کوچک شدن مغز، از نئاندرتال تا انسان جدید
چه عواملی دخالت کرد موجودات باهوش و پرمغزی مانند نئاندرتال منقرض شوند و انسان جدید با مغز کوچکتر، جهان را پر کند؟
مغز بزرگ، فقط سودمند نیست بلکه با مصرف زیاد انرژی، می تواند چالشی در برابر موجود زنده باشد. اگر بتوان به جای بزرگ کردن مغز، همکاری های اجتماعی میان اعضای جامعه یا استفاده از حیوانات را برای به دست آوردن غذا و انرژی توسعه داد، این برای بقا سودمندتر است.
از آن نمونه ها همکاری میان انسان جدید و حیوانات از جمله سگهاست. پیوند و بهره دو جانبه میان سگ و انسان یک همکاری دو جانبه سودمند برای هر دو بوده است. وفادارترین حیوان به انسان، سگ است و فواید استفاده از سگ در نگهبانی و چوپانی هرگز پوشیده نیست.
آیا ارتباط انسان جدید و سگ، باعث انقراض نئاندرتال شد؟
با کمک سگ های وحشی انسان های جدید توانستند بیشتر از نئاندرتال عمر کنند.
در فرهنگ عمومی نئاندرتال به عنوان یکی از اعضای گروه هوی متال به حساب می آید!: بدن پرمو با موهایی به هم ریخته شبیه نخستی ها. ولی با این حال موجودی مانند من و شماست. آن ها از آتش استفاده میکردند، وسایلی میساختند و در جوامع اجتماعی می زیستند و گوشت قرمز را دوست داشتند.
اما چرا نئاندرتال ها منقرض شدند؟ فرضیه قبلی، تغییرات آب و هوایی زمین بود. آتشفشانی وسیعی بود که در آتشفشان campi flegrie نزدیک ناپل رخ داد و سبب شد درجه حرارت دوره یخی، پایین تر بیاید.(در دورههای اخیر، کامپی فلگری دو فوران بزرگ داشته است، یکی 35 هزار سال قبل و دیگری 12 هزار سال قبل. فوران 35 هزار سال قبل را به انقراض نئاندرتال نسبت میدهند. در حالی که زمان انقراض نئاندرتال، انطباق دقیقی بااین فوران ندارد.)
(اولین نشانهها از نئاندرتالهای اولیه به حدود ۱۳۰٫۰۰۰ تا ۲۳۰٫۰۰۰ سال پیش در اروپا برمیگردد.)(de:Jean-Jacques Hublin. The origin of Neandertals. PNAS. Band 106, Nr. 38, 2009, S. 1602216027)
(http://ngm.nationalgeographic.com/print/2005/04/dmanisi-find/fischman-text)
و نیز ما تاریخی از فسیل شناسی داریم که شاخه ای از هموارکتوس به نام هموهايدلبرگ را تقریبا هشتصد هزار سال قبل نشان ميدهد و این موجود، نیزه می ساخت و شکارهاي بزرگی صید میکرد و مغز نسبتا بزرگی داشت و این جاندار از آفریقا مهاجرت کرد و به نئاندرتال، تکامل یافت و در اروپا ماند تا تقریبا 24 هزار سال قبل، در آنجا منقرض شود.
و هموساپينس هم تقريبا دويست هزار سال قبل از هموارکتوس یا هموهايدلبرگ منشعب شد. و هموساپينس بیش از يکصد هزار سال، در آفریقا ماند و ابتدایی بود و حتی در ابتدای پیدایش خود، مردگان خود را دفن نميکرد و حتی تا يکصد هزار سال قبل، به شکل کامل مطابق با انسان جدید، تکامل نیافت.
انسان جدید عاقل کجا ظاهر شد؟
ما امروز اطمینان کامل علمي داريم که انسان جدید، اول در آفریقا ظاهر شدهاست و از آنجا به همه عالم منتشر گردید و به خصوص با ظهور الگوبرداری ژنتیکی و تکنولوژیهای کار با زنجیره های ژنی، همراه با دلایل باستان شناسی، همه اینها تا حد زیادی تاکید می کند که آن موجود، اصل افريقايي بدن انسان عاقل است و نیز مي توانيم از طریق پیشرفت تکنولوژی، به سوالات دقيق تري در خصوص تاريخ انسان جدید، پاسخ دهيم مثلا کی، هموساپينس برای اولین بار از آفریقا مهاجرت کرد؟
و آیا یک هجرت بود یا چندین مهاجرت بود و راه یا راههایی- که پیمود- کجا بود و مهاجران برای اولین بار در کجا مستقر شدند؟)(پایان نامه دکتر توفیق مسرور در دانشکده تحقیقات برتر زبانی و دینی در نجف اشرف)
(بنابر شواهد سنگواره اي، انسان امروزی(انسان خردمند یا هموساپينس) پس از مهاجرت به سمت اروپا، برای حدود 15 هزار سال با انسان دیگری به نام نئاندرنال -که بر اساس مطالب گذشته از همان نیاکان هموساپينس یعنی هموارکتوس یا انسان هايدلبرگ در آفریقا ظهور یافته بودند- برخورد و همزمانی داشته است.
