من، تو یا تصور از من، تصور از تو
(ای در دل من، میل و تمنا همه تو...وندر دل من مایه ی سودا همهتو)
جهانِ عادل، درونِ عادل
و جهانِ وحشی، درونِ وحشی
اولی، دومی و دومی، اولی را نتیجه میدهد
درون، بیرون را مینمایاند و
انعکاس جهان فراکتال درون، جهان ماست!
درون و بیرون، جدای از هم نیست
مشکل جهان امروز: نادیده گرفتن جمله ی روبروست: آنچه را برای خود میپسندی، برای دیگری هم بپسند این جمله، در صورتی درست تر است که درونت را به خوبی شناخته باشی.
گمان میکنی چیزی را برای خودت و وابستگانت پسندیده ای و برای دسترسی بیشتر خودت و وابستگانت، دیگران را از آن، محروم میکنی ولی در نهایت دستان خودت را پر می بینی از توهم و گمانی که با واقعیت، فاصله ی بسیار داشت.
وای بر کم فروشان!! مگر دیگران را محروم نکردند تا دستان خودشان را پر کنند؟ پس چرا وای بر آنها؟
زیرا مرزهای توهمیِ زاده شده در مغزهای تکاملی آنها، بقای توهمیِ فردی و یا گروهی را بر بقای حقیقیِ جمعی و یکپارچه، برگزید
آنکه برای بیرون، چیزی را ناپسند می دارد، آیا در واقع آن را برای درون خود، می پسندد؟! و آیا درونی بدون بیرون، قابل تصور است؟ و این مرزها و جدایی ها، آیا حقیقی است یا توهمی ساخته ی نیازهای تکاملیِ مغز تکاملی برای توهم بقا به جای بقای حقیقی و نیازهای فراتکاملی مغز فراتکامل است؟
خودت را به جای توهم و خیال، درست بشناس، تا بفهمی خودومن، توهمی بیش نیست و ساختن خود و جامعه، جدای از هم نیست.
آیااگر درون را که ویران کنی، بیرونی باقی میماند؟و آیا اگر بیرون را ویران کنی، درونی باقی است؟
قبل از سخن دکتر بروس لیپتون دانشمند موحد آمریکایی نظرات کامنت کن:
هر سلول، زندگی خاص خود را دارد.
می توانید سلول ها را در یک ظرف آزمایش قرار دهید، مقداری غذا را در یک طرف ظرف و مقداری زباله را در طرف دیگر ظرف، قرار دهید؛ خواهید دید سلول ها به اندازه ی کافی باهوش هستند و در عرض چند دقیقه، غذا را تمام کنند!
سلولها می دانند چه خبر است و می دانند چگونه ارتباط برقرار کنند. در نهایت، اهمیت این موضوع حداقل برای کسانی- که آگاهی علمی از فراکتالها و هندسه ی فراکتال دارند- این است که ارتباط این ریاضیات با موضوع، نشان میدهد ساختار سلولها در جامعه ی سلولی، الگویی زیادی است که بر ساختار سلولهای افراد انسانی در جامعه ی ما اضافه میشود.(یعنی کشیدن این مرزها بر فرد سلول، فقط مرزی ذهنی و ساخته ی نیازهای تکاملی مغز ناظر هوشمند است و سلولها هوشمندتر از انسان ها در جهان جدید میدانند، آنچه باعث بقای آنهاست، زندگی جمعی و هوش جمعی آنهاست.)
فرضیه ای از زبان دکتر بروس لیپتون:
این، توضیح می دهد چرا بیماری های خود ویرانگر، مانند بیماری های خودایمنی، مسئله ی بزرگی در این سیاره است. دلیل آن، اتفاقی است که در جامعه ی جهانی ما می گذرد و آن، خودبینی، گروه بینی، نژاد بینی، و فرقه بینی و ... است و ارتعاش این نگاه، با همان شباهت های جامعه ی داخلی ما ظاهر می شود.
همه ی اینها یکی را بر دیگری پیش بینی می کند. آنچه در یکی اتفاق می افتد در دیگری هم اتفاق می افتد. هر چه بیشتر در دنیای بیرونی خود ویرانگر شویم، بیشتر در درون خود ویرانگر می شویم و این، همان چیزی است که ما شاهد انعکاس آن در این بحران فعلی سلامتی هستیم.
بروس لیپتون
آیا شنیده اید تنها ثابت، تغییر است؟
جهان به طور مداوم و پویا در حال تغییر است.
آیا سعی می کنید به یک باور، بچسبید؟
این ممکن است منجر به چالش هایی شود که نتیجه آن عدم انعطاف پذیری کافی برای پذیرش جریان های تغییر است.
آنچه سفت و سخت است، به تدریج رو به کاهش میرود.
بروس لیپتون(دانشمند زیست شناس آمریکایی)بروس لیپتون یکی از اساتید موفقیت است. دکتر بروس لیپتون استاد در رشته زیست شناسی است و از این جهت با دانش بیولوژی باورها به نبرد با افکار و باورهای منفی رفته و زندگی بسیاری را متحول کرده است. متولد 21 اکتوبر 1944 در نیویورک که مدرک دکترای خود را در رشته ی زیست شناسی گرفته است. بروس لیپتون از شکاکان در مورد خدا بود تا اینکه در سال 1980 در کشفی- که در حوزه ی کارکرد سلول های بنیادی داشت- اعلام کرد من خدا را درک کردم.)
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=pfbid02syU8eQofMY5aqy3kQXhz1wMu4RSPvX3yTUB6BkfxHJZiUi7dupoDpGx5R1X6aNyql&id=100044344540161&mibextid=Nif5oz
https://www.facebook.com/100044344540161/posts/909730980515045/?mibextid=Nif5oz
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، روبروی داروخانه سپاهان ، مجتمع اطبا ، طبقه اول
تلفن : 32223328 - 031