درک میشود- در بستر گذر روز، حرکت زمان را به ما نشان میدهد.
تفاوت ها اگر کوتاه باشد با فاصله مکانی بیان میشود و به دلیل سرعت بسیار زیاد نور، فاصله زمانی قابل ذکری بین این دو نقطه نزدیک هم، وجود ندارد ولی اگر تفاوت مکانی خیلی زیاد باشد گاهی از فاصله زمانی برای بیان این تفاوت استفاده میشود. (زیرا سرعت نور، بسیار بالا است300 هزار کیلومتر در ثانیه و بیان فاصله در قالب زمانی- که نور در یک بازه ی زمانی طی میکند- عبات های ساده تری را برای ذهن فراهم میکند مثلا به جای بیان عبارت های نجومی و کهکشانی میتوان از سال نوری استفاده کرد که به معنی فاصله ای ای است که نور در یک سال، طی میکند. یک سال نوری عبارت است از 300000*60*60*24*365 کیلومتر و این عبارت نجومی، خیلی ساده در قالب یک سال نوری بیان میشود.)
نقش ناظر و ثابت یا متحرک بودن آن، در تفاوت ادراکی نسبت به زمان و مکان، بسیار تاثیر گذار است. در سرعت بالا، طبق نظریه ی نسبیت اینشتین، زمان کند میشود و در سرعت نزدیک به سرعت نور، گذر زمان به صفر نزدیک میشود. همچنین در سرعت بالا، جرم افزایش می یابد و مکانی که به وسیله ی جسم اشغال میشود وسیع میگردد.
آنچه تفاوت ها را از جمله مکان و زمان را معنی دار میکند، اصل تمایز موجود میان دو جسم و نحوه ی ارسال پرتوهای صادر شده از آن، به ناظری است که شاهد آن دو نقطه ی متفاوت است. بنابراین زمان ومکان، چیز مطلقی نیست بلکه تابع موقعیت جسم و ناظر آن میباشد و حتی ممکن است در سرعت بالای ناظر نسبت به جسم، اصلا از میان برود.
درک تفاوت ها، همیشه درک تفاوت نوری بین آنها در مقایسه با موقعیت ناظر نیست. چه بسیار امواج الکترومغناطیسی که در محدوده ی درک ما نیست. یعنی ما به عنوان ناظر، بسیاری از امواج صادر شده موجود در کیهان را درک نمیکنیم و بر این اساس بسیاری از تفاوت ها و تمایزها در چشم ما رنگ میبازد و یا بسیاری از تفاوت ها و تمایزها در نگاه ما، تمایزها و تفاوت های اعتباری و قراردادی است که در بستر درک محدود ما شکل میگیرد و در میان همه ی شباهت های حقیقی، این تفاوت ها، واقعی توهم می شود. ما از درک بخش بزرگی از امواج کیهان ناتوانیم و این ناتوانی همیشه باید در قضاوت ها و تصمیم گیری ها و داوری کردن های ما جلوه گری کند.
زمان ومکان، خصوصیت مطلقی ندارند که بتوان با قاطعیت آن را تعریف کرد؛ به خصوص وقتی بدانیم همه ی این ابعاد در کیهان ما، جلوه ای از ابعادی والاتر در عرصه ای علّی و تاثیر گذار از جهانی بالاتر است که حقیقت آن در برابر اعتبار و قرار داد کیهان مادی، جلوه گری دارد. و آنچه کیهان ما دارد، چیزی جز جلوه ی آن عوالم بالاتر در ظرف کیهان مادی نیست.
پس ابعاد مادی کیهان ما، نیازمند علت ها و محرک ها و تاثیر گذارهایی است که آن را در ظرف عالم مادی، ایجاد کند و در نبود آن حقیقت و علت بالاتر، چیزی به نام ابعاد کیهان مادی وجود نخواهد داشت. پس طبیعی است بحث ابعاد کیهان مادی و جهت آن و علت ایجاد این جهت و فلش آن، از مباحث بسیار جنجالی در علوم جدید باشد که نگاه خود را محدود به معلول و جدای از علت ایجاد کننده ی آن، کرده است.
