آیا بدون زبان میتوانیم تفکر کنیم؟
زبان عبارت است از ادراک و واکنش مناسب و با این تعریف، بسیاری از ابهامات و جداسازی های مصنوعی رنگ می بازد. در این تعریف اگر شما در واکنش با محیط، دست یا پای خود را هم حرکت دهید نوعی مکالمه و زبان به حساب می آید همانطور که مثلا در زبان ناشنوایان به جای تولید صوت، از زبان اشاره دست و صورت و یا در زبان بسیاری از حیوانات به جای صوت، از مواد شیمیایی و .. استفاده میشود.
محدود کردن زبان و قدرت ارتباط با محیط در ایجاد اصوات خاص، سیستمی خودپسندانه از سوی انسان ظاهر بین جدیدی است که فقط خودش و سر و صداهای ظاهری دهانش را صاحب تمدن و فرهنگ میداند و نتیجه این ندیدن و حساب نکردن دیگر موجودات، حتی انسان های دیگر که از سخن گفتن ظاهری ناتوانند سبب میشود که انسان، در بسیاری از رفتارها و الگوها حتی در حد حیوان هم نباشد!
در تعریف جامع، زبان خیلی شبیه هوش میشود و شاید جدا کردن زبان از هوش اساسا کار درستی نبوده است زیرا در تعریف مرسوم زبان، ابراز صوتی و دهانی یک واژه، بهعنوان زبان تعریف میشود در حالی که این تعریف، جامع نیست و در انسان یا حیوانی- که نتواند این صوت را ایجاد کند- جاری نیست.
این از زبان ابرازی و بیانی و از طرف دیگر بخش دیگر زبان یعنی بخش ادراکی آن، فقط محدود به درک صداهای دیگران نیست؛ ممکن است بدون شنیدن صوت دهانی بتوان مطلبی را فهمید و با اشاره ها و گوشه چشمی بدون وجود صداهای مرسوم، مطلبی عمیق را درک کرد.
به خصوص در انسان هایی که قدرت شنوایی ندارند و یا حیوانی - که واسطه ارتباط بین آنها نه صوت دهانی بلکه مواد شیمیایی خاصی است که ترشح میکنند- این مطلب قابل درکتر است.
بر این اساس جدا کردن ذهن از زبان، حقیقی نیست و وقتی بدانیم برای حرف زدن درست لازم است با ذهن خود تفکر کنیم و بیندیشیم، به ذهن به عنوان یک محرک و تنظیم کننده زبان، بیشتر خواهیم رسید.
نوروسافاری l یک زن را تصور کنید بگذارید او را “سو” بنامیم. روزی “سو” به سکته ای دچار می شود که بخش بزرگی از بافت مغزی در نیمکره ی چپش را از بین می برد. در نتیجه او به وضعیتی به نام زبان پریشی عمومی(گلوبال آفازیا)دچار می شود؛ به این معنا که دیگر نمی تواند عبارات و جملات را تولید کند یا بفهمد. سوال این است: توانایی های فکری “سو” تا چه حدی مصون و محفوظ مانده است؟
نویسندگان و فیلسوفان زیادی ارتباطی قوی بین زبان و تفکر را ترسیم کرده اند. اسکار وایلد زبان را “والد و نه فرزند تفکر” نامیده است. لودویگ ویتگنشتاین ادعا کرده است:
محدودیت زبان من، به معنای محدودیت دنیای من است.
برتراند راسل بیان کرده است:
نقش زبان “ممکن کردن تفکراتی است که بدون آن انسان ها نمی توانند وجود داشته باشند.
با این دیدگاه، “سو” وقتی توانایی زبانیش را از دست داده باید دچار آسیب جبران ناپذیری در توانایی های شناختیش شده باشد. آیا عصب شناسان این را قبول دارند؟ نه کاملا!
به گزارش نوروسافاری از دانشگاه ام آی تی، شواهد تصویر برداری عصبی نشان داده است گروه ویژه ای از مناطق در مغز انسان به شکل قوی و انتخابی، به زبان پاسخ می دهند.
این سیستم زبانی به نظر می رسد متفاوت از مناطقی باشد که با توانایی ما برای برنامه ریزی˓ یادآوری˓ به خاطرآوری گذشته و آینده˓ تعقل در شرایط اجتماعی˓ انتقال تجربه˓ تصمیم گیری اخلاقی و ساختن خود-انگاره ی یک فرد ارتباط دارند. بنابراین سهم عظیمی از تجربیات شناختی هر روزه ی ما به خودی خود، به زبان مرتبط نیستند.