ولی مهاجرت هوموارکتوس از آفریقا، از نواحی شمالی بوده و وی به بیشتر مناطق آسیا رسیده است.
حتی بقایای انسان تباران تکامل یافته از هموارکتوس، در اندونزی، و چین نیز کشف شده است. نئاندرتال تکامل یافته از انسان هایدلبرگي از آتش استفاده می کرده و گاهی مردگان خود را دفن مي نموده است.
نئاندرتال تقریبا 24 هزار سال قبل منقرض شد، تا فقط انسان خردمند امروزی به تنهایی بر زمین باقی بماند.)(کتاب توهم الحاد- احمد الحسن- فصل سوم)
آتشفشان 35 هزار سال قبل رخ داده است و انقراض در حدود 24 هزار سال قبل رخ داد و پیش از انقراض، نئاندرتال در حدود 15هزار سال در کنار هموساپینس زندگی کردند. یعنی با این حساب، چند سال قبل از آتشفشان بزرگ ناپل اروپا، انسان جدید هموساپینس ایجاد شد و تاثیر آتشفشان بر هر دو گونه نئاندرتال و هموساپینس بوده است. پس چرا هموساپینس باقی ماند و نئاندرتال از میان اید؟
کاملا مشخص است
نئاندرتال قوی تر از هموساپینس با مغزی بزرگتر، در برابر سردی ناشی از آتشفشان، و ساختمان بدنی سازگار با سرما، در برابر تاثیرات زیان بار آتشفشان، بسیار مقاومتر از هموساپینس است. به خصوص که مدت طولانی 11 هزار ساله از زمان آتشفشان ناپل تا انقراض نئاندرتال زمانی بسیار کافی برای ایجاد سازگاری های لازم در نئاندرتالهاست به علاوه توجه شود هر چه از آتشفشان دور میشویم تاثیرات خطرناک آتشفشان کمتر میشود.
پس اصلا منطقی نیست آتشفشان را عامل اصلی انقراض نئاندرتال بدانیم.)
پات شیبمانپروفسور آنتروپولوژی دانشگاه ایالت پنسیلوانیا در این مورد توضیح میدهد. او از منزل خود در کاریلونای شمالی سخن میگوید و توضیح میدهد در دوره استراحت خود در جزایر کارائیب، در مورد گونه های وحشی م
طالعه میکرده است و میگوید روش های جدید تعیین سن با کربن، تاریخ انقراض نئاندرتال ها را تغییر داده است.
او توصیه میدهد، چگونه پیدایش سگ گرگی در سایت ماموت ها در قسمت مرکزی و شرقی اروپا ممکن است کلیدی برای فهم این مطلب باشد که انسان، نمازخانه سیستین را در واتیکان میسازد و فضاپیما به مریخ میفرستد ولی نئاندرتال در فرهنگ عمومی تبدیل به یک پانوشت انتهای داستان شد.
همسر من میگوید من موی سرخ دارم و هیکلی هستم آیا ممکن است ژنومی از نئاندرتال داشته باشم؟ من می خندم و میگویم: تو هم ممکن است بخش از ژنوم آن را داشته باشی ولی مطمئن هستم همه آن را نداری.
میزان آمیزش بین نئاندرتال و انسان جدید، زیاد نیست. من دو معادله را به کار بردم تا ببینم چگونه آمیزش انجام شده، سبب شده است ما در بیرون از آفریقا یک تا چهار درصد ژنوم نئاندرتال را داشته باشیم. ممکن است فقط 50 تا 80 مورد آمیزش اتفاق افتاده باشد که خیلی کم است.
نام نئاندرتال از نئاندر می آید و نئاندر والی، منطقه ای نزدیک دوسلدورف در آلمان است. همچنین نئاندر به معنی انسان جدید هم هست.