بحث کیهان های موازی و جهان های تاثیرگذار، راه حلی برای پاسخ بر ابهام های موجود در تفسیر کیهان مادی و ابعاد آن است و به وسیله ی بسیاری از دانشمندان فیزیک جدید، مطرح شده است. جهان هایی که ابعاد در آن، دارای تمایز کمتر و وجودی بیشترهستند و طبیعی است در نبود تمایزهای گیج کننده ی کیهان مادی، فاصله ها و ابعاد، کوتاه شود.
وقتی در کیهان کنونی ما هم در سایه ی نظریه ی نسبیت اینشتین و خمیدگی ابعاد، فاصله ها کوتاه و کوتاه تر میشود تا جایی که به سرعت نزدیک به بینهایت در نظریه ی در هم تنیدگی کوانتومی میرسد، کاملا طبیعی است در کیهانی بالاتر از کیهان ما که فاصله ها در آن کمتر است، انتظار سرعت بی نهایت، وجود داشته باشد
و وقتی این خمیدگی ها به انطباق دو نقطه به هم برسد فاصله، رنگ میبازد و در سرعت بی نهایت، زمان برداشته شود. تبعات برداشته شدن زمان و یکی شدن دیروز و امروز و آینده، گیج کننده ولی واقعی است. در این عرصه، مفهوم علت و معلول و جهت فلش های زمان و طبیعتا مفهوم انتروپی و حرکت جهان به سوی انتروپی بیشتر، دگرگون میشود. انتروپی و بی نظمی، به دلیل تمایزها و تفاوت ها است پس وقتی تمایزی نیست یا حداقل تمایزها خیلی اندک است، انتروپی کاهش بسیار زیاد دارد. در این انتروپی کاهش یافته، انتظار قوانین ترمودینامیک مرسوم در جهان ما وجود ندارد.
مفهوم جهات فلش زمان به سوی انتروپی بیشتر، در نگاهی وسیع بر این جهان ها قانونی مطلق، یگانه، بی همتا و بدون استثنا نخواهد بود. تخم مرغی که میشکند و بار دیگر به شکل اولیه ی خود بازنمیگردد و یا گوشتی- که در بیرون از یخچال فاسد میشود و به طبیعت سالم و اولیه ی خود باز نمیگردد- و یا امواج الکترومغناطیس نوری که باعث تمایزهای مکانی و زمانی در نگاه ناظر میشود، در کیهانی که تخم مرغ، متفاوت از اجزای متلاشی شده ی آن نیست و یا گوشت سالم و فاسد، تفاوت جوهری زیادی ندارد و فاصله های این جهان، بسیار اندک و یا در حد صفر است و نور تابیده از این اجزا در همه ی جا، یکسان است و مفهوم مکان و زمان را دشوار و حتی متلاشی میکند، مفهومی متفاوت از انتروپی و تصورات رایج در مورد آن، خواهد داشت.
بی نظمی، در حقیقت عدم وجود نظم میان اجزای متفاوت و متمایز است و وقتی این تمایز ها نباشد، انتروپی مفهومی ندارد. بنابراین قضاوت ها در مورد زمان و مکان، آنقدر که تصور میشود آسان نیست؛ به خصوص وقتی بدانیم هر کیهان موازی با ما، خودش معلول و نتیجه ی ی کیهانی دیگر است که طبیعتا درجه ی وجودی بالاتر و تمایزهای کمتر دارد. هیچ چیز، بدون علت حاصل نمیشود و این اصل به نام اصل علیت، فقط محدود به کیهان ما نیست و هر کیهان هرچقدر هم بلند مرتبه و بزرگ باشد، نیازمند علتی است که آن را از عدم ایجاد کرده باشد و همه ی وجود آن وابسته ی به آن کیهان بالاتر است.
مفاهیم سنتی، هر روز در علم جدید، رنگ میباشد و این طبیعی است زیرا محدود بودن دانشمندان به دیدگاه های سنتی- که ناگزیر از آن در زمان خود هستند- آنها را از بسیاری حقایق در هر زمان، محروم میکند. به همین ترتیب دانش های موجود، خودش در میان مرزهای خاص و مشخصی محصور است و این حصر شناخت، دانشمند را از بسیاری حقایق فراتر از آن باز میدارد.