اما در مورد “سو” چطور؟ آیا او همان طور فکر می کند که ما فکر می کنیم؟
با وجود اینکه ما نمی توانیم مستقیما اندازه گیری کنیم که فکر کردن یک بزرگسال دارای مشکل عصبی خاص چگونه است، می توانیم توانایی های شناختی “سو” را با انجام دادن انواع مختلف تکالیف توسط او کاوش کنیم. معلوم شده است، بیماران مبتلا به زبان پریشی عمومی می توانند مسائل مرتبط با حساب را حل کنند؛ درباره ی مقاصد دیگران استدلال کنند و در تکالیف علت-معلولی پیچیده، درگیر شوند. آنها می توانند بگویند آیا یک نقاشی، رویدادی مرتبط با دنیای واقعی را مجسم می کند و اگر نمی کند به آن بخندند. بعضی از آنها در زمان فراغتشان شطرنج بازی می کنند. بعضی حتی در تکالیف خلاقانه درگیر می شوند، مثلا ویساریون شبالین بعد از سکته اش- که او را به شدت زبانپریش کرد- به نوشتن نت موسیقی ادامه داد.
بعضی خوانندگان ممکن است این نتایج را شگفت آور بیابند زیرا فکر می کنند افکارشان، خیلی زیاد با زبان گره خورده است. اگر شما خودتان را در آن دسته می یابید ˓من سورپرایزی برای شما دارم تحقیق تایید کرده است که هرکسی تجربیات مکالمه ی درونی را ندارد.
دوست دوزبانه ی من گاهی، مورد سوال واقع می شود که به انگلیسی فکر می کند یا لهستانی˓ اما سوال را به خوبی متوجه نمی شود(چطور می توان به یک زبان فکر کرد؟). دوست دیگرم ادعا می کند که
در قالب مناظر فکر می کند؛ یافته ای که طبیعت تصویری تفکر بعضی افراد را می رساند. بنابراین حتی مکالمه ی درونی، به نظر نمی رسد لزوما برای تفکر باشد.
برتراند راسل اشتباه میکرده است؟
پس ما راز را برملا کرده ایم؟ آیا می توانیم ادعا کنیم که زبان و تفکر کاملا مستقل هستند و برتراند راسل اشتباه میکرده است؟ فقط تا حدی.
ما نشان داده ایم که آسیب به سیستم زبان در مغز انسان بالغ˓ بیشتر کارکرد های شناختی دیگر را دست نخورده باقی می گذارد.(زبان با مفهوم مرسوم همه درک و واکنش ما نسبت به محیط و اطرافمان نیست)
هرچند وقتی بحث ارتباط زبان-تفکر در کل طول عمر می شود؛ تصویر، خیلی کمتر شفاف است. هرچند شواهد موجود کم هستند به نظر می رسد بعضی از کارکرد های شناختی- که در بالا بحث شده اند- حداقل تا حدی، به زبان احتیاج دارند.
شاید واضح ترین مورد، اعداد باشند. قبایل مشخصی در سراسر دنیا وجود دارند که زبانشان شامل اعداد نمی شود. بعضی شاید فقط حروفی برای ۱ تا ۵ داشته باشند (موندوروکو Munduruku)؛ و بعضی حتی آنها را هم ندارند (پیراها Pirahã). سخنوران پیراها نشان داده اند که در تکالیف تناظر یک به یک دچار خطا می شوند(مثلا نمیتوانند زیبرچسب هایی به تعداد توپ ها را بردارند)؛ که نشان می دهد زبان، نقش مهمی را در انجام عملیات مربوط به اعداد کامل، بازی می کند.
راه دیگر برای ارزیابی تاثیر زبان بر شناخت در طول زمان با مطالعه ی مواردی انجام می شود که دسترسی به زبان دچار تاخیر شده است. فرزندان کر که در خانواده های شنوا متولد می شوند معمولا برای چند ماه اول یا حتی چندین سال از زندگی در معرض زبان های نشانه ای[علامتی] قرار نمی گیرند. نشان داده شده است که چنین محرومیت از زبان، توانایی آن ها برای ایجاد برهمکنش های اجتماعی و تفکر درباره ی مقاصد دیگران را دچار نقصان می کند. پس در حالی که سیستم زبان ممکن است مستقیما در پردازش تفکر دخیل نباشد؛ در تامین اطلاعات کافی برای تنظیم دامنه های شناختی متنوع، بسیار حیاتی است.
حتی بعد از سکته، بیمار ما یعنی “سو” به دامنه ی وسیعی از توانایی های شناختی دسترسی خواهد داشت. او می تواند با استفاده از سیستم های نورونی، زمینه ساز بسیاری از مهارت های غیرزبانی مثل شناخت عددی ˓برنامه ریزی و تفکر اجتماعی، باز هم فکر کند. این روشی ارزشمند در ذهن است؛ هرچند حداقل بعضی از آن به سیستم هایی- که در کودکی “سو” به زبان متکی بوده اند- برمی گردند. در حالیکه دید استاتیک به ذهن انسان می گوید زبان و ذهن انسان به طور گسترده با هم ارتباط ندارند؛ دیدگاه دینامیک به طبیعت قوی برهمکنش ذ های زبان-ذهن در طول تکوین اشاره می کند.
ترجمه: محمد حسن ابوالحسنی وبسایت نوروسافاری
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031