تکلم و اختلالات صحبت كردن
صحبت کردن یا تکلم ، در حقيقت عبارت است از بیان مطلبی خاص .این بیان ، میتواند با خارج کردن صداهایی از دهان ایجاد شود و یا ممکن است با تغییر چهره و یا تغییر موقعیت دست باشد .هدف از تکلم ،رساندن مطلب به دیگری است ، چه با خروج صدا از دهان و چه با ابراز مطلب با وسایل دیگری مانند در هم کشیدن چهره یا اشاره با دست و انگشتان باشد .کلام و بیان ،وابسته با تواناییهای فرد سخنگو دارد مثلا فردي كه لال است ،بيانش ، سخن گفتن با دهان نیست بلکه با حرکات چهره یا دستها و سر مطلبي را ميرساند .
در مورد حیوانی که قدرت سخن گفتن او ، کمتر از انسان جدید است ، انتظار بیانی مشابه انسان را نداریم و بیان آنها ، ساده تر از انسان است و طبیعتا تعابیر و حروفی که بر زبان می آورد،از پیچیدگی زبان انسان ، برخوردار نیست .بزرگ شدن مغز در موجودات به تدریج سبب شد تا جای کمتری برای عناصر داخل دهان باقی بماند و طبیعتا ، این کوچک شدن تدریجی فک و دهان، برخي قابلیتها را به انسان دوپا با مغز بزرگ داده است .چهارپایان مغز کوچکتر از انسان ، دارند و تعداد دندانهاي آنها به دلیل اینکه زمان طولانی تری را در مقایسه با انسان ، صرف جویدن میکنند ،بیشتر است . حتی در گوشت خواران به دليل گوشت خام و سفت لازم هست تا عضلات بیشتر و قوي تری داشته باشد . این بزرگ بودن فک و دهان و بیشتر بودن دندانها هرچند قابلیت بیشتری برای جویدن میدهد، ولی کمک چندانی به کلام ظریف نمیدهد .
بزرگتر بودن فک و بیشتر بودن دندانها در چهار پایان پیش از ما ،گاهی به صورت میراثی ژنتیکی به ما هم میرسد . مثلا گاهی شاهدیم که فرآیند تکامل ، فک را کوچک میکند ولی دندان آسیای اضافه ای به نام دندان عقل که ميراثي از چهارپایان پیش از ماست, در کنار ریشه دندان اصليمان بیرون میزند.پس ما انسانها ،هم دهان و فکی ظریفتر داریم و با این دهان ظریف ، میتوانیم شکلهای دقیقتر و زیباتری از بیان را داشته باشیم و هم مغزمان بزرگتر است تا با آن، منظور دیگران را بهتر دريابيم .موجود دیگری را فرض کنیم که دهانی ظریفتر و مغزی بزرگتر و شنوایی ای دقيقتر از ما داشته باشد ، قطعا این حیوان ، بیانش پیچیده تر و کاملتر از ما خواهد بود . و این فرد میتواند مفاهیم بیشتر را در قالب بیانی محدودتر بگويد .
یعنی کم و گزیده ميگويد و نیز میتواند از بیانی اندک ، مفاهیم بسیاری را دریابد . زیرا مغزش بزرگتر و پیچیده تر و قدرت شنواييش بيشتر است.قدرت بیان در منطقه ای از پیشانی مغز در نیمکره چپ هست . از این منطقه ،قدرت سخن گفتن آغاز میشود و این منطقه هست که به عضلات حنجره و حلق و زبان و ....، قدرت انقباض و بیان میدهد .این منطقه بروكا هست.ناحیهی بروکا یعنی واحد تولید گفتار در مغز، همچنین در بیان افکار به شکل واژه ، کمک میکند .
ولی آیا کلام فقط به گفتن ، خلاصه میشود ؟
قسمت ديگر ، قسمت مربوط به درک بیان است یعنی این منطقه نقشی در ابراز بیان ندارد ولی موارد ابراز شده را درک میکند .این قسمت، ورنيكه نام دارد.ناحیهی ورنیکه در لوب گیجگاهی چپ left temporal lobe ، بسیار نزدیک به قشر شنوایی یعنی منطقه مربوط به شنوایی قرار دارد. قشر شنوایی خروجی خود را به ناحیهی ورنیکه ارسال میکند.ناحیه ی ورنیکه ،مسئول درک و فهم زبانی است که میشنویم. این ناحیه اساساً به ما اجازه میدهد تا اظهارات و سخنان گوینده را درک کنیم.خروجی ناحیهی ورنیکه (که پردازش زبان را شامل میشود) به ناحیهی بروکا میرود. بنابراین، گفتار تولید شده هماهنگ با خروجی منطقه ورنیکه است. به طور خلاصه، تولید گفتار با ورودی فراهم شده توسط ناحیهی ورنیکه، همبافت و قرینه خواهد بود.
پس ضایعه در این دو منطقه ، دو نوع اختلال تکلم متفاوت ایجاد میکند. در ضایعه منطقه بروکا، إبراز بيان روشن و روان، ممكن نيست هر چند درک کافی وجود دارد. در درگیری منطقه ورنيکه ، بیان، روان و روشن است ولی درک سخن دیگران ممکن نیست یا حداقل به درستی درک فرد عادی نیست .در ضایعات دیگر مثلا در ضایعه الياف ارتباطي بین منطقه ورنيکه و بروکا ، فرد درک خوب دارد و روان هم صحبت میکند ولی قادر به تکرار مطالب شنيده شده نیست . یعنی اطلاعات، به درستی به منطقه شنوایی میرود و درک میشود ولی فرد قادر نیست این مطالب درک شده را به منطقه جلویی مغز و منطقه بروکا برساند و مطلب را تکرار کند .
مغز ما، هماهنگ باحسهاي دریافتی ، رشد کرده است و هماهنگ کننده حس های پنج گانه مرسوم هست . یکی از این حسها و درکها ،همان درک سخن و بیان گوینده هست که در منطقه ورنيکه انجام میشود .همانطور که بیان شد باید توجه کرد که بیان ، محدود به درآوردن صدا از دهان نیست به همین ترتیب ، درک آن هم فقط محدود به شنیدن با گوش و منطقه ورنيکه نزدیک گوش نیست .گاهی با دیدن یک حادثه یا لمس وقايع دور خود ، مفهومي را میتوان دریافت که از هیچ گوینده قهار یا شنیدن صدای بلندی، قابل شنیدن و درک نیست . به خصوص دقت کنیم ، هستی ، محدود به ما موجودات خاکی نیست و دیگر مخلوقاتي هستند که هم درکشان از ما بیشتر است هم بيانشان ، محدود به پرچانگی کردن نيست.شاید سالها بعد وقتی درک انسان بالاتر رفت و توانست از همه هستی اطراف خود بشنود و عبرت بگیرد ، لازم باشد منطقه ديگري علاوه بر منطقه مرسوم ورنيکه، در مغز شکل بگیرد و آیندگان ،علاوه بر اختلال مرسوم ورنيکه ، شکل ظریفی از اختلال در درکهاي بالاتر هم برای انسان تعریف کنند .و نیز شاید سالها بعد با بالا رفتن قدرت بیان و ابراز احساسات، منطقه ديگري علاوه بر منطقه بروکا لازم باشد تا بتواند بهتر و ظريفتر از منطقه بروکا زبان را پردازش نماید.
@salmanfatemi
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031