ما می توانیم در مورد جهان خود، به عنون یک حباب، در تماس با حباب های جهان های دیگر فکر کنیم و این جهان ها حباب جهانی بزرگتری را ایجاد می کنند و به این ترتیب ادامه دارد.
جهان حبابی ما می تواند به خوبی به اندازه ی یک پروتون در جهان دیگر باشد!
این نزدیکتر به ایده ی کف کوانتومی است. این واژه به وسیله ی فیزیک دان های قرن بیستم استفاده شده است. اگر این در مورد جهان هایی که منجر به تولد جهان های دیگر میشود درست باشد؛ این دیدگاه از آفرینش، بیشتر شبیه دینامیک بیولوژیک است. نسیم هرمیان
We can think of our universe as a bubble in contact with other universe bubbles forming a larger universe bubble and so on. Our bubble universe could well be the size of a proton in another universe. This gets closer to the idea of quantum foam, a term used by physicists in the 20th century.
If this is true, from universes giving birth to universes, this perspective of creation looks a lot like biological dynamics.
- Nassim the Haram
کف کوانتومی: یا کف فضا-زمانی (انگلیس Quantum foam)) مفهومی در مکانیک کوانتومی است که در سال ۱۹۵۵ میلادی توسط جان ویلر ارائه شد. کف، به عنوان بنیاد ساخت گیتی تعریف شدهاست.
هرچه فضا و زمان در مقیاس کوچکتری مورد کاوش قرار میگیرند، انرژی این ذرات که به ذره مجازی مشهر هستند افزایش مییابد. ترکیب این مشاهدات با نظریهٔ نسبیت عام آلبرت اینشتین ماهیتی کفین، به فضازمان میبخشد.
با یک نظریه ناقص از گرانش کوانتومی غیرممکن است که با اطمینان بفهمیم فضازمان در مقیاسهای کوچک چگونه به نظر برسد. با این حال ، هیچ دلیلی وجود ندارد که فضا بهطور اساسی هموارباشد. این امکان وجود دارد که در عوض، در یک تئوری کوانتومی از گرانش، فضازمان مکانی شامل بسیاری از مناطق کوچک و در حال تغییر باشد که در آن فضا و زمان مشخص نیستند، اما به صورت فوم مانند نوسان می کنند.
ویلر اظهار داشت که اصل عدم قطعیت هایزنبرگ ممکن است حاکی از آن باشد که در مسافت های کوچک و فاصله های کوتاه زمانی، نوسانات فضا به قدری بزرگ خواهد بود که سبب شود فضازمان از حالت صاف خود فاصله گرفته و یک شخصیت فوم مانند داشته باشد.( نظریه ی کوانتومی بیان میکند میدان ها حتی در آنچه خلا نام دارد، نمی توانند دقیقا صفر، باشند. اگر میدان ها صفر باشند هم مقدار و هم موقعیت و هم آهنگ تغییر یا سرعت، برابر با صفر خواهد بود. این، نقض اصل عدم قطعیت است که می گوید هر دوی موقعیت و سرعت نمی توانند با دقت، مشخص شوند. همه ی میدان ها در عوض باید مقداری از آنچه افت و خیزهای خلا نام دارد را داشته باشند.
افت و خیزهای خلا را میتوان به چند روش تفسیر کرد که به نظر متفاوت می رسند ولی در واقع از نظر ریاضی، هم ارز هستند... نوسانات خلا را میتوان مانند جفت ذرات مجازی انگاشت که در نقطه ای از فضا- زمان با هم پدیدار می شوند، از هم جدا می گردند و به هم باز می گرددند و یکدیگر را نبود می کنند. مجازی به این معنی است که این ذرات را نمیتوان به طور مستقیم مشاهده کرد ولی تاثیرات غیرمستقیم آنها را میتوان اندازه گرفت و نتایج اندازه گیری ها با دقت زیادی با پیش بینی های نظری سازگار است. (هاوکینگ، جهان در پوست گردو، ص111، 112)
دیدگاه کف کوانتومی و تولد هر حباب جدید از حباب قبلی، مانند تولد یک فرزند از یک مادر است و بدون وجود مادر، فرزندی قابل تصورنیست یعنی پیدایش این فرزند با همه ی وجود، وابسته به وجود مادر است. این تفسیر از جهان های موازی، دیدگاهی جالب و واقعی تر از پیدایش تصادفی حباب های موازی جدای از هم است که تفسیری در مورد علت و منبع پیدایش این حباب های جدای از هم ندارد.
ولی این دیدگاه با این چالش مواجه است که آیا پیدایش و پایداری هر حباب بعد از حباب قبلی، بدون وجود قانون و نظم قبل از آن و به صورت تصادفی ممکن است؟ و اگر ممکن نیست قانون و نظم موجود قبل از پیدایش و پایداری حباب یا جهان اول و حباب ها یا جهان های بعدی از کجا آمده است؟
https://www.facebook.com/ResonanceScienceFoundation.FR/photos/a.449679685162014/2737669099696383/
برخی توضیحات دکتر سلمان فاطمی نورولوژیست
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031