در قسمت قبل توضیحاتی در مورد تفاوتهای سایز مغز در گونه ها و نژادهای گوناگون داده شد و گفتيم که بر اساس معیارهای علمی جدید که تفاوتهای فرهنگی و غذایی و بهداشت مادر و کودک را در نژادهای مختلف در نظر میگیرد ، مشاهده شده است که سیاه پوستان مغز نسبتا بزرگتری نسبت به سفید پوستان دارند و البته این یافته نیازمند بررسیهای دقیقتر هم هست چون بررسیهای علمی ، در مناطق مختلف و مقایسه آنها با هم به شرطی سودمندی کافی را دارد که نمونه های کافی بدون باياس آماری از مناطق مختلف جمع آوری شود و این در حالی است که جمع آوری نمونه ها از مناطق مختلف جهان قطعا یکسان نبوده است و مناطق جنگ زده ای مانند خاورمیانه در خیلی از بررسیها وارد مطالعه نشده اند .با این حال بر اساس مطالعات جدید ، به نظر میرسد مغز سیاهپوستان در شرایط یکسان محیطی و اقتصادی از سفید پوستان بزرگتر است
شاید این حرف به مذاق سفید پوستان خوش نیاید و در این مقاله بر اساس معیارهای علمی و نه نژادی صحبت میکنیم .شاید عده دیگری هم بگویند اگر سیاهپوستان مغز بزرگتری دارند ، چرا تمدن و فرهنگی که امروز در اروپا هست در آفریقا مشاهده نمیشود ، تبعیت از قانون و پیشرفتهای تمدن مادی ، چرا اینها در اروپا بیشتر از آفریقا یا خاورمیانه است ؟لازم هست در ابتدا تعریفی نسبتا کامل از هوش داشته باشیم .دانشمندان مختلف تعریفهای گوناگونی را برای هوش مطرح میکنند . خیلی از اين تعريفها بر جنبه خاصی از هوش تاکید میکنند و خیلی از تستهايي که برای چک هوش استفاده میشود،جنبه های خاصی را در تعریف هوش رعایت نمیکنند .در سالهای اخیر ، به جای آنکه هوش تک بعدی مورد نظر دانشمندان باشد بر هوش چند بعدی تاکید میشود .
هاوارد گاردنر نظریه هوشهاي چندگانه را مطرح کرد . بر این اساس ، هوشهاي بشری ، متعدد است و فقط در یک زمینه نیست مثلا هوش موسیقیایی، هوش درون فردی، هوش تصویری-فضایی و هوش کلامی- زبانی و ... جنبه های مختلف هوش هستند و در هر فردی ممکن است یکی از این جنبه ها برجسته تر باشد . بر اساس این تعریف ، میتوان گفت هیچ فردی بی هوش یا کم هوش نیست بلکه در زمینه خاصی ، دارای استعداد است و شايد این زمینه ، از نظر خیلی ها برجسته نباشد ولی استعدادی است که میتواند بخشی از مشکلات جامعه را حل کند .
این دانشمند ، جنبه های خاص هوش را در قالب هشت هوش معرفی کرده است . او منتقداني هم دارد که معتقدند گاردنر با این تعریفش ، وسعت هوش را خیلی زیاد کرده است و به جای تاکید بر هوش , همه توانمنديهاي بشری را هوش ناميده است .شاید بتوان فارغ از بحثهای این دانشمند و منتقدانش تعریفی از هوش معرفی کرد . در حقیقت محدود کردن هوش به انسان دو پا, و تعریف هوش بر اساس قیدهای فکری و گونه طلب ما ، شاید درست نباشد .اینکه تصور کنيم فقط انسان باهوش است و هیچ موجود دیگری باهوش نیست و بخواهیم با این دیدگاه هوش را تعریف کنیم ، به نظر میرسد تعریف هوش را با اختلال مواجه کند .آیا خفاشی که نابیناست و با کمک امواج صوتی راه خود را پیدا میکند ، بیهوش است و آیا پرندگانی که امواج فرابنفش را میتوانند تشخیص دهند ، بي هوش حساب میشوند و یا حتی موش يا كرمی که با معماری شگفتی خانه خود را زیر خروارها خاک میسازد بیهوش است ؟
این بیهوش دیدن دیگر موجودات ، نگاهی گونه پرستانه است که فکر نمیکنم شایسته بررسی باشداخیرا در فیلمهای منتشر شده در شبکه های اجتماعی مسابقه ای را شاهد بودیم که در آن چند نفر مبتلا به سندرم داون یا منگوليسم با هم مسابقه میگذارند و یکی از آنها از دیگران جلو میزند ولی تا خط پایان نمی رسد و بر زمين میخورد .دیگر شرکت کنندگان در مسابقه اگر از دسته انسانهای باهوش امروز بودند ، قطعا خوشحال میشدند و سریعا از رقيبشان ميگذشتند ولی شاهديم رقیبان این دونده سریع ، به جای آنکه از او جلو بزنند, دورش جمع میشوند، دستانش را میگیرند و با هم از خط پایان میگذرند .
