تکینگی
تکینگی، منطقه ای در فضا-زمان است که چگالی بی نهایتی دارد. جاذبه ی عظیم در آن مکان، بافت فضا- زمان را در هم می شکند و قوانین شناخته شده ی فیزیک، دیگر قابل استفاده نیست.
بر اساس مدل قابل قبول کنونی از سیاه چاله، چنین منطقه ای به نظر میرسد در مرکز سیاهچاله باشد. با این همه اگر مدل یک شیء که برای همیشه و تا ابد کولاپس میشود و در خود فرو میرود یعنی eternally collapsing object(ECO) درست باشد تکینگی فقط میتواند پس از یک زمان بی انتها شکل بگیرد؛ یعنی این سیاه چاله ی ECO، هرگز با یک تکینگی، برخورد نخواهد کرد و به آن نمی رسد.
https://www.facebook.com/photo/?fbid=657389756034629&set=a.252568479850094
(مدل ECOدر سال ۱۹۹۸توسط دانشمند هندی عباس میترا مطرح شد او بیان کرد وقتی چگالی یک جسم یا ستاره، افزایش یابد با افزایش تدریجی آن، سطح داخلی آن، به مرز ادینگتون میرسد. در این نقطه فشار پرتوهای داخلی- برای آنکه کولاپس و جمع شدن به سمت داخل تقریبا متوقف شود- کافی است. در حقیقت، جمع شدن و کولاپس، آرامتر و آرامتر میشود ولی حجم به طور کامل متلاشی نمی شود و به صفر نمی رسد و تکینگی فقط می تواند در آینده ای بی انتها شکل بگیرد!
بر خلاف سیاهچاله، ECO هرگز به طور کامل بر خود فرو نمی ریزد و کولاپس نمیشود؛ بلکه بر اساس این مدل، به مرور کاهش می یابد و وارد یک کولاپس و جمع شدگی بی انتها می شود.)
مرز ادینگتون: در این مرز فشار رو به خارج در پرتو افکنی ستاره با نیروی جاذبه ی رو به داخل، متوازن می شود.
توازن جاذبه ی ستاره و پرتو افکنی آن، چیزی است که به ستاره، شکل و موجودیت می بخشد؛ تعبیردیگر این حالت، ماده و ضد ماده است که توازن بین آنها سبب میشود نیروی اضافه ای در کیهان ما وجود نداشته باشد. وجود این توازن ها برای هر چیز در کیهان ما حتی آنچه دور از نگاه ماست ولی با تفکرات عقلانی و ریاضی به آن می رسیم مانند سیاهچاله، وجود دارد. اینکه تصور کنیم سیاهچاله حجمش، صفر به معنی عدم و چگالیش بی نهایت است، تعبیری بی معناست و به سیاهچاله، موجودیتی نمیدهد بلکه وقتی تصور از سیاهچاله و موارد دیگر در ذهن دانشمند شکل می گیرد یعنی اینها دارای وجود هستند و صفر در اینجا، به معنی عدم مطلق نیست؛ هرچند لمس و درک آن در محدوده ی امکانات علمی کنونی وجود نداشته باشد.
بنابراین تصور وجودی که حجم آن تا زمان های آینده و در حقیقت تا بی نهایت در بعد زمان، کاهش می یابد ولی به عدم مطلق نمیرسد درکی حقیقی تر از تصور سیاه چاله به عنوان وجودی با حجم صفر به معنی عدم است.
تصور چیزی مانند سیاهچاله برای ابتدای کیهان ما، هرچند نظریه ای قابل توجه است ولی تصور سیاهچاله به عنوان عدم مطلق، کاری عاقلانه نیست. پیدایش جهان از عدم مطلق، دیدگاهی قابل بررسی در محدوده ی کیهان کنونی نیست زیرا اساسا بررسی وجود، قبل از زمان پلانک به وسیله ی امکانات محاسباتی ما ممکن نیست. فرضیه ی جهان از عدم، از فرضیه ای غیرقطعی که یقینی از آن حاصل نمیشود فراتر نمی رود.
توضیحات دکتر سلمان فاطمی👇🏿
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031