پس آن منطقه، بر اساس آنچه فسیل ها نشان میدهد، دره انسان جدید است. و این موجود، از نگاه هر فردی حقیقتا انسان جدید است زیرا قبلا اصلا فسیل مشابه پیدا نشده بود که اینقدر به انسان ها نزدیک باشد ولی انسان نباشد.
بنابراین نئاندرتال جای خود را در تصور عموم باز کرد و در فیلم های بد و کارتون و موسیقی، تصویر شد. بسیاری از متخصصان علت انقراض نئاندرتال را به تغییرات آب و هوایی نسبت داده اند. من نمیگویم تغییرات آب و هوایی هیچ نقشی در این مورد نداشته است. تغییرات اب و هوایی به خصوص در مناطقی- که نئاندرتال و انسان اولیه در زمان انقراض خود ساکن بودند- پایدار و ثابت نبود.
و این، سبب تغییراتی در جنگلها، گیاهان و حیوانات شد. اما آنچه ما درک نکردیم ارتباط خیلی محکم بین آب و هوا و حوادثی مانند انقراض است.(در بالا تا حدی توضیح داده شد) این تا حدی به دلیل پیشرفت های شگفت انگیز در تاریخ نگاری با رادیو کربن است و ما باید از آزمایشگاه دانشگاه آکسفورد به خاطر آن، سپاسگذار باشیم. آنها کار کرده اند تا نمونه ها را آلودگی زدایی کنند و آنها را کاملا صاف کنند. پس در گذر زمان تو نمونهها را پردازش کرده ای و آلودگی آن را زدوده ای.
یکی از نمونه هایی- که به وسیله تام هیگهامرهبر آزمایشگاه آکسفورد، بررسی شده است- استخوانی با قدمت 50000 سال است و این استخوان فقط به وسیله یک درصد کربن جدید آلوده شده است و این، ممکن است بسیار خوب باشد و در این صورت استخوان 37000 ساله به نظر میرسد و این یک اشتباه بزرگ در تاریخ نگاری است.
تا زمانی که بسیاری از سایت ها با این تکنیک جدید نوآوری شدند به نظر میرسید وقتی هوا سردتر، خشنتر و خشک تر شد، نئاندرتال بیشتر و بیشتر به جنوب و مناطق مدیترانه ای عقب نشینی کرده اند.
اکنون این نتیجه گیری مورد تردید است زیرا تاریخ مناطق جنوبی تر- که بر اساس آن، این فرضیه مطرح شد- درست نیست.
کتاب، با لحظه تاریخی کشف کردم و دور از منطقه نئاندرتال در جزایر کیمن در دریای کارائیب شروع میشود. بیایید داخل آن لحظه برویم! شوهر من و من خیلی خوش شانس بودیم که در کیمن کوچک، اسب کوچکی داشتیم و این جزیره در غرب جاماییکا است و فقط ده مایل فاصله دارد و با مناطق استوایی زیبایی با انواع ماهیان و حلزون ها احاطه شده است. چند سال قبل ماهی شیری، شروع به تهاجم به منطقه کارائیب کرد و به منطقه کوچک کیمن وارد شد.
ماهی شیر(ماهی زبرا یا ماهی آتش)از ماهیان بسیار زیباست و بیشتر برای آکواریوم استفاده میشود ولی از اقیانوس آرام آمده است و ربطی به کارائیب ندارد. آنها تولید مثل میکنند و هر چیزی را در مسیر مهاجرت خود میخورند.
برای منطقه زیبای دارای صخره های مرجانی، وجود این ماهی یک فاجعه است!!در تلاشی برای کم کردن تعداد آنها کارهای زیادی در بیولوژی تهاجمی انجام شد.