علم، حجابی است که دانشمند را محصور خود میکند و علوم جدید- هرچند راهی برای بیرون شدن از مرزهای قدیمی است- خودش حصار و حجاب جدید بر حقایق دیگری است که در ذهن دانشمند، شکل نگرفته است.
مفاهیم موجود در نزد دانشمندان؛ چه علمای دین و یا دانشمندان علوم دیگر، باعث برداشت های محدود از حقایق کیهان و به خصوص متونی میشود که از نزد خدای سبحان آمده است و چالش این برداشت های محدود را امروز در عرصه های جهانی و همه ی جنبه های زندگی خود شاهد هستیم. این امید هست که انسان امروز در سایه ی همه ضربه هایی- که این برداشت های محدود بر پیکره ی جامعه و عقیده ی او وارد کرده است- در مورد حقیقت، جستجویی دقیق تر داشته باشد و خود را از قفس تنگ برداشت ها و شناخت های محدود، رهایی دهد.
مشکل اینکه بگوییم زمان به خاطر انتروپی ایجاد میشود این است که به هم خوردن انتروپی، منجر به تعادل میشود. ما میتوانیم این را به عنوان نوعی از همشکلی یا آرامش در هر چیز ببینیم. اگر فلش زمان با انتروپی ایجاد شود و اکنون 13 میلیارد سال پس از همشکلی و یگانگی انفجار بزرگ است، همشکلی و یگانگی باید اصلا در هیچ جا مشاهده شود. ولی اینطور نیست.
کیهان ما در هر سطحی بیرون از سطح زیر اتمی، پیچیده و متنوع ولی ساختار یافته و منظم است و ستارگان و کهکشان های مارپیچ دارد و قابلیت پیچیدگی و تنوع در زندگی سلولی هم وجود دارد. و همه چیز به سوی جهانی پیچیده تر و متنوع تر در آینده است.
درست این که ما فلش ترمودینامیک زمان را داریم و هر چیز کوچک در طول زمان به هم ریخته تر میشود، ما همچنین فلش کیهانی زمان هم داریم که بیان میکند جهان دائما در حال توسعه است. همچنین فلش بیولوژیک زمان هم داریم که میگوید افراد، حیوانات و گیاهان به مرور پیر میشوند و میمیرند. به اینها تجربه ی خودمان از جریان زمان، از گذشته تا امروز را هم اضافه کنیم. ما نمی توانیم به آینده ای تغییر مسیر بدهیم که همیشه، غیر قطعی است.
چنین اطلاعات پیچیده و متنوع میتواند ما را به اینجا برساند که اصلا زمان، حقیقی نیست و من با این، هم عقیده بودم اگر بخشی از اطلاعات، همیشه مورد تمرکز زیاد قرار نمی گرفت، چون نور همیشه از گذشته به سوی آینده حرکت میکند.
این فلش الکترو مغناطیس زمان را همراه با نوسانات و ارتعاشات فوتون- که باعث شارژ الکتریکی امواج نور میشود- تشکیل میدهد و همیشه به سوی آینده و نه گذشته، حرکت میکند.
چون شارژ، یک خصوصیت درونی در همه ی مواد است، این میتواند یک فرایند جامع از سلول های درون ما تا بزرگترین ستارگان بالای سر ما را درگیر کند. با یک آینده ی غیر قطعی- که فوتون به فوتون در ارتباط با اتم های میز و طول موج های دوره ای نور توسعه می یابد. ...
https://www.youtube.com/watch?v=Ji2c9...
https://m.facebook.com/groups/quantumphysicsnews/permalink/2968928956712575/
https://www.youtube.com/watch?v=T608g...
Holographic Principle within the physical Universe
https://www.youtube.com/watch?v=EkOxa...
Zero Kelvin and Zero Point Energy within a Universe of continuous creation
https://www.youtube.com/watch?v=BICbC...
Looking Back at the Beginning of Time at the Cosmic Microwave
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031