خوب شاید گروهی، این همه دل رحمی را هوش ندانند ولی فکر میکنم حداقل در این زمنيه این بیماران دچار سندرم داون ، ه.ششان کمتر از انسان باهوش امروز نیست . یا باز در شبکه های اجتماعی فیلمی منتشر شد که در آن کودکی پس از تصادف با ماشین بر کف خیابان می افتد و کسی نیست او را از کف خیابان نجات دهد و همه انسانهای باهوش ، با بی تفاوتی از کنارش ميگذرند تا آنکه چند ماشین از روی کودک رد میشوند و کودک میمیرد .در همان فیلم سگی را نشان میدهد که د اتوباني با اتومبيلي تصادف میکند و همنوعش او را با سختي بسیار به سمت دیگر اتوبان میبرد ،
خوب تا میتوان این سگ را در این برخورد ، کم هوشتر از انسان دانست ؟
پس ناچاريم تعریفی دقيقتر از هوش داشته باشیم . شاید بتوان گفت هوش ، توان درک محیط اطراف و واکنش صحیح با آن است .در این تعریف ، ديگرموجودات بیهوش به حساب نمی آیند بلکه هر موجودی از ضریب هوشی خاص خود برخوردار است و حتی گاهی توان درک محیط اطراف در برخی موجودات و در برخی زمینه ها ، بهتر از درک ماست. حتی در این تعریف میتوان بر موجودات غیر زنده هم هوش تعریف کرد. مثلا فلزی که در هنگام سردی ، جمع و منقبض میشود ، دارای هوشی درونی ست که با آن میتواند محیط اطراف را درک کند و واکنش نشان بدهد .
بله کودک دچار سندرم داون و یا سگی که همنوعش را نجات میدهد ، نمی تواند مسئله منطق و ریاضی حل کند ولی در یک جنبه خاص ، هوشش بیشتر از خیلی انسانهای باهوشی هست که توجهی به همنوع خود ندارند .پس با یک هوش مواجه نیستیم با جنبه های متعدد هوش مواجهيم که همه آنها در یک نفر جمع نیست و گاهی در برخی زمینه ها هوش حیوانات از ما هم بالاتر است .بر این اساس ،تقسیم بندی هوش گاردنر هم دچار نقایص بسیار میشود زیرا او ، هوش را تنها به هشت بعد تقسيم میکند در حالی که دهها و شاید صدها جنبه دیگر هم باشد که او در تقسیم هوش لحاظ نکرده است.
نکه دیگر ارتباط سایز مغز با جنبه های مثبت هوش هست . در بررسی سير تکاملی انسان پیش از ایجاد هموساپینس ها ، با نئاندرتالها مواجهيم که بر خلاف هوموساپينس هیچ تمدن خاصی را ایجاد نکردند . بررسیهای جمجمه آنها و مقایسه این جمجمه ها با جمجمه هموساپينس ، مغز بزرگتری را نشان میدهد با این حال هیچ تمدن برجسته ای ازآنها به جای نمانده است و این نشان میدهد که سایز مغز به تنهایی در ایجاد تمدن و فرهنگ موثر نیست .بله در سیر تکامل انسانها ، با موجودات دو پایی به نام آردی مواجهيم که انها هم مغز کوچکی داشتند و بدون تمدن و رفتار انسانی بودند ولی وجود نئاندرتال و مغز بزرگ آنها در برابر مغز انسان کنونی، که به رغم وجود مغز بزرگ ، فاقد تمدنی بودند ، نشان میدهد عوامل دیگری علاوه بر سایز مغز ، در ایجاد تمدن و فرهنگ موتر هست .
پس فعلا این نتیجه را میگیریم که کوچکتر بودن اندازه مغز، الزاما با فقدان تمدن همراه نیست . گاهی مغز کوچکتر ، میتواند منجر به تمدنی برتر شود .اگر قسمت اول بحث را در نظر بگیریم و انواع هوش مورد توجه باشد متوجه میشویم گاهی وجود نوع خاصی از هوش ، نه تنها تمدن ساز نیست بلکه اگر مانعی نتواند آن هوش را مهار کند ، میتواند تمدنی را بسوزاند مثلا توان و هوش دروغ گفتن و فریب دادن و یا هوش یافتن راهی برای فرار از قانون و یا هوش هک کردن سیستمهای اداری و بانکی و یا هوش ساختن بمب هسته ای و بگیم هیدروژنی و ....بله مغز بزرگ و هوش فراوان در صورتی به بهترین شکل تمدن ساز است که مهاري درونی در کار باشد و جلوی کارها و فعالیتهای ضد اجتماعی و ضد فرهنگی را بگیرد و اگر این مهار نباشد ، هوش و مغز بزرگتر نه تنها تمدن ساز نیست بلکه میتواند تمدنی را نابود کند.
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031