چون من میکوشیدم پدیده ماهی شیری را بفهمم من شروع به مطالعه زیست شناسی تهاجم (invasion biology) کردم
و ناگهان چیزی را فهمیدم!!این، چیزی است که بر سر انسان جدید و نئاندرتال هم گذشته است. نئاندرتال در اروپا و درون آسیا برای دویست هزار سال زندگی کردند پیش از آنکه انسان از آفریقا بیرون بیاید و وارد منطقه زندگی آنها شود. این سوال بوده است: اینجا این دو گونه یعنی ما و نئاندرتال بوده ایم در حالی که ما خیلی به هم وابسته و مرتبط هستیم. ما هر دو، وسیله، آتش و رفتارهای خوب و اجتماعی داشته ایم پس چرا یکی باقی ماند و دیگری منقرض شد؟ به خصوص وقتی یکی از آنها برای مدت ها و صدها هزار سال و در منطقه ای بیرون از منطقه ما زندگی کرده است و منطقه و حیوانات آن را بهتر میشناخت و راه های بقا را آموخته بود. چگونه موجود سازگارتر با سرما، با مغز بزرگتر و بدن قویتر- که تجربه بیشتر هم برای
زیستن داشت- قادر به بقا نیست ولی ما باقی ماندیم؟
نیرومندی تنها و یا قدرت ذهنی تنها کافی نیست. گاهی ناتوانی بیشتر، سبب میشود انسان جدید از امکانات کنار خود و از حیوانات و انسان های اطراف خود، بیشتر استفاده کند، تقسیم مسئولیت بیشتر و ایجاد شغل های مختلف در محیط زندگی و روابط اجتماعی قویتر و عاطفی تر و استفاده از قدرت حیوانات برای بار بردن و نگهبانی و شکار، قدرت زیادی را به انسان جدید داد که قابل مقایسه با بدن عضلانی و مغز بزرگ نئاندرتال نبود. و در این رقابت، مغز بزرگ ولی فاقد قدرت انعطاف و فاقد هوش عاطفی، نه تنها سودمندی کمتری نسبت به زندگی منظم اجتماعی دارد بلکه با مصرف زیاد انرژی، شرایط حیات صاحب خود را با دشواری مواجه میکند.
کلید فرضیه در مورد انقراض نئاندرتال، اهلی کردن گرگ به وسیله انسان است.
توضیح بیشتر:
اول از همه چیز من میخواهم بگویم وقتی من از کلمه سگ گرگی استفاده میکنم منظور من هیبرید بین گرگ و سگ جدید نیست و معلوم نیست اصطلاح درستی باشد.
آنها سگ جدیدی نیستند و گرگ های جدید هم نیستند. آنها گرگ های قدیمی هم نیستند. آنها گونه ای مجزا هستند. چهل نمونه از چندین منطقه این سگ های گرگی را یافته است. آنها هیکلی، با دندان های بزرگ هستند و مشخصات گرگ و سگ را دارند.
تو از روی آناتومی میتوانی تصور کنی آنها خیلی خوب میتوانستند رد یک حیوان دیگر را بگیرند. آنها میتوانستند مانند گرگ خوب بدوند ولی انسان ها نمیتوانستند خوب بدوند. ما حس بویایی ضعیفی داریم.
ما با هم همراه و هماهنگ شدیم و این ارتباطی سودمند بود. ما سلاح هایی برای تیراندازی به مناطق دور داشتیم مانند تیر و کمان.
نئاندرتال عادت داشتند از فاصله نزدیک به شکار ضربه و چاقو بزنند ما سلاح هایی داشتیم که میشد از فاصله زیاد، پرتاب کرد و این یک مزیت بسیار بزرگ بود و باعث آسیب کمتر به شکارچی میشد. به اینها توانایی سگ برای دویدن خیلی سریع در مسافت های خیلی زیاد را هم اضافه کنیم.
همچنین سگ میتواند ردیابی کند و همراه با گروهی از سگ های گرگی، حیوانی را محاصره کند و آن را به جایی بیاورد که بتوانی آن را شکار کنی.
مزیت سگ های گرگی آن است که انسان میتواند وارد شود و از فاصله زیاد، حیوان شکار را بزند. سگ های گرگی لازم نیست نزدیک شکار شوند و آن را با دندان خود پاره کنند و این سبب کاهش آسیب سگ ها به وسیله حیوانات بزرگی مانند ماموت میشد. این یعنی تو میتوانستی حیوانات سریعتر را پیدا کنی و آنها را به شکلی سودمندتر بکشی.
غذای بیشتر، خطر کمتر، شکار سریعتر.
بیشتر مدارک برای این ادعا از سایت باستان شناسی در پردموستی در جمهوری چک به دست آمده است. توضیحات این محل و اینکه چگونه اینها پیدا
شدند، دانش ما را در مورد نئاندرتال ها بیشتر کرده است. پردموستی یکی از مناطق باستان شناسی در اروپای شرقی و مرکزی است اینها مناطقی پر از حیوانات مرده هستند. قبل از ورود انسان جدید، به اوراسیا مدارک کمی بود که نشان دهد نئاندرتال به طور مرتب ماموت میخوردند و حمله به ماموت با سلاح های دستی بسیار خطرناک بود مگر آنکه به یک بچه ماموت حمله می کردند.
ولی وقتی انسان جدید به این منطقه رسید در این منطقه ده ها یا صدها ماموت مرده پیدا شد، گاهی استخوان ها آنقدر سالم و مورد توجه است که اگر ماموت ها زنده بودند نمیتوانستند آنقدر- که استخوانها منطقه را اشغال کرده است- آنجا را اشغال کنند. این مناطق بزرگ ماموتی مقادیر بسیاری ماموت دارد پس چه تغییری رخ داد تا انسان جدید بتواند اینقدر ماموت را بکشد؟
نئاندرتال نمیتوانست اینقدر بکشد. سلاح های راه دور انسان جدید کمک کرد ولی باید حیوانی که میمیرد، دنبال شود. و در اینجا سگ های گرگی وارد میشود زیرا سگ های گرگی در همراهی با استخوان های ماموت پیدا شده است.
برخی از این مناطق وسایل زینتی زیبایی دارد که با استخوان ماموت درست شده است این، یعنی مردم برای مدت طولانی در این مناطق بوده اند. آنها آنجا زندگی میکردند و وقتی حیوانات می مردند با استخوان های آنها این زینت ها را دست میکردند.
یک ماموت
مرده قابل حمل نیست، جابجا کردن آن بسیار دشوار است زیرا درندگان وارد میشوند و این بسیار مهیب و ترسناک است که حیوانات گوشت خوار اطراف تو باشند؛ گرگ ها و شیرهای غار- که بزرگ تر از شیرهای امروز بودند- کفتار و گربه های دارای دندان تیز و خرس های غار.
در کنار یک لاشه مرده بودن، بسیار خطرناک است رویارویی با حیانات بسیاری رخ میدهد و انسان با این رویارویی ها مواجه میشده است مگر آنکه راهی جدید برای آن بیابد.
شانس زندگی انسان جدید، سگ های گرگی بوده است. قانون جاگر میگوید تو همیشه نمیتوانی چیزی را به دست بیاوری که میخواهی ولی گاهی میبینی چیزی را به دست آورده ای که نیاز داری
زندگی ممکن است کامل نباشد، زندگی ممکن است آسان نباشد ولی با کمی شانس، تو ممکن است چیز
ی را به دست بیاوری که نیاز داری. من این قانون را به عنوان اصل اکولوژیک بسیار مهم تصور میکنم. انسان های جدید واقعا راهی را برای مقابله با خطرات شکار پیدا کردند و این، اساسی بود ولی نئاندرتال ها نتوانستند چنین کنند.(قدر انعطاف و عاطفی کمتر نئاندرتال)
آنها با وجود آنکه زندگی سخت تر و هوا سرد تر میشد، به همان روش های قدیمی اکتفا کردند. آنها با همان وسایل سنتی به شکار میپرداختند. و وقتی شکارچیان جدید آمدند این عدم قابلیت انعطاف، باعث شکست شد و اگر سگ های گرگی را هم اضافه کنیم نئاندرتال ها واقعا کم آوردند.
چون ما خیلی خشن و تهاجمی هستیم؛ چون ما به تهاجم خود به اقلیم و ساکنان جدی ادامه دادیم و این در همراهی با سگ ها، و تغیرات مداوم و کمپرسی و ماشین ها و تغیرات در اکوسیستم در هر منطقه ای در جهان بوده است. میتوانیم تصور کنیم ما همه ساکنان را بجز مناطق زیر دریا یا نزدیک قطب جنوب نابود خواهیم کرد.
ما همه جا هستیم و هر جا میرویم خشن هستیم و ما در آنجا به خوبی میمانیم!! پس ما به بسیاری از گونه های سودمند آسیب میزنیم و جهت گیری زیستی جهان را با آوردن ماهی زبرا و زنبور های کشنده و کودزو- که باعث آسیب به اکوسیستم میشوند- تغییر میدهیم.
میتوانیم بگوییم بهترین حرکت زیستی و جغرافیایی همه موجودات زنده کنونی، ممکن است از میان بردن انسان باشد! جنگ هیچگاه تمام نمیشود ولی هیچ کدام از ما نمیخواهد همه انسان ها از میان بروند.
واقعا نیاز است قدری مهربان باشیم تا اکوسیستم را کارا نگه داریم و موجودات زیبا و سودمند و شگفت آور را حفظ کنیم و آنها با ما زندگی کنند. ولی این کاری دشوار است و هر چه جمعیت ما بیشتر شود این دشواتر هم خواهد بود.
https://www.nationalgeographic.com/news/2015/3/150304-neanderthal-shipman-predmosti-wolf-dog-lionfish-jagger-pogo-ngbooktalk/
@salmanfatemi